• سه‌شنبه / ۱۹ دی ۱۳۸۵ / ۱۳:۳۰
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 8510-09523
  • منبع : مطبوعات

اولين سالگر شهادت؛ نمي‌دانم كدام را بنويسم، از درد دنيا، از دوري شهدا، از سختي زندگي دنيايي... وصيت‌نامه سردار سرلشكر پاسدار شهيد احمد كاظمي

اولين سالگر شهادت؛ 
نمي‌دانم كدام را بنويسم، از درد دنيا، از دوري شهدا، از سختي زندگي دنيايي...
وصيت‌نامه سردار سرلشكر پاسدار شهيد احمد كاظمي
سردار سرلشكر پاسدار شهيد احمد كاظمي و تعدادي از يارانش در 19 دي ماه 1384 در سانحه سقوط هواپيماي فالكون به شهادت رسيدند. به مناسبت فرا رسيدن اولين سالگرد شهادت اين سرداران سرافراز نگاهي داريم به وصيتنامه سردار سرلشكر پاسدار شهيد احمد كاظمي. به گزارش سرويس فرهنگ و حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) شهيد كاظمي مي‌نويسد: بسم الله الرحمن الرحيم الله‌اكبر اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهد ان عليا ولي‌الله اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. صدق الله العلي العظيم. السلام عليكم و رحمه الله و بركاته. بسم الله الرحمن الرحيم خداوندا فقط مي‌خواهم شهيد شوم، شهيد در راه تو، خدايا مرا بپذير و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا تو صاحب همه چيز و همه كس هستي و قادر توانايي، اي خداوند كريم و رحيم و بخشنده، تو كرمي كن،‌ لطفي بفرما، مرا شهيد راه خودت قرار ده. با تمام وجود درك كردم عشق واقعي تويي و عشق شهادت بهترين راه براي دست يافتن به اين عشق. بسم الله الرحمن الرحيم. نمي‌دانم چه بايد كرد، فقط مي‌دانم زندگي در اين دنيا بسيار سخت مي‌باشد. واقعا جايي براي خودم نمي‌يابم. هر موقع آماده مي‌شوم چند كلمه‌اي بنويسم، آنقدر حرف دارم كه نمي‌دانم كدام را بنويسم، از درد دنيا، از دوري شهدا، از سختي زندگي دنيايي، از درد دست خالي بودن براي فرداي آن دنيا، هزاران هزار حرف ديگر، كه در يك كلام، اگر نبود اميد به حضرت حق، واقعا چه بايد مي‌كرديم. اگر سخت است، خدا را داريم اگر در سپاه هستيم، خدا را داريم اگر درد دوري از شهداي عزيز را داريم، خدا را داريم. اي خداي شهدا، اي خداي حسين (ع)، اي خداي فاطمه زهرا (س)، بندگي خود را عطا بفرما و در راه خودت شهيدم كن، اي خدا يا رب‌العالمين. راستي چه بگويم، سينه‌ام را از دوري دوستان سفر كرده از درد، ديگر تحمل ندارد. خداوندا تو كمك كن. چه كنم فقط و فقط به اميد و لطف حضرت تو اميدوارم هستيم. خداوند خود مي‌دانم بد بودم و چه كردم كه از كاروان دوستان شهيدم عقب مانده‌ام و دوران سخت و سخت را بايد تحمل كنم. اي خداي كريم، اي خداي عزيز و اي رحيم و كريم، تو كمك كن به جمع دوستان شهيدم بپيوندم. چه بدم و اي خدا تو رحم كن و كمك كن. بدي مرا مي‌بيني، دوست دارم بنده باشم، بندگي‌ام را ببين. اي خداي بزرگ،‌رب من، اگر بدم و اگر خطا مي‌كنم، از روي سركشي نيست، بلكه از روي ناداني مي‌باشد. خداوندا من بسيار در سختي هستم، چون هر چه فكر مي‌كنم، مي‌بينم چه چيز خوب و چه رحمت بزرگي از دست دادم. ولي خداي كريم،‌ باز اميد به لطف و بزرگي تو دارم. خداوندا تو توانايي.اي حضرت حق،خودت دستم را بگير،نجاتم بده از دوري از شهدا، كار خوب نكردن،بنده خوب نبودن... ... حضرت حق! اميد تو اگر نبود پس چه؟ ...آيا من هم در آن صف بودم. واي چه روز‌هاي خوشي بود وقتي به عكس نگاه مي‌كنم از درد سختي كه تمام وجودم را مي‌گيرد ديگر تحمل ديدن را ندارم. دوران لطف بي‌منتهاي حضرت حق، دوران جهاد، دوران عشق، دوران رسيدن آسان به حضرت حق. واي من بودم نفهميدم. واي من هستم كه بايد سختي دوران را طي كنم. الله اكبر، خداوندا خودت كمك كن، خداوندا تو را به خون شهداي عزيز و همه بندگان خوبت قسم مي‌دهم، شهادت را در همين دوران نصيب بفرماييد و توفيقم بده هر چه زودتر به دوستان شهيدم برسم. ان شاء الله تعالي. منزل ظهر جمعه 82/4/6 انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha