جواد مجابی در مراسم جشن تولد محمود دولتآبادی، این نویسنده را نماد شرف قلم خواند و گفت: او نویسندهای مستقل و آزاداندیش است که شان قلم را حفظ کرده است.
به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، شامگاه پنجشنبه (16 مردادماه) مراسم تولد محمود دولتآبادی با حضور جمعی از هنرمندان و اهل ادبیات در کافه «نزدیک کتاب» برگزار شد. این کافه که متعلق به پسر دولتآبادی است، همزمان با سالروز تولد این نویسنده افتتاح شد.
علی دهباشی که اجرای این مراسم را بر عهده داشت، در آغاز بخشی از پیامهای اهالی ادبیات همچون سروش حبیبی را خواند و بعد از آن بهاءالدین خرمشاهی، ضمن آرزوی تندرستی برای دولتآبادی گفت: من و آقای دولتآبادی سابقه دوستی طولانی داریم. من اوایل دهه 50 او را دیدم و بر آثار او نقد نوشتم. من روی کتاب «اوسنه بابا سبحان» نقد نوشتهام که در مجله رودکی چاپ شد و بعد هم از نزدیک با او اشنا شدم و 50 سال بر آثار او نقد نوشتم.
در ادامه خرمشاهی بخشی از یک قصیده و یک رباعی را که برای دولتآبادی سروده بود، خواند.
سپس علیاکبر شکاری – کمانچهنواز - بخشی از شاهنامه فردوسی را به زبان لری خواند و با کمانچه نواخت و همچنین آهنگ «تولدت مبارک» را با کمانچه و در پردههای مختلف برای زادروز محمود دولتآبادی نواخت.
در ادامه دهباشی بخشی از آخرین نامه محمدعلی جمالزاده به محمود دولتآبادی را خواند که در این نامه جمالزاده که به تازگی دو جلد از «کلیدر» محمود دولت آبادی را خوانده بود به او به خاطر این رمان تبریک میگفت.
در ادامه جواد مجابی - شاعر، نویسنده و پژوهشگر - دولتآبادی را نماد شرف قلم خواند و گفت: دولتآبادی نماد شرف در مملکت ماست، او نویسندهای مستقل و آزاداندیش است که شان قلم را حفظ کرده است. در تاریخ کشور ما از رودکی تا فردوسی و غیره بر شان قلم تاکید کردهاند و وقتی میگویند شعر ما را در آسمان نوشتهاند، تعریف از خودشان نیست، بلکه تایید بر شان و شرافت قلم است.
او ادامه داد: در دورههایی شان قلم کاستی یافته و بعضی از هنرمندان شان خود را ندانستهاند و متوجه نبودهاند که نویسندگی خودش قدرت است و نویسنده نیازی به قدرت سیاسی ندارد. نویسنده قدرتش را از مردم میگیرد اما من فکر میکنم دولتآبادی شاخص بوده و همواره استقلال خود را حفظ کرده است و محبوبیتی که از این باب از مردم گرفته موجب رشک است.
در ادامه مجابی برای دولتآبادی آرزوی ادامه خلاقیت و تندرستی کرد و گفت: امیدوارم شان قلم بماند و برای دولتآبادی و همه نویسندگان و مردم ایران آرزوی روزهای خوش دارم.
در پایان این مراسم که به صورت خصوصی برگزار میشد محمود دولتآبادی از حضور دوستانش تشکر کرد و گفت: من از حضور مردم، تئاتریها و دوستان محترمم بهخصوص نجف دریابندری تشکر میکنم، همانقدر که از نشستن در کنار نجف دریابندری امشب احساس مسرت میکنم از آمدن او احساس شرمندگی هم میکنم.
او همچنین به پیامی که برای زادروز تولدش نوشته بود اشاره کرد و گفت: این پیام در مورد غزه بود اما چون شنیدهام صلح در منطقه برقرار شده و این جمع هم جمعی شاد است، در اینجا متن را نمیخوانم، اما منتشر خواهد شد.
دولتآبادی در پایان تاکید کرد: برای همه آرزوی سلامت جان و صلح و بهروزی دارم.
در ادامه بخشی از پیامهای شخصیتهای فرهنگی مختلف به مناسبت تولد محمود دولتآبادی به شرح زیر خوانده شد:
پیام سروش حبیبی:
ستارهای بدرخشید و میر مجلس شد دل رمیده ما را رفیق و مونس شد
دریغ که در این دیار غریب افتادهام و از آن مجلس انس دورم و نمیتوانم از این ستاره فیضی ببرم. ناچار با نوشتههایش خلوت میکنم و به یاد شما عزیزان و خاصه دولتآبادی عزیز حال میکنم عزیز دلم، تاج سرم، عمرت درازباد.
و نیز درود به دهباشی گرامی، که این مجلس عزیز را بانی است و گروهی اهل دل را گرد این شمع فروزان جمع کرده و دلهاشان را گرمی و روشنی میبخشد.
در بخش دیگری از این مراسم علی دهباشی یکی از نامههای سیدمحمدعلی جمالزاده خطاب به دولتآبادی را به شرح زیر خواند: (ژنو 24 مرداد 1362)
«با سلام و دعای کاملاً قلبی خدمت دوست گرامی هرگز نادیده ولی سخت پسندیدهام حضرت آقای محمود دولتآبادی سبزواری به عرض میرساند که دو جلد «کلیدر» رسید و مرا سرشار از مسرت و امتنان ساخت و سخت گرم مطالعه هستم و مدام بر تعجبم میافزاید که این مرد عزیز این همه فهم و ذوق بیسابقه و فکر و واقعبینی را از کجا آورده است.
من رمانهای زیادی خواندهام. از غربیها خیلی خواندم. تصور نمیکنم کسی به حّد دولتآبادی توانسته باشد اینچنین شاهکاری بیافریند. بر من مسلم است روزی قدر و قیمت «کلیدر» را خواهند دانست و به زبانهای زیادی ترجمه خواهد شد. روزی را میبینم که دولتآبادی عزیز ما جایزه نوبل را دریافت خواهد کرد.
البته ممکن است منِ پیرمرد آن روز نباشم. ولی اطمینان دارم ترجمه «کلیدر» به زبانهای زنده دنیا، دولتآبادی را به جایزه ادبیات نوبل خواهد رساند. «کلیدر» برترین رمانی است که تاکنون خواندهام.
محمود جان، محمود عزیزم دلم میخواهد بتوانم آنچه را که با مطالعه کتابهای تو بهخصوص «کلیدر» درمییابم نه تنها به هموطنان بلکه به تمام کسانی که به کارهای تو علاقهمند هستند بگویم. ولی میبینم خدا را شکر چنان مینماید که لااقل هموطنان باذوق و بافهم خودشان دستگیرشان شده چنانکه در همین اواخر از دور و نزدیک به من نوشتهاند که «کلیدر» را خواندهاند و آنها هم مثل خود من غرقه تعجب هستند. من بهقدری یادداشت برای تهیه مقاله برداشتهام که خودم گیج شدهام و منتظر فرصت هستم (زنم کما فیالسابق مریض است و سخت احتیاج به مراقبت و مواظبت هر ساعت و حتی هر چند دقیقه دارد و خودم هم باز از نو دچار درد دندان هستم). باید در فرصت بهتر و طولانیتری بنویسم.
دولتآبادی عزیزم چندی پیش خواستید با تلفن با من صحبت کنید، گوش من سنگین شده است و در تلفن صدا را درست نمیشنوم. زنم اسم شما را برایم گفت ولی درست دستگیرم نشد که چه مطلبی به او گفتید. همینقدر که دیدم در فکر ارادتمندتان هستید بهراستی خوشحال شدم. چرا برایم کاغذ مفصل نمینویسید. چرا خودداری میکنید. اگر به دوستی و به حرفهای من اعتقاد دارید باید تشریفات را به کنار بیندازید و قدری بیشتر با من درد دل بکنید. امیدوارم وضع و روزگارتان روبهراه باشد و دردسر و عذاب رزق و روزی نداشته باشید. من به قدرت فکر و واقعبینی و سبک و شیوه داستانویسیات عقیده راسخ دارم. احساس میکنم که آدم بافکر و شرافتمندی هستید و فریب شهرت و حرفهای پوک و پوچ مردم متملق و نفهم و مزخرفگو را نخواهید پذیرفت و راهِ خودتان را خواهید رفت.
در هر صورت من شما را دوست میدارم و آرزومندم همان باشد که دستگیرم شده است و میپندارم.
خدا یار و یاور من و مددکارتان باشد.»
متن دکتر جلیل دوستخواه:
پایگاه والای دولتآبادی در گستره ادب و فرهنگ ایران معاصر
از محمود دولتآبادی و رنگینکمان اثرهای درخشانش در دهههای پشت سر، میتوان و باید به گستردگی، سخن گفت و بخش بخش آنها را با نقدی فرهیخته و کارشناختی کاوید و بررسید و ارزیابید.
او نویسندهای کافهنشین و متجدّدنما و نان به نرخ روزخور و پهلوان اتاقهای گرم نیست؛ بلکه – به وارونه آن – قلمسالاری جامعهشناس و دمساز با تپش ِ دلهای مردم رنجآزموده میهنِ خویش است و پژواک ِ صدای نبض ِ مهجورترین مردمان را در سطر سطر ِ نوشتههایش، میتوان به گوشِ جان شنید.
کارنامهی درخشان دولتآبادی، دنباله طبیعی و منطقی کُنش ِ ادبی و فرهنگی دهخداها، جمالزادهها، هدایتها، علویها، به آذینها، چوبکها، آل احمدها، دانشورها، گلشیریها و دیگران است. او بار امانت را با آگاهی بر دوش گرفته و راه دشوارش را با عزم راسخ و بردباری پیموده است.
این خویشکاری یکایک ما ایرانیان است که دستاورد دولتآبادی را دلسوزانه بخوانیم و نیک بشناسیم و به دیگران بشناسانیم و جای والای او را در کارنامه ادب امروز، قدر بدانیم و ارج بگزاریم.
متن پیام دکتر محمدرضا قانونپرور (استاد دانشگاه تگزاس):
من در مونتریل هستم برای کنفرانس ایرانشناسی و جایت خالی است. محمود جایگاه ویژهای در ادبیات معاصر ما دارد و این نه تنها به خاطر «کلیدر» که من آن را یکی از شاهکارهای ادبیات معاصر میدانم ولی به خاطر همه آثارش است که در شکوفائی ادبیات ما سهم بسزایی دارد.
محمود عزیز زادروزت خوش و خجسته باد
پیام دکتر کلاوس پدرسن، رییس بخش ایرانشناسی کپنهاک:
آقای محمود دولتآبادی عزیز، بسیار آرزو داشتم که امشب از نزدیک روی شما را ببوسم و از نزدیک سالگرد تولد شما را تبریک عرض کنم.
خاطره دیدار شما از دانشگاه کپنهاک و سخنرانی ارزشمند شما در آن دانشگاه هنوز برای ما خاطرهای است که فراموشنشده است.
امیدواریم سال آینده در چنین روزهایی در دانشگاه کپنهاک میهمان ما باشید و جشن تولدتان را در جمع دوستدارانتان برگزار کنیم.
متن پیام پری صابری:
استاد ارجمند، آقای دولتآبادی، از صحنه « باغ دلگشا» در تالار رودکی با شما سخن میگویم. من و همکارانم دقایقی دیگر اجرای نمایش «باغ دلگشا» را آغاز میکنیم. علاقهمند بودیم در این شب خجسته در کنار شما و دوستدارانتان بودیم. نمایش به زندگی سعدی بزرگ میپردازد که یکی از پنج ستاره درخشان آسمان ادب فارسی است. بدون تردید قلم شما در ادامه سنت نوشتن به آن زبانی است که سعدی مینوشت و ما توانستیم با چنین پشتوانههایی آثاری ماندگار خلق کنیم.
شادباش ما را از این صحنه تئاتر در تالار رودکی بپذیرید.
همچنین قلم ویژهای که مخصوص محمود دولتآبادی طراحی شده بود از سوی کمال گلستانی مدیر بازرگانی گلستانی به محمود دولتآبادی تقدیم شد.
از حاضران در مراسم جشن تولد محمود دولتآبادی به نجف دریابندری، داریوش شایگان، بهاءالدین خرمشاهی، شاپور منوچهر، ایرج جمشیدی، بهرام دبیری، مسعود کیمیایی، اصغر همت، اسدالله امرایی، حسن کیائیان، داود موسایی، ناهید توسلی، سیاوش دولتآبادی، نیما افراسیابی، نجل رجیم، رامین دهدشتیان، رفعت، اردشیر رستمی، کامران عدل، نصرالله پورجوادی، آذر دولتآبادی، ارشد طهماسبی، گلاب آدینه، احسان رسولاف، ابراهیم حقیقی، جواد مجابی، آسیه جوادی، امید روحانی و مریم موسوی میتوان اشاره کرد.
انتهای پیام
نظرات