• چهارشنبه / ۱۴ تیر ۱۳۸۵ / ۱۳:۰۰
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 8504-07044

همايش دوروزه‌ي عكاسي معاصر ايران به‌پايان رسيد

همايش دوروزه‌ي عكاسي معاصر ايران به‌پايان رسيد
همايش دوروزه‌ي عكاسي معاصر ايران و نمايشگاه پنجره‌هاي نقره‌يي روز گذشته در موزه‌ي هنرهاي معاصر تهران به‌پايان رسيد. به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دومين روز اين همايش با سخنراني رضا شيخ درباره‌ي "نقش عكس در تكوين هويت ملي در دوره‌ي قاجار" و محمدرضا طهماسب‌پور درباره‌ي "زمانه‌ي زندگي و آثار آقارضا عكاس‌باشي، ‌عبدالله قاجار و آنتوان سوروگين" سخن گفتند. سخنان آنها با نمايش نمونه عكس‌ها و اسناد تاريخي عكاسي همراه بود. نكته مورد اشاره شيخ نيز هم‌چون ساير سخنرانان اين همايش دو روزه اشاره به تاريخ 160 ساله‌ي عكاسي ايران از سويي و نبود قوت وقدرت در رشد عكاسي امروز از سوي ديگر اشاره كرد. طهماسب‌پور درباره‌ي آقارضا كه امروزه يكي از حرفه‌يي‌ترين عكاسان ايران به‌شمار مي‌رود، سخن گفت و به تحليل زمانه، شرايط و فضايي پرداخت كه آقارضا و دوربينش به ميان آنها رفته بودند. محمدرضا طهماسب‌پور عكس‌هاي عبدالله قاجار را نيز تحليل كرد. وي به ارايه نمونه‌هايي از آنچه را كه به‌عنوان اسناد تاريخي عكس از دوره‌ي عبدالله قاجار به‌جا مانده پرداخت. وي اما درباره‌ي آنتوان سوروگين به‌خاطر كمبود وقت كمتر سخن گفت. طهماسب‌پور گفت كه سوروگين عكاسي را بيشتر به‌عنوان يك كار تجاري انجام مي‌داد و از اين راه كسب درآمد مي‌كرد. نمونه‌ عكس‌هاي او بيشتر از دراويش ، تصاويري ايدآليستي با نورپردازي‌هاي شبيه نقاشي بودند. گسست عكس‌هاي سوروگين با آقارضا و عبدالله قاجار نكته مورد اشاره‌ي اين پژوهشگر هنر و عكاسي بود كه درعكس‌ها نشان داده شد. وي تاكيد كرد كه سوروگين عكس‌هايي كه به يك معني چهره‌ي ‌شرق را همان‌گونه كه در ذهن غرب بوده به تصوير كشيده است، بسياري از عكس‌هاي او بازسازي شده‌اند و بسياري هم متعلق به‌خودش نيست و از ديگران خريداري كرده است. زنان، اقوام و دراويش، قمه‌زني و قفل‌بندها با ديدگاه اوريانتاليستي مورد توجه اين عكاسي بوده است موضوعاتي كه باب طبع اروپايي‌هاست و مي‌خواستند شرق را اين‌گونه ببينند. وي با نمايش اين تصاوير تفاوت نسل را در سه عكاس نشان داد. عكس آرمان استپانيان از سنگ قبر سوروگين، پايان‌بخش، بخش نخست اين همايش در روز پاياني بود. در ادامه اين همايش ميزگرد بررسي عكاسي معاصر و نمايشگاه پنجره‌هاي نقره‌يي با حضور محسن راستاني، محمد ستاري، فرزاد هاشمي و حسن سربخشيان برگزار شد و حميد سوري درباره‌ي عكاسي معاصر و نمايشگاه حاضر از شركت‌كنندگان پرسيد. محمد ستاري - دبير نمايشگاه - در جايگاه پژوهش‌گر، عكاسي معاصر را دو گونه ترسيم كرد؛ معاصر به معني يكي دو دهه‌ي اخير يا با دقت بيشتر كه 70-80 سال از آن مي‌گذرد. اگر معاصر را 70-80 سال بدانيم نكات جالب را مي‌يابيم؛ اما اگر 20-30 سال فرض كنيم اوج آن را در عكاسي جنگ و سپس فتوژورناليست مي‌بينيم. به گمان او اوج عكاسي ايران در جنگ و فتو ژورئاليست است؛ وي تاكيد كرد گفته‌هايش به معناي ناديده گرفتن ساير بخش‌ها نيست. محسن راستاني اما به اين پرسش پاسخ نداد و گفت: براي پاسخ‌گويي هر چيزي احساس مسووليت مي‌كند و نياز به رسوب پرسش در ذهنش دارد. اما فرزاد هاشمي توضيح داد كه عكاسي در ايران به دليل نبود تنوع فعاليت‌هايي كه در عكاسي داريم رشدش در بخش‌هايي چون انقلاب بيشتر مي‌شود، بعد از آن جنگ اين فعاليت عكاسي ايران براي شناساندن عكاسان ايراني در خارج از كشور است. از سويي عكاسي مستند، شكل و شمايل ديگري پيدا كرد. همان‌ها كه در دوره‌ي انقلاب، خشونت‌ها و درگيري‌ها عكس مي‌گرفتند وارد عكاسي جنگ شدند و نام عكاسي ايران در خارج از ايران مطرح شد. او با اشاره به عدم استفاده‌ي صحيح از عكس در مطبوعات ايران يادآوري كرد كه اگر در كشوري عكاسي تبليغات رشد مي‌كند ناشي از آن است كه اقتصاد، ‌تبليغات و صنعت آن كشور، رشد يافته است. وي تاكيد كرد كه كاربرد عكس هنوز در جامعه ما وسيع نشده است. به گزارش ايسنا، در ادامه حسن سربخشيان با تاييد گفته‌هاي ستاري و هاشمي عنوان كرد كه عكاسي در آشفته‌گي عجيبي به‌سر مي‌برد، چرا كه نخواسته‌ايم برنامه‌ي مدوني براي پي‌گيري برنامه‌هاي عكاسي در 27 سال گذشته داشته باشيم. هر وقت حرف مي‌زنيم مي‌گوييم كه عكاسي بعد از جنگ و انقلاب شكوفا شده و از اين نكته غافليم كه اين شكوفايي و بروز، به‌خاطر نياز مخاطب بوده است. به گمان سربخشيان مسائل ريشه‌يي‌تر از آن است كه از آن به‌سادگي بتوان گذشت. هرچه پيش‌تر مي‌رويم مساله حادتر مي‌شود. او به نبود آيتم‌هاي آموزشي اصولي در دانشگاه‌هاي ايران اشاره كرد. وي گفت كه نمي‌داند چرا عكس‌هاي سوروگين براي‌مان جذاب مي‌شود درحالي كه اين همه پتانسيل جوان داريم؛ درپي علت‌يابي هستيم، اما به‌دنبال راه حل نيستيم. او چنين استدلال كرد كه هميشه به استناد اتفاقي كه افتاده بسنده كردن احتمالا اشتباه است؛ اكنون ما در مسيري افتاده‌ايم كه خيل عظيمي از نيروهاي جوان وارد جريان عكاسي شده‌اند و به اين حكايت مي‌رسيم كه 250 سال تمدن داريم، اما حالا چه مي‌كنيم؟ راستاني نيز در ادامه عنوان كرد: واقعيت اين است كه رشد هنرها در مجموع نسبت مستقيم با رشد سازمان‌هاي اجتماعي در جوامع دارد؛ او به رشد عكاسي در جوامع ديگر در مقايسه با ايران اشاره كرد. اين پژوهش‌گر و عكاس با بيان اينكه شاخصه‌اي براي حرفه‌يي و آماتور بودن نداريم، افزود: يك عضو علاقمند به جامعه‌ي عكاسي ايران در مجموعه‌ي عكاسي دنياست. او عكاسي معاصر ايران را فاقد متن دانست و تاكيد كرد متن به معني صرفا ادبيات و محتوا نيست، متن بستر و سازماني است كه انديشه‌ي ما را شكل مي‌دهد. به اعتقاد محسن راستاني ترس از مرگ لحظه‌ها، ما را عكاس كرد؛ هيچ تفكر سازمان يافته به شكل يك نياز و توقع نداشتيم و در يك عدم توقع رشد كرديم. او با تاكيد مجموع آثاري را كه در ايران به‌چاپ رسيده، فاقد متن دانست. راستاني در اين ميان به كتاب «‌پل فيروزه» كه به زعم وي استثنا بوده اشاره كرد. او تاكيد كرد: عكاسي جنگ كه ما به شكل موزه به آن نگاه مي‌كنيم، هيچ ثمري براي ما نداشته چرا كه فاقد متن بوده است. به گزارش ايسنا، در ادامه اين نشست سربخشيان عنوان كرد در حوزه‌اي فعاليت مي‌كنيم كه بسيار پر هزينه است. او با اشاره به آخرين سفر كاري‌اش به آلمان و حضور در جام‌جهاني توضيح داد كه 32 تيم حضور داشتند و سي‌وسومين‌شان چين بود؛ چرا كه موزه‌ي هنر فرانكفورت، "بشريت در چين" را در قالب نمايشگاهي هنري ارايه كرده بود. تصويري كه از 5-6 دهه‌ي چين به بيننده و بازديدكننده مي‌داد با استقبال رو‌به‌رو شد. وي سپس به مقايسه‌ي نمايشگاه – پنجره‌هاي نقره‌يي – با نمايشگاه موزه‌ي آلمان از چين پرداخت. هاشمي در پاسخ به پرسش سوري مبني بر ارايه‌ي راه حل براي مشكلات عكاسي ايران توضيح داد: با توجه به اينكه عكاسي ايران رشدي در محدوده و بدون امكانات و خودجوش بوده، كساني كه مستند اجتماعي كار كردند، بسيار قوي بودند و رشته‌هاي عكاسي در ايران جز در دانشگاه‌ها جاي ديگر تدريس نشده است. انتشار كتاب طبيعت ايران از كسراييان شروع شد. ناشراني نيز اين كار و راه كسب درآمد را ياد گرفتند. وي سپس به مقايسه كتاب "پل فيروزه" كه حدود سال 1350 از "رولف بني" درباره‌ي ايران منتشر شد، پرداخت و گفت: قطعا بحث تكنولوژي و چاپ مطرح نيست. سيدحسين نصر ايران را مي‌شناسد و براي عكاسي اروپايي تشريح مي‌كند و كتاب منتشر مي‌شود، مدير پروژه بر اساس آگاهي نسبت به كشور ما داشته پروژه تعريف مي‌كند. او تاكيد كرد كه ضروري است فرهيخته‌گي مديريت جامعه‌ي هنري سمت و سوي صحيح يابد. ستاري هم گفت: كه بايد با استراتژي پيش‌ رفت؛ وي سپس با اشاره به ابعاد آموزشي، كار حرفه‌يي، مطبوعات نقش برگزاري نمايشگاه‌ها و تشكل‌هاي عكاسي مساله را مورد ارزيابي قرار داد. ستاري گفت: وزارت ارشاد ساز خود را مي‌زند، وزارت علوم تحقيقات و فن‌آوري هم ساز خود را مي‌زند. ما هم در تشكل‌هامان كه ربطي به وزارت كشور و ارشاد ندارد، حرف ديگري مي‌زنيم. او تاكيد داشت از منظر كسي كه 18-19 سال درگير مسائل آموزشي دانشگاه است، سخن مي‌گويد و سخنانش كه عموما بدون نام وعنوان مطرح مي‌شد، جنبه‌ي درد دل دارد. راستاني هم گفت و چاره‌اي جز واقع‌بيني نداريم؛ در ايران نهادي وجود ندارد كه سوار بر آن شويم. تا نگاه مسوولان شهر و حاكميت را نسبت به اين رسانه تغيير دهيم، فاصله زيادي داريم. ضروري است كه نگاه فرهيخته‌گان را درباره‌ي موجوديت عكاسي متحول كنيم. او با گلايه گفت كه روي دست خطي‌هايي كار مي‌كنيم كه پاك شده‌اند. فاقد تمدن نهاد براي امروز‌مان هستيم. نظام درك و اطلاع‌رساني‌مان در ايران ناقص و سنتي است. براي نسل‌هاي بعد نياز به سازمان داريم در بحث‌هاي انقلابي مانده‌ايم. هاشمي هم درباره نمايشگاه گفت كه ما يكسري عكس از 17 عكاس بر ديوار داريم هر كس به تصور خود انتصاب كرده يك سياستي در مسير انتخاب عكاسان هم بوده، مرور كرده و احساس مي‌كنيم چيزهايي كم است، انتقاد اتفاقات بعدي را صحيح و رساتر كند. نمايشگاه جريان و حركتي كه اتفاق افتاد بسيار زيبا مي‌شد اگر با استقبال عكاسان بيشتري رخ مي‌داد. وي ابراز اميدواري كرد كه اين اتفاق ادامه‌دار شود و تاكيد كرد كه ضروري است بدون پرده‌پوشي عكس‌ها تحليل شوند. افراد بزرگي داريم كه عكس‌هاشان به ديوار رفته، اما عكس‌هاي بزرگي از آن‌ها نمي‌بينيم، چرا كه شايد نگاهشان بزرگ نشده است. فرزاد هاشمي تاكيد كرد كه جاي خيلي‌ها در نمايشگاه خالي بود، اگر قرار باشد گزينشي باشد، به‌طور قطع نبايد بعضي‌ها كه اكنون هستند، باشند. راستاني نيز گفت: ‌وقتي وارد نمايشگاه مي‌شوم فكر مي‌كنم در 20 سال گذشته عكاسي وارد شدم. اغتشاش موجود نمي‌گذارد كه فكر كنم. وي تاكيد كرد كه عكس‌ها را نقد نمي‌كند، اما براي شكل برگزاري ايجاد نهاد ضروري است. ضروري است كه موزه در شان عكاسي و گذشته‌گانش باشد؛ اگر حس كنيم شان عكاسي پايين‌تر از عكاسي ماست، مصيبتي است. او در عين حال عنوان كرد، اينكه چرا موزه مسووليت دارد اساسا چنين نمايشگاهي را برپا كند جاي سوال دارد. به گمان راستاني انتخاب عكس توسط خود عكاس، كار حرفه‌يي نيست. خسارات حرفه‌يي دارد و ضروري است كه يك موزه بايد اديتور عكاسي داشته باشد؛ انجام اين حركات مبارك درعين حال بسيار خطرناك است، چرا كه تاثير بر مخاطب دارد. موزه در سال‌هاي آينده دست به چنين كاري ديگر نزند، بلكه اين كار را سازمان و تشكلي كه عكاسان تشكيل مي‌دهند انجام دهند. به گمان راستاني، اين كار، محبت حرفه‌يي نيست، خساراتي در ذهن ما و مخاطبان خواهد داشت. درگير كردن همه شاخه‌ها و راضي كردن همه ژانرها با آغوش باز، هنر نيست. سوري در واكنش به گفته‌هاي راستاني عنوان كرد: مي‌خواهيد يك نهاد متولي شود و نهادي ديگر اجازه‌ي دخالت نداشته باشند؟ راستاني پاسخ داد كه اگر خود جامعه‌ي عكاسي هم بخواهد چنين كند در شانش نيست كه همه‌ي شاخه‌هاي عكاسي را يك‌جا ارايه كند. گاهي انديشه‌هاي ما ستادي اتفاق مي‌افتد. اين نگاه در هنر هم شكل مي‌گيرد. در مجموع شكوه از يك نظام فرهنگي است، بايد به سوي تخصصي و حرفه‌يي شدن برويم، با هيچ مصلحتي كنار نياييم. او تاكيد كرد: مثل عروسي همه را دعوت كنيم كه كسي ناراحت نشود در شان نهادي چون موزه نيست. او درعين حال گفت كه آن‌چه ياد گرفته از عكس‌هاي دوره‌ي قاجار بوده و ترجيح مي‌دهد تنها عكس‌هاي قاجار در نمايشگاه ارايه و همايشي برگزار مي‌شد. سربخشيان هم گفت به‌عنوان عكاسان معاصر براي نمايشگاه يادشده انتقاد دارد و توضيح داد كه عكس‌هاي قاجار و 27 سال اخير را مي‌گذاريم، اما چرا قبل از انقلاب جايي ندارند، نمايشگاه هيچ ويژگي براي خود من نداشت به جز آنكه عكسي برايم جذاب است. به گمان او عنوان نمايشگاه گروهي بهتر از عنوان عكاسي معاصر است؛ آن‌هم عكس‌هايي كه بارها ديده‌ايم و تكرار شده‌اند. وي هم‌چنين به نوع پرداخت موضوع‌ها اشاره كرد و گفت تصور من اين است كه فشاري احتمالا از سوي مركز هنرهاي تجسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بوده كه در نهايت اين اسامي را مي‌بينيم. او با اشاره به ‌اينكه در نمايشگاه حاضر هشت عكاس در يك ژانر آثارشان ارايه شده از طرفي در عكس تبليغاتي تنها يك نفر نماينده‌ي اين بخش معرفي شده گفت حضور عكس‌هاي تبليغاتي شقاقي در اين نمايشگاه چه توجيهي دارد؟ مگر نماينده‌ي عكس تبليغاتي ايران يك نفر است؟ ستاري با صراحت گفت كه دفاعي ندارد. و از حاضران خواست كه محدوديت‌ها و معذوريت‌هاي موزه را در نظر بگيرند. او در ادامه به تشريح چگونگي انتخاب آثار پرداخت و در گفته‌هايش به تكرار اصرار كرد كه عده‌اي نخواستند و يا نتوانستند عكسي ارايه كنند و صلاح نمي‌داند همه چيز را باز كند. وي با اذعان بر اينكه اين نمايشگاه همه‌ي پتانسيل عكاسي كشور نيست، چنين استدلال كرد كه مي‌خواستند به عكس قيمت دهند. به گفته‌ي ستاري عكس‌هاي اين نمايشگاه را با قيمت مناسبي – كه رقم آن اعلام نشد – از عكس‌هاي شركت‌كننده خريده شده تا به آنها ارزش مادي دهند. اين ميزگرد با گفته‌هاي سربخشيان به‌پايان رسيد؛ وي گفت تعجب مي‌كنم برخي تاكيد دارند كه جاي عكس‌هاي مطبوعاتي و خبري در اين موزه نيست؛ در اين نمايشگاه با اين قدرت در اين حوزه حاضر مي‌شود و آنها هنوز بر اين تفكر اصرار دارند، اين تصور غلط و اشتباهي در ذهن مخاطب است. طهماسب‌پور در ميان حاضران در سينما تك موزه‌ي هنرهاي معاصر تهران، پيشنهاد داد اسم 63 نفري كه در ليست اوليه نامشان براي شركت در نمايشگاه آمده و گفته شده نخواستند و يا نتوانستند در اين نمايشگاه حاضر شوند، با جزييات كار عنوان شود تا تحليل سليقه‌ي موزه روشن صورت گيرد‌. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha