• سه‌شنبه / ۲۳ مرداد ۱۳۸۶ / ۰۹:۴۸
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 8605-11880
  • منبع : خبرگزاری دانشجویان ایران

*در آستانه سالروز ورود آزادگان به ميهن اسلامي* اسارت در راه عقيده عين آزادي است؛ خاطره‌اي از يك آزاده

عبدالمجيد رحمانيان از آزدگان سرافراز كشورمان در خاطره‌اي مي‌گويد: دوستم مي‌گفت:سحر خواب ديدم كه رفتيم كربلا براي زيارت. "محمد" هم با ما بود. همه‌ي ما دور ضريح امام حسين مي‌چرخيديم؛ اما ضريح دور "محمد" مي‌چرخيد. همان لحظه از خواب پريدم و چشمم به «محمد» افتاد كه نشسته نماز شب مي‌خواند. شروع كردم به گريه كردن. براي خودم گريه مي‌كردم. بعد هم وضو گرفتم و عزم كردم كه مثل او هميشه نماز شب بخوانم. دوست ديگرم مي‌گفت: قبل از محرم سال 1369 «محمد» به بعضي از دوستان كه مي‌رسيد مي‌گفت: هر وقت به ايران برگشتيد، سلام مرا به پدر و مادرم برسانيد و قبر امام عزيز را از طرف من زيارت كنيد! شب قبل از شهادتش به يكي از همشهريانش گفته بود: «به ايران كه برگشتيد به پدر و مادرم بگو، همان طور كه در شهادت برادرم صبر كرديد در شهادت من هم صبور باشيد؛ هر چند كه سخت است. مي‌دانم كه مدت‌ها صبر كرديد تا مرا دوباره ببينيد؛اما مرا نخواهيد ديد». آن روز گرم تابستان سال 69، چند روز مانده به محرم، ساعت 3 بعد از ظهر محمد هم با تيمشان عازم ميدان كوچك فوتبال شد؛ خيلي سالم و سرحال.پانزده دقيقه از بازي گذشته بود كه آمد گوشه‌اي نشست و گفت: «سرم گيج است». چند قطره خون از بيني‌اش آمد. بعد هم روي زمين افتاد. محمد را روي تخت بهداري بردند. همه‌ اردوگاه در سكوتي غمبار فرو رفته بود. همه دلشان مي‌خواست برايش اتفاقي نيفتاده باشد؛ اما «محمد صابري»، جوان دوست داشتني خيبري، شهيد شده بود. همه‌ بچه‌ها ازدحام كرده بودند و اشك مي‌ريختند. به رغم مخالفت بعثي‌ها، پيكر محمد روي دست‌هاي اسيران غريب قرار گرفت. بچه‌ها او را با لااله‌الاّالله و اشك تشييع كردند. آنجا قفسي بود كه جسم محمد و دوستانش را هفت سال در خود جا داده بود. وقتي او را بردند، چشمها به زمين خيره شد و دلها در خاطرات دوست داشتني پرواز كرد. بعد هم، وقت آمار، چند لحظه سكوتي سنگين‌تر، كه ناگهان از بلندگوي اردوگاه آيات قرآن پخش شد. قاري مشهور، شيخ بدوي، آيات سوره‌ي مباركه حديد را تلاوت مي‌كرد: «ما اصاب من مصيبه... . به ناگاه صداي هق هق گريه، سكوت را شكست. پس از آن، كيسه‌ انفرادي محمد را كه باز كردند، وصيت‌نامه كوچكي به دست آمد: "... اسارت در راه عقيده، عين آزادي است". تهيه و تنظيم: مؤسسه‌ فرهنگي پيام آزادگان انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha