دربارهی فلسفهی انتشار عکسهای خشن نظرهای متفاوتی وجود دارد؛ عدهای مخالف انتشار اینگونه تصاویر برخی هم موافق هستند، عدهای که موافقاند دلایلی مانند کمک گرفتن برای بحرانها، درس گرفتن جامعه، احتمال پاسخگویی مسوولان و ... را مطرح میکنند؛ اما انتشار تصویر یک جسد، کدام یک از این دلایل را دربرمیگیرد؟! چه کسی پاسخگوی رنجش خاطر مخاطبان عادی یک رسانه است که در معرض پخش چنین تصاویری قرار میگیرند؟
به گزارش خبرنگار رسانه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، صبح امروز (چهارشنبه، 15 آبانماه) دادستان شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان ترور شد و بسیاری از رسانهها علاوه بر انعکاس خبر این حادثه، عکس جسد رانندهی او را نیز منتشر کردند. شاید در بسیاری از رسانههای حرفهیی دنیا نیز انتشار عکس جسد و حتی عکسهای خشنتر مانند کشتارهای دستهجمعی بدون اعتراض و مانعی انجام شود. عملکرد رسانههای ما از این نظر ممکن است در قیاس با رسانههای دنیا، بدون اشکال و حتی مطابق با اصل آزادی رسانهها تلقی شود، اما یک تفاوت آشکار در این زمینه وجود دارد و آن، انتشار این نوع تصاویر بدون دادن هیچ نوع اخطاری است.
مرتضی نیکوبذل - عکاس خبرگزاری رویترز - در اینباره معتقد است: قانون خاصی برای جلوگیری از انتشار عکسهای خشن وجود ندارد و این موضوع صرفا به سیاستهای یک رسانه بستگی دارد. خبرگزاریها در سطح بینالمللی برای جلوگیری از آسیب دیدن احساسات عمومی، معمولا اجازهی انتشار عکسهای خیلی سیاه و خشن را نمیدهند. خبرگزاریهای بینالمللی اصولا عکسهای گرفتهشده از جسد یا صورت اسیدپاشیشده را منتشر نمیکنند، اگر قرار باشد این نوع عکسها روی خروجی یک سایت قرار گیرند، مخاطب یا در توضیح عکس از خشن بودن آن آگاه میشود یا قبل از باز کردن عکس، پیامی روی یک صفحهی سیاه به مخاطب هشدار میدهد.
مریم رحمانیان - عکاس - نیز اعتقاد دارد: جلوگیری از انتشار عکسهای خشن، مخالف آزادی بیان نیست و هر عکسی نباید اجازهی انتشار پیدا کند. انتشار عکسهای خشن، منسوخ است، رسانهها باید رعایت شرایط مخاطب خود را کنند، مثلا در دیگر کشورهای دنیا قبل از انتشار یا نشان دادن تصاویر خشن، به مخاطبان هشدار لازم داده میشود. در رسانهی ایران از آنجا که این هشدارها وجود ندارند، باید عکسهای ملایمتر روی خط قرار گیرند.
این در حالی است که متأسفانه نهتنها دادن اخطار پیش از انتشار چنین عکسهایی در کشور ما مرسوم نیست، بلکه در اتفاقات اخیر سوریه و کشتارهای وحشیانهیی که در آنجا صورت گرفت، برخی سایتها، فیلم آن کشتارها را هم در معرض دید مخاطبان خود قرار دادند.
نکتهی دیگری که باید در انتشار این نوع عکسها در نظر گرفته شود، حرمت خانوادهی کشتهشدگان است. در صورت انتشار عکس یک جسد در فضای مجازی، خانوادهی فرد کشتهشده با هر بار دیدن آن تصویر، خاطرات تلخش یادآوری و به قول معروف، داغ آنها تازه میشود.
اکبر نصرالهی - استاد رشتهی ارتباطات - در اینباره گفته است: حرمت خانواده و کشتهشدگان در انتشار عکسها باید مورد توجه قرار گیرد، چراکه از لحاظ اخلاقی در مقابل خانوادههای این افراد مسوول هستیم و باید حرمت احساسات خانوادهها نگه داشته شود.
او با اشاره به اینکه فرهنگ و حساسیتهای مردم در نقاط مختلف دنیا متفاوت است، تأکید کرده است: همانطور که در مدیریت رسانه به سنین مختلف توجه میکنیم، باید به تفاوت فرهنگها نیز در انتشار تصاویر دقت کنیم. برای مثال، مردم افغانستان، عراق و سوریه هر روز با صحنههای خشنی مانند بمبگذاری روبهرو میشوند، امکان دارد بخشی از تصاویر خشن برایشان عادی تلقی شود؛ اما اگر همان تصاویر در جای دیگری که ثبات و آرامش بر آن حکمفرماست، پخش شود باید همراه با ملاحظات خاص باشد. ممکن است برخی از این تصاویر برای خبرنگار، عکاس یا پلیس عادی باشد، اما پخش این تصاویر برای مردم عادی و کودکان مضر است.
این نکات استانداردهای حرفهیی است که باید در انتشار عکسهای نامتعارف رعایت شوند، اما رسانههای ما کدام استانداردها را پیش از انتشار اینگونه عکسها و فیلمها رعایت میکنند؟ آیا بهجز این است که تشخیص و سلیقهی شخصی افراد، تعیینکنندهی خروجی رسانههای ما شده است؟ آیا انتشار چنین تصاویری، قبح برخی کارها را نمیریزد؟ آیا مردم ایران تا این اندازه با خشونت در زندگی روزمرهی خود روبهرو هستند که بتوانند انعکاس تصاویری از اعدام، ترور، قتل، اسیدپاشی و ... را در رسانهها بپذیرند، آن هم با تأکیدی که برخی رسانه با اضافه کردن عبارت «+ عکس» در عناوین اخبار خود دارند، تا مخاطبان بیشتری را جذب کنند؟!
انتهای پیام
نظرات