این پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: آنتونی گیدِنز (جامعهشناس و روانشناس) دربارۀ بازیابی هویت فردی و اجتماعی که قطعاً هویت فرهنگی را نیز شامل میشود جملۀ درخشانی دارد که باید به آن توجه جدی کرد؛ اساس کلام او این است که اول باید داشتههای خود را دستهبندی کنید، یعنی باید مشخص کرد که چه چیزهایی دارید؟ در گذشته چه کردهاید؟ چه چیزی آفریدهاید؟ از چه تکنیکها و روشهایی استفاده کردهاید؟ و چه محتوایی تولید کردید؟ بنابراین برای بررسی هویت، ابتدا باید همۀ این موارد توسط پژوهشگران، شناسایی و دستهبندی شود؛ یعنی در مرحلۀ نخست باید بدانید که صاحبِ چه گذشتهای هستید و در این گذشته چه چیزهایی وجود داشته؟ باید آنها را شناسایی و دستهبندی کنید.
او ادامه داد: نکتۀ دوم برای بازیابی هویت از نگاهِ «گیدِنز» آن است که شناساییِ گذشته به تنهایی کافی نیست، بلکه باید برای آن دست به تولید بزنید، یعنی آن را ادامه دهید و تولیداتِ شما در راستای داشتههای گذشته باشد. اما سومین و مهمترین موضوع این است که این تولیدات باید مداومت داشته باشد، یعنی به شکلی نباشد که الآن کاری را انجام دهید و پنج سال به کار دیگری بپردازید، درواقع باید کارِ خود را پشت سرهم و مانند یک جریان سیال و پیوسته انجام دهید.
این کارگردان، نویسنده و نمایشنامهنویس، تأکید کرد: با رعایت این موارد است که شما صاحب هویت میشوید. هویت، ماندن و ساختن است نه گریختن و خاطره تعریف کردن. خاطرههای نوستالژی هیچ ارزشی ندارند، اما زمانی این گذشته دارای ارزش است که آن را زنده کنید و به واقعیتِ روز تبدیل کرده و برای آن کار کنید و وقت و عمر و ابتکار بگذارید. در این صورت میتوانید هرکاری را انجام دهید.
صادقی افزود: اصفهان از دورۀ صفویه به بعد، نشانههای مهمِ زیادی درخصوص تئاتر مردمی، تئاتر کوچه و بازار، تئاتر مذهبی، و نقالی داشته و از همه مهمتر دارای تئاتر کمیک بوده که در نوع خود در ایران یگانه است و باید دوباره احیا شود، تئاترِ اصفهان را دوباره احیا کنید، بیافرینید.
او که یکی از شخصیتهای اثرگذار در حوزۀ تئاتر و سینمای ایران به شمار میرود، گفت: نباید نشست که ابر و ماه و خورشید و فلک آماده شوند تا شما یک گام بردارید! بلکه اگر لابه لای همین مشکلات و گرفتاریها و بحرانها و گرانی، یک قدم برداشتید عالی است، اما اگر قدمی برنداشتید هیچوقت به جایی نمیرسید.
این هنرمند و مترجم اضافه کرد: آیا گذشتگانِ ما همگی در رفاه بودهاند؟ اصلاً چنین نیست. حافظ را سه بار برای اعدام بردند و آخرینبار وقتی که به خانه برگشت دخترش از ترس و نگرانی، تمام لوحهای شعر او را پاک کرده بود و بعد از آن حافظ دق کرد. در آن شرایط، او حافظ شده است. یا ببینید که چه ستمهایی به مولانا و فردوسی و دیگران شده است! اما خودشان بودند که شرایط را به سود خود تغییر دادند. چگونه؟ با کار، با تلاش و خلاقیت، با ایمان به کار خودشان، صرفنظر از تشویق و تنبیه.
صادقی گفت: من یا کارِ خود را دوست دارم یا ندارم، این کاره هستم یا نیستم؛ اما نباید منتظر باشم تا فلانی من را تشویق یا تنبیه کند. تشویق یا تنبیهِ او در من ذرهای تأثیر ندارد، من کارِ خودم را میکنم.
این استاد دانشگاه افزود: آگاهی بر زیباییشناسیِ کارم و آگاهی بر محتوای درست و آگاهی بر سازنده بودنِ تئاتر، راهنمای من است. من کاری جز این در جامعه ندارم و باید وظیفهام را بهدرستی انجام دهم. باید این تعریف در میان همه وجود داشته باشد، نه اینکه فرد منتظر باشند که فلانی قدمی برای او بردارد و یا کمکی بکند تا او بتواند روی صحنه برود و سرفهای کند! چراکه با این تفکر به هیچجا نمیرسند.
او تأکید کرد: آدمهای بزرگ منتظرِ کسی نیستند، بلکه خودشان شرایط را فراهم میکنند و در بدترین شرایط، خلاقیتِ خود را ترک نمیکنند. قبل از هر چیز با آدمهای دارای اعتقاد کافی به کارشان نیاز دارید.
انتهای پیام
نظرات