به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: «میگوید برنامه برج میلاد، یک سناریوی از پیش طراحیشده بود که فرد مزبور هم شناسایی شده است. این صحبتهای غلامعی رجایی، مشاور رسانهای محمدعلی نجفی، شهردار مستعفی تهران است که در یکی، دو ماه پایانی از عمر شهرداری نجفی، به مجموعه نیروهای او اضافه شده بود. با رجایی درباره پشت پردههای استعفای نجفی صحبت کردیم. رجایی نیز تأکید دارد بحث بیماری نجفی علت اصلی استعفای او نبود. ضبط را خاموش کردم، درباره علتالعلل استعفای نجفی صریحتر صحبت کرد که امکان انعکاس آن وجود نداشت.
ماحصل این گفتوگو را در پی میخوانید:
درباره استعفای آقای نجفی دو نظر وجود داشت؛ یک نظر که بر بیماری او پافشاری دارد و نظر دیگری که علاوه بر بیماری، فشارها را دلیل استعفا میداند. لطفا بفرمایید فشارها از چه زمانی آغاز شد؟
در جمعبندیای که از استعفای ایشان مطرح شده، این دو نظر دیده میشود. البته نظر سومی هم وجود دارد مبنی بر این که شورا با ماندن ایشان موافق نبود که از نظر من، بیشتر شبیه یک لطیفه بود؛ چرا که شورا با اجماع کامل به ایشان رأی داد و تصور میکنم هر کسی شهردار آینده بشود، چنین رأیی را با این اجماع به دست نخواهد آورد. اما نظر دوم یعنی بیماری، در کنار فشارها به ایشان نظر درستی است؛ چرا که اگر به خاطر بیاورید، در استعلامی که در ابتدای معرفی ایشان صورت گرفت، در نهایت با دخالت وزارت کشور، این مهم انجام شد؛ یعنی از ابتدا مقاومتهایی وجود داشت که آقای نجفی شهردار نشود. خود ایشان نیز در این چند روز از عوامل مشدد صحبت کردند. البته آقای نجفی در بیان بیماری خود کاملا صادقانه رفتار کرد. حتی بحث ادامه درمان او در خارج از کشور مطرح است که با یکی، دو کشور نیز رایزنی کردهاند. خود ایشان هم گفت به من گفته شده خارج از کشور با عوارض کمتری میتوانند جراحی را انجام دهند اما در داخل هم مواردی را به ایشان معرفی کردهاند. من گفتم پس باید زودتر بستری شوید که ایشان گفت اردیبهشت دنبال بستری شدن میرود.
بنابراین بیماری ایشان بهانه نیست اما همه ماجرا هم این نیست. عواملی دخیل بود که از قبل از آمدن ایشان، این عوامل مطرح بودند. به نظر من، جریان اصلاحطلب بعد از پیروزی ٢١ بر هیچ در انتخابات شوراها، تحلیل درستی انجام نداد و نتوانست ارزیابی درستی از این مطلب داشته باشد که مخالفتهایی که با آمدن نجفی میشود، در نهایت منتج به نتیجه خواهد شد. در واقع غرور و سرخوشی پیروزی ٢١ –هیچ، شورا را به این نتیجه رسانده بود که هر کسی را که انتخاب کنند، او میتواند به کار خود ادامه دهد. با این حال، نجفی در هفتماهه عملکرد خود، کارنامه پذیرفتهشدهای ارائه داد و شورا هم از او راضی بود و بودجه شهرداری را به نحوی که آقای نجفی میخواست، تصویب کرد.
با این حال، با مشکلاتی نیز مواجه بود که ایشان بعد از دو، سه ماه دست خود را به نشانه این که دیگر منابع مالی و ریالی ندارد، بالا برد. مثل همان مشکلی که قرار بود برای دولت روحانی اتفاق بیفتد. مرحوم هاشمی به من گفت استراتژی این جریان این است که روحانی در ششماهه اول دولت خود، دستش را به نشانه تسلیم بالا ببرد. اما روحانی نه تنها تسلیم نشد، بلکه دور بعد هم پیروز میدان شد. همان طوری که نجفی به عوامل مشدد اشاره کرد، من نیز تأیید میکنم اما نظر دیگری دارم؛ ایشان میگوید بیماری علت اصلی استعفاست اما من و دوستان دیگری که از نزدیک با ایشان در ارتباط هستیم، بر خلاف ایشان که بنا بر ملاحظاتی گفتند بیماری اصل است، معتقدیم اثر عوامل مشدد از جهاتی نه تنها کمتر نبوده که شاید بیشتر بوده باشد.
منظور شما این است که وضعیت بیماری تا این اندازه حاد نبود که آقای نجفی بخواهد به سرعت کنار برود و دنبال برنامههای بستری شدن باشد. یعنی اگر بحث عوامل مشدد پیش نمیآمد، ایشان با وجود بیماری به کار خود ادامه میداد؟
شاید ایشان میتوانست... . ایشان در صحبتی که در جلسه علنی شورای شهر داشتند و همینطور نامه دومی که نوشتند، همینجا بگویم که نامه دوم به معنای دومین استعفا نبود، بلکه تأکید بر استعفای اول بود. به این معنی که از شورا خواسته بود تا استعفا را بپذیرند. من اینجا هرگونه رابطه بین استعفای ایشان و صحبتهای دادستان کل کشور را رد میکنم. اصلا شورا کاری به دادستانی نداشته است که حالا بخواهد جا بخورد و این سخن دادستانی را اولتیماتوم در نظر بگیرد. یا مثلا آقای نجفی ملاحظهای داشته باشد که بخواهد با صحبتهای دادستانی، دوباره استعفا بدهد؛ چنین موضوعی مطرح نبوده است. قبل از عید که من با ایشان در تماس بودم و یک بار هم حدودا یک ساعت با هم صحبت کردیم، ایشان مصمم بود فرمان شهرداری را به فرد دیگری واگذار کند. به ایشان توصیه کردم بیماری را علت عمده بیان نکند و بگوید در آینده حرفهای خود را اگر بشود، خواهم زد.
چه چیزی باعث شد فشارها تا این اندازه تشدید شود که کار بخواهد به استعفا کشیده شود؟ فشارها از چه زمانی شروع شد؛ چون یکی، دو ماه قبل از استعفا، آقای نجفی اعلام کرده بود در برابر فشارها ایستادگی خواهد کرد. در واقع شدت فشارها تا کجا پیش رفت که آقای نجفی را مجبور به استعفا کرد؟
من از بهمن به ایشان ملحق شدم. نگاه من به این قضیه این است که فقط بحث استعفای نجفی مطرح نیست، حتی بحث اصلاحطلبان هم مطرح نیست. یک جریان سیاسی شکستی خورده و دنبال ترمیم خود از طریق تضعیف و تخریب جریان پیروز است. بحث آقای نجفی، بحث دوم است و موضوع اول، تضعیف جریان اصلاحطلب است؛ تا جایی که به مردم القا کنند دیگر نباید به این جریان رأی داد. این در حالی است که دست اصلاحطلبان در شورای شهر هم پر است، به ویژه با تخلفاتی که ازدوره قبل شهرداری به دست آوردهاند. فرض کنید دوهزارو ٧٠٠ نفر کارت نمیزدند اما حقوق دریافت میکردند. یا یک فردی شناسایی شده که سه سال حقوق میگرفته اما سر کار نمیآمده است. همچنین تعدادی شناسایی شدهاند که اینها گواهی پایان خدمت ندارند و با برگه معافیت از تحصیل مشغول به کار هستند. در حالی که این معافیت صرفا برای مردود نشدن است تا فرد بتواند ادامه تحصیل دهد و او را برای خدمت سربازی اعزام نکنند، نه این که کار نکند. اخیرا گزارشی بود که یکی از سازمانهای تابعه شهرداری که نام آن را نمیبرم، ٥٠ میلیون تومان حقوق دریافت میکرده است. در حالی که شهرداران هم یک سوم این عدد حقوق نمیگرفتند. اصلاحطلبان خواستند با این وضعیت به سمت مبارزه با غول فساد بروند و کارهایی هم در این زمینه انجام دادند. البته برای مبارزه با فساد راهی طولانی داریم. به ویژه در مورد شهرداری ضمن احترامی که برای همه کارکنان آن قائل هستم اما به دلیل حجم بالای تبادل پولی، امکان فساد هم افزایش مییابد و به نظرم قوه قضائیه باید نه تنها این ١٢ پرونده را مورد بررسی قرار دهد، بلکه باید یک تا دو شعبه را به بررسی فساد در شهرداری اختصاص دهد.
نباید فراموش کنیم که در ماجرای احضار شهردار، باید این سؤال را طرح کنم که چرا وقتی احضاریه پنج روز زمان داشته، ساعت ١٠ و نیم شب به در منزل آقای نجفی میروند.
احضاریه پنج روز فرصت داشته است ولی همان روزی که صادر شده، به در منزل آقای نجفی بردهاند؟!
بله. آقای نجفی در جلسه شورا گفت که حتی همسر من ترسیده بود و من خودم رفتم احضاریه را گرفتم. حتی تعجب کردم که چرا در منزل آوردهاند، میتوانستند صبح به شهرداری بیاورند.
دقیقا چه برخوردی داشتهاند؟
خودش توضیح داده است. آقای نجفی گفته که بازپرس به شهردار گفته که بازداشتش میکند، او هم گفته خب، بازداشت کنید! بعد ظاهرا آقای قطبی، معاون دادستان گفته است که حالا ایشان یک کفیل هم بیاورد، قبول است. الان هم پرونده ظاهرا مفتوح است... .
پرونده با چه عنوان اتهامی مفتوح است؟
دادستان گفته است که با عنوان ترویج فساد و فحشا این پرونده مطرح است. در حالی که روح آقای نجفی هم از این موضوع خبر نداشت. من مطلع هستم. مسئول برنامه که مسئول بانوان شهرداری است هم گفت که من دقیقه نود متوجه شدم، به من هم جزئیات را نگفتند و فقط اطلاع دادند که چند کودک گلافشانی میکنند. این را هر کسی متوجه شود، خب میگوید ایرادی ندارد. این دقیقا سناریو بوده است. فیلم را از زاویهای گرفتند که این کودکان نقش پررنگی داشته باشند.
یعنی یک برنامه از پیش تعیینشده بوده است؟
قطعا سناریو بوده است. این که کسی از آن مراسم فیلمبرداری کند و بعد هم افرادی که کار هنری کردهاند، گفتهاند که اصل ماجرا، آن گروه کُر بوده است، اما در فیلم، رقص کودکان برجسته شده است. بنابراین قطعا این موضوع سناریو بوده و فرد مورد نظر هم شناسایی شده است.
با فرد مزبور صحبت شده یا احیانا برخوردی صورت گرفته؟
من این را پیگیری نکردم اما اسم فرد مشخص است و روشن شده که کجا نشسته و از چه زاویهای فیلم را گرفته است. حتی تصویر این فرد موجود است. سناریویی بود که شهردار را به حاشیه ببرد. شاید هم آقای نجفی این ماجرا را پیامی تلقی کرده باشد اما من با شناختی که از روحیه نجفی دارم، میدانم احضار خود را پیام تلقی نکرده است.
اما تصور و تلقی ما این بود که ماجرای احضار، نشانهای بر نخواستن ایشان است؟
بله. نشانه نوعی حساسیت و نخواستن بود ولی دلیل استعفا نبود.
در این فاصله که آقای نجفی یک گزارش صدروزه از عملکرد شهرداری قبل ارائه کرد و از طرف دیگر موضوع ارجاع پرونده به قوه قضائیه مطرح شد، آیا پالسی دریافت کرده بود که ماجرا را ادامه ندهد؟
خیر. من هم چنین چیزی را نشنیدم. به هر حال ایشان عدم موافقتهایی را با شروع و ادامه کار خود احساس میکرد، مبنی بر این که بعضی جاها ممکن بود با ادامه کار ایشان موافق نباشند و او را نپذیرند ولی این موضوع را دلیل رفتن، تلقی نمیکرد. یعنی در این نپذیرفتنها، نهی جدی نمیدید.
جلسه آخری که با ایشان داشتید، چه زمانی بود؟
شنبه هفته گذشته بود. ما از چند طرح بازدید کردیم و موقع بازگشت با خودروی ایشان بازگشتیم. در راه با هم صحبت کردیم که من ایشان را مصمم دیدم، بعد از جلسهای که بیستوچهارم اسفند داشتیم که ایشان نامه استعفا را به محسن هاشمی داده بودند. در واقع استعفای ایشان دو مرحله بود. اول یک نامه سهصفحهای نوشتند و به محسن هاشمی دادند. من با آقای هاشمی همان موقع وقت ملاقات داشتم و خبر را اینگونه متوجه شدم. بعد هم به دفتر خودم بازگشتم. بعد از آن دستیار آقای نجفی، نزد من آمد و نامه سهصفحهای را فرستاد تا من هم ببینم. من نامه را خواندم و گفتم نظرم این است که فعلا این نامه را منتشر نکنیم. بعد هم از آقای نجفی خواهش کردم که آن نامه را پس بگیرد و مطلب مختصری را به جای آن بنویسد. آقای نجفی خواست تا من متن مورد نظر را بنویسم. من به ایشان گفتم که بهتر است به بیماری هم اشاره نکنید و بگویید که شاید در آینده توضیحاتی بدهم.
همان متنی بود که به عنوان متن استعفا منتشر شد؟
خیر. متنی که در جلسه شورا خوانده شد، همان متنی بود که من خدمت ایشان داده بودم و چند جملهای هم به آن اضافه کردند و خواندند.
فحوای آن سه صفحه چه بود؟
آن سه صفحه یک سری مسائل بود که در رابطه با فساد مطرح کرده بود، اشارهای هم به موضوع بیماری خود داشت و از عزم خود برای ادامه کار گفته بود، همچنین از شورا و همراهی اعضای آن تشکر کرده بود. اما آقای نجفی ذخیرهای بود که تمام شد. در شورا هم قاعدتا دیگر چنین اجماعی درباره شهردار صورت نخواهد گرفت. من این احتمال را میدهم که کسانی که سناریوی حذف نجفی را برنامهریزی کردند، برنامههایی برای شورا داشته باشند. البته اهل پیشگویی نیستم اما وحدت شورا حتما مورد هدف رقیب است و آسیب خواهد دید.
آقای تاجرنیا در توییتی بعضی از ژنرالهای سیاسی را مسبب این اتفاقات اخیر شورای شهر تهران دانسته بود. هم از زمانی که بحث شهردار شدن نجفی مطرح شد و اقناعی که از طرف این ژنرالها صورت گرفت که هر ٢١ نفر شورا به آقای نجفی رأی میدهند. هم در استعفا دادن آقای نجفی که این چند نفر اصرار کردند و هم این که اینها شورا را قانع کردند که این استعفا را بپذیرد. این موضوع چقدر سندیت و صحت دارد؟
کسی آقای نجفی را وادار به استعفا نکرد. شرایطی باعث شد که ایشان استعفا دهد و اگر بخواهد در آینده توضیح خواهد داد که قطعا آن شرایط آینده نزدیکی نیست ولی من تأیید میکنم که در جریان اصلاحات متأسفانه کسانی بودند که خیلی زود نغمه رفتن ایشان را سر دادند و این ساز را کوک کردند. در حرفهایشان هم پیداست.
چه کسانی بودند آقای رجایی؟
اجازه دهید من اسم نبرم.
منظور شما جریان کارگزاران است؟
بله بخشی از کارگزاران.
فقط بخشی از کارگزاران یا از جریانهای دیگر هم بودند؟
به نظر میرسد از جریانهای دیگر هم بودند.
مثلا اتحاد ملت؟
خیر. از اتحاد ملت چیزی نشنیدم ولی احزاب دیگر اصلاحطلب بدشان نمیآمد که این اتفاق البته نه با این سرعت بیفتد. البته این موضوع را تأیید نمیکنم که این مسائل در رفتن آقای نجفی مؤثر باشند. کدورتهایی ممکن است در ذهنها باشد ولی این که این مسائل منجر به استعفا شود، غلط است. عوامل مشدد، علت اصلی استعفا بود.
بعد از جلسه استعفا چه شد؟
از جلسه شورا که بیرون آمدیم، یک جلسه بین معاونان و مشاوران برگزار شد که از مشاوران هم فقط من بودم. یک ساعت و خردهای به طول انجامید و ایشان نظرات ما را گرفت. حتی خود من گفتم این شورا الان توپ را در زمین شما انداخت. ایشان تأیید کردند. بعد گفتم شما معالجه کنید بعد هم دیگر نیایید و بگویید نمیتوانم. این به واقعیت نزدیکتر بود که برود عمل کند و بگوید امکان بازگشت ندارد. آقای نجفی ترجیح داد این مسئله را به این شکل به شورا منعکس کند که با پزشکم مشورت کردهام و امکان ادامه دادن برایم میسر نیست. این را هم برای شما بگویم که ایشان حداقل با سه پزشک مشورت کردند. آن روزی هم که آن سه صفحه را فرستاد، نسخه یکی از این پزشکها را برای من فرستاده بود.
پزشکشان کیست؟
پزشک مشخصی نیست ولی آقای حسینی نامی بود. با سه پزشک صحبت کرده بود، اما برای نوشتن نامه دوم با پزشکی که بیشتر قبولش داشته، مشورت کرده است.
فکر میکنید فشارها از جانب چه کسانی مطرح شد. علت آن، فوکوسکردن آقای نجفی روی فسادهایی بود که اتفاق افتاده بود یا موارد دیگری هم مطرح بود؟
نه ارتباطی به پروندهها ندارد. ماجرای فشار آوردن از جانب رقیبی است که شکست خورده است. رقبا دنبال این بودند و از قبل هم گفته بودند. این نشان میدهد که برنامهای بوده که ایشان خسته شود. قاعدتا ممکن بود دست روی نقاطی بگذارند که آنها را به نتیجه برساند و رساند.
مثلا این که مواردی از زندگی ایشان را به حالت تهدید بخواهند...
من نمیدانم ولی قاعدتا نتیجه گرفتند و این را باید اذعان کرد. در این قضیه هم کشور و هم مردم باختند و حتی رقیب که فکر میکند ایشان را حذف کرده و نجفی را به یک مهره سوخته تبدیل کرده، اشتباه میکند، چون گرفتن چنین نیروهایی از نظام به نفع هیچکس نیست. تصور من این است که حذف نجفی از مسند شهرداری تهران حتما در انتخابات آتی شورای تهران و آمار رأی مردم اثر خواهد گذاشت، چون مردم شورایی انتخاب کردند و آن شورا شهرداری انتخاب کرد که مردم شاهد حذفش بودند. خواهند گفت که به هر کسی رأی بدهیم، شانسی برای خدمت ندارد، پس چه بهتر که رأی ندهیم.
با توجه به این که شما در این سیستم بودید و احتمالا این چند روز هم در جریان صحبتها و نظرها بودید، فکر میکنید گزینههای پیشنهادی چه کسانی هستند؟
میتوانم بگویم گزینهها از چند جهت میتواند مطرح باشد؛ یعنی فردی را از داخل شهرداری انتخاب کنند، مثل آقای حناچی که سرپرستی ایشان جدی بود. من خودم شنبه از آقای نجفی پرسیدم حالا شما میخواهید بروید، چه کسی مد نظر شماست برای سرپرستی؟ گفتند حناچی. اما مطرح کردن جهانگیری و عارف، خندهدار است. در حدی که من میدانم حرفهای درستی نیست و من نشنیدم که با آقای عارف صحبتی شده باشد و میدانم که شورا به این سمت نخواهد رفت. من پیشنهاد یکی از وزرا را به صورت خصوصی با آقای هاشمی مطرح کردم که ایشان تأملی کرد. همچنین از نظر من تیپی مثل محمد فروزنده که بسیار فرد پخته و عاقلی است، میتواند مطرح باشد.
فکر میکنید در آینده نزدیک که نه، اما ممکن است روزی بخواهند درباره اصل ماجرا صحبت کنند؟
این آقای نجفی که من در این چند ماه همکاری دیدم، نخواهد گفت و صلاح هم نیست. حتی در جلسه شورا گفتند که پذیرفتن استعفا هزینه دارد، آقای نجفی گفتند که شما بپذیرید و هرچه هست به گردن من بیندازید و هزینهاش را من میدهم، همه را به پای من بنویسید.
انتهای پیام
نظرات