به گزارش ایسنا، دکترحامد رحیمپور در سرمقاله روزنامه خراسان نوشت: بامداد ۲۶ دی ۱۴۰۲، با خبر حملات موشکی و پهپادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اربیل و اندکی بعد خبر از حمله به مناطق تروریستها در ادلب سوریه و شرق فرات داغ شد. این حملات از حیث ابزارهای حمله، اشتراک کار با مقاومت، اهمیت و کارکرد نقاط هدف قرار گرفته در این ساعت و روزها، گستردگی اهداف و مبدا حملات ابعاد گستردهای داشت:
۱- تهران از ۱۰۲ روز قبل یعنی از اولین روز نبرد طوفان الاقصی هر چند زیر فشار افکار عمومی داخلی بود اما هیچ گاه در سطح رسانهای برخی حمایتهای خاص را از جریانات مقاومت برجسته نکرد زیرا این دقیقا بازی در پازل جریانات خائن عربی و صهیونیستی بود. این بار اما ورود رسمی و علنی ایالات متحده در بمباران یمن، فرصتی طلایی برای تهران ساخت تا به واشنگتن و تل آویو پیام دهد جبهه مقاومت نیز مرحله بعدی حمایت از غزه را کلید زده و سرعت و مکان این نبرد توسط مقاومت تعیین میشود. هرچند باز هم در بیانیههای رسمی، تهران حملات بامداد۲۶ دی ماه را واکنشی به تهدید علیه منافع ملی خود می داند.
۲- یکی از اهداف حضور آمریکا در منطقه، حفاظت از منافع و امنیت اسرائیل بوده است. ۳۰ دی ۱۳۹۹، نقطه عطفی در تحولات نظامی و امنیتی منطقه بود. در این روز با انتقال حوزه رژیم صهیونیستی از یوروکام به سنتکام، اقدامات اشتراکی نظامی و امنیتی آمریکا و صهیونیستها آغاز شد. پس از این اقدام، افسران ارتش صهیونیستی با پوشش نظامیان آمریکایی علاوه بر نقل و انتقال در منطقه، اقدام به استقرار در پایگاههای اربیل عراق و... کردند تا چتر جاسوسی و خرابکاری علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را گسترش دهند. ایران با حمله مکرر به اقلیم کردستان عراق اهداف سه گانهای را دنبال میکند: کور شدن چشم موساد،تضعیف حاکمیت اربیل به نفع دولت مرکزی همسو با تهران در بغداد و اعمال فشار غیرمستقیم بر ایالات متحده.
۳- به نظر میرسد عملیات بامداد ۲۶ دی ماه، حاصل کار فشرده اطلاعاتی واحد اطلاعات نیروی قدس سپاه و سازمان اطلاعات خارجی وزارت اطلاعات بود. حملات موشکی به اربیل از مبدأ غرب و شمال غرب ایران انجام شده و با فاصله کمی پهپادهای انتحاری شاهد هم به سوی هدف روانه شده و با آن برخورد کردهاند. بررسی تصاویر لحظه برخورد، نشان از دقت کمنظیر موشکها دارد. در عین حال مقرهایی که اطراف کنسولگری آمریکا مد نظر بود با موشک بالستیک نقطه زن ضربه خورد بی آن که به کنسولگری لطمه بخورد که این هم پیام واضحی برای دشمن بود مبنی بر این که در پی جنگ نیستیم اما آمادگی دفاعی بالایی داریم.
۳- حملات به ادلب سوریه از مبدأ خوزستان انجام گرفته تا بالاترین برد عملیات رزمی موشکی سپاه را رقم بزند تا به دشمن توان نظامی و برد موشک ها گوشزد شود. البته هنوز از تلفات سنگین تروریست ها در سوریه که در چندین گروه و با موشک های بالستیک سنگین خیبرشکن در هم کوبیده شدند، خبری در دسترس نیست اما اصابت تمامی موشک ها و هلاکت چندین فرمانده اصلی تروریست های تکفیری که در حادثه کرمان دخالت داشتند توسط سردار حاجی زاده تایید شده است.
۴- فارغ از اهداف، افراد هدف قرار گرفته در شمال عراق نیز همگی در لیست نشاندار جمهوری اسلامی ایران بودهاند از جمله پیشرو دیزایی که از هیچ اقدامی علیه جبهه مقاومت دریغ نکرد، از تامین مالی تروریسم و در اختیار قرار دادن املاکشان به موساد تا تامین لجستیک و ترانسفر تروریست به ایران و قاچاق نفت به رژیم اسرائیل و تامین امنیت جاسوسان و افسران موساد. ویلای هدف قرار گرفته دیزایی، مانند مقری که در اسفند ۱۴۰۰ زیر ضربه رفت، بسیار بسیار مستحکم بوده و از آن به عنوان سومین مقر موساد در منطقه یاد میشود که برای انهدام آن ۳ یا ۴ موشک سنگرشکن برای ویرانی سقف و دو طبقه مستحکم آن که دو لایه بتن بود، اصابت کردند که در نتیجه ۴ افسر نشانشده موساد به هلاکت رسیدند. البته این اولین ضربه به موساد در طول طوفانالاقصی نبود و در این صد روز مقاومت عراق بارها اماکن پوششی رژیم در الحریر، اربیل و ... از جمله یک مقر ارتباطی، شنود و جاسوسی فنی را هدف قرار داد اما میتوان سختترین ضربه را همین عملیات برشمرد.
۵- از نظر سیاسی و راهبردی عملیات سپاه یک قدم مثبت در اعاده بازدارندگی کشور در برابر حملات اسرائیل است، اما ناکافی است و نباید در همینجا متوقف شود. در برابر اسرائیل، تا هزینههای علنی بر رژیم صهیونیستی تحمیل نشود، نباید انتظار تغییر راهبردی در رفتار آن ها را داشت.
انتهای پیام
نظرات