به گزارش ایسنا، نشست اخیر «کتاب معیار» موسسه اطلاعات به نقد و بررسی کتاب «طریقت صفویه و شرح ترکیببند محتشم کاشانی» اختصاص داشت که با حضور محمدعلی سلطانی، نویسنده کتاب و تاریخپژوه و قطبالدین صادقی، نویسنده، هنرپژوه و کارگردان تئاتر و با اجرای مسعود رضوی برگزار شد.
مسعود رضوی، دبیر جلسه با بیان اینکه نام کتاب ممکن است جنبه ادبی و صوفیانه داشته باشد، اما کتاب فراتر از این حرفهاست، گفت: درباره کتاب «طریقت صفویه» حرف بسیار است؛ در ابتدای ماه محرم هستیم، ماهی که تاریخ، فرهنگ و زندگی مردم، حتی بخشی از اقتصاد ایران با فرهنگ عاشورا و عزاداریها گرهخورده است. آیینها ما ریشههای مغفول و نهفتهای هم دارد، ریشههای تاریخی پیچیده که نهتنها کاویده نشده؛ بلکه در هالهای از ابهام قرار دارد. دو نوع تفسیر از ماه محرم صورت گرفت؛ یکی تفسیری تاریخی و دیگری تفسیر رسمی که چندان مقبول واقع نشده است.
او با بیان اینکه کتاب «طریقت صفویه و شرح ترکیببند محتشم کاشانی» رویکردی منتقدانه دارد، گفت: در این کتاب آقای سلطانی نقدی بر دیدگاههای شریعتی و استاد مطهری نوشته که نقدهای منصفانه و عالمانهای است. درباره ترکیببند محتشم نیز نکاتی گفته که مسبوق به سابقه نیست. ادیبان ما آنقدر درگیر خیام و حافظ و سعدی و فردوسی هستند که وقت نمیکنند به دورههای بعد برسند مخصوصاً آثاری چون ترکیببند محتشم که در زندگی مردم تکرار شده، اثر دارد و در واقع یک جهانبینی جدید خلق کرده است.
عاشورا انحصاری شیعیان نیست
سپس محمدعلی سلطانی، مؤلف کتاب با بیان اینکه یک آسیبشناسی درست از واقعه عاشورا نداشتیم، گفت: ما معتقدیم که مسئله عاشورا مسئله انحصاری نبوده و نیست. عاشورا برای تمام جهان، آیینهای است که آزادی و عدالت را پیگیری میکند و به دنبال آن است. به همین دلیل است که عاشورا فقط مراسم سوگواری حسینی در ایران و کشورهای اسلامی نیست؛ بلکه در کشورهای غیراسلامی نیز گروههایی دلداده این حدیث هستند. عاشورا دنباله حقیقت نبوی است، چون پیامبر برای تمام جهانیان به پیامبری مبعوث شده، حرکات و سکنات ائمه نیز برای تمامی جهانیان است.
او افزود: ما نباید تصور کنیم در مکتب خاصی به نام شیعه امامیه، سوگواری حسینی آغاز شده است بلکه اولین مقتل حسینی توسط یکی از مفتیان حنفیه که اهل سنت بوده نوشته شده است. اگر به مراتب دیگر سوگواریها نگاهی بیندازیم، خواهیم دید از قرن چهارم ما تاریخ شایان و پرعظمتی در این زمینه داشتهایم؛ روضهای که در خانه علما برگزار میشده و سوگواری متینی هم بوده از کتاب «روضه الشهدا» بوده که مؤلف آن یعنی ملا محمدحسین واعظ کاشفی از مذهب حنفی و اهل سنت، در طریقت نقشبندی و از نزدیکان مولانا جامی بوده است.
او با تأکید بر اینکه سوگواری امام حسین مختص به یک نحله دینی نیست، اظهار کرد: پیش از شهادت حضرت سیدالشهدا و واقعهای که یزید بهعنوان واقعهای سوگ عالمی به جهانیان عرضه کرد و لکه ننگی بر خاندانش گذاشت، جشنهای متعددی در میان مسلمان داشتیم که این واقعه نهتنها اعیاد را به سوگ تبدیل کرد؛ بلکه سرآغاز سال عربی را سرآغاز سوگناک کرد.
دوره صفویه را از دسترس خارج کردهاند!
سلطانی با بیان اینکه مسائلی که درباره دوره صفویه نوشته شده، علتی برای تألیف این کتاب بوده است، گفت: دوره صفویه را، بهخاطر نکات ریزی که به لحاظ تاریخی و اجتماعی و فرهنگی داشته، از دسترس ما خارج کردهاند؛ حتی ادوارد براون که تاریخ ادبیات ما را مینویسد، تحت تأثیر جریانات داخل کشورمان نوشته، صفویه با ۲۵۰ سال حکومت، چیزی به اسم ادبیات ندارد. همین نکته ما را بیشتر وامیدارد تا کندوکاو کنیم که چرا نباید توجهی به فرهنگ و ادبیات دوره صفویه داشته باشیم.
او با بیان اینکه دوره صفویه یکی از منسجمترین سازمانهای اداری و فکری را داشته، گفت: ارتباط تنگاتنگی میان تمامی مشاغل اجتماعی با طریقه صفویه و بازار وجود داشته است. بازارهای ما در دوره صفویه، بازارهای هنری و تولیدگر بودهاند. در فتوتنامهای که ملاحسین واعظ کاشفی نوشته از مشاغل زرگری، نقرهکاری، مسگری، رویگری، آهنگری، بافندگی و انواع صنعتها یاد شده که امروز نیازمند آن هستیم. در دوره صفوی همه این صنعتها تحت تعلیم طریقت صفوی بودند و سوگواری حسینی نیز از درون این هنرها و از بازار سر درآورده است. در این دوره سوگواری حسینی تحت حمایت مادی دولت نبوده؛ اما تحت حمایت تشکیلات دولت صفویه بوده است.
این تاریخپژوه در ادامه درباره تکایا و دلایل ایجاد آنها و چگونگی شکلگیری رسائل و مرجعیت توضیحاتی را ارائه کرد.
سلطانی در ادامه شمایی از شرایط ایران بعد از صفویه ارائه کرد و درباره دلیل دورشدن اهل پژوهش و فرهنگ از دوره صفویه گفت: یکی از دلایلی که از ادبیات دوره صفویه دور شدهایم این است که خودمان را نشناسیم، مانند زمانهایی که شاهنامه فردوسی را از دسترس ایرانیان خارج کرده و ایرانیان توجهی به آن نمیکردند.
زمانی که محتشم کاشانی در مرثیهسرایی دوم شد
او سپس محتشم کاشانی را شاعری مظلوم و نخبه خواند و افزود: آخرین شعری که از محتشم مانده، در زمان جلوس شاه عباس است: یعنی او زمان شاه عباس را نمیبیند. حکومت صفویه از زمان مرگ شاه اسماعیل اول تا جلوس شاه عباس بحرانیترین و بدترین دوران را داشته و محتشم کاشانی نیز در این فاصله زمانی میزیسته است. محتشم کاشانی دشمنان فراوانی داشت بهگونهای که در دربار شاه عباس به عنوان ملکالشعرا انتخاب نشد؛ در مسابقه مرثیهسرایی حسینی که گذاشتند، ضمیری اصفهانی را به عنوان نفر اول و محتشم را نفر دوم انتخاب کردند و به این ترتیب، ضمیری اصفهانی ملکالشعرای درباره شاه عباس شد. مرحوم وحشی بافقی هم یکی دیگر از مخالفان محتشم بوده است. رشکی همدانی از شاگردان ضمیری اصفهانی، شعرهای سست میگفته و به نام محتشم پخش میکرده است. از کرامات محتشم اینگونه بیان میکنند که بعد از مدتی رشکی همدانی فوت میکند و حتی مقصود کاشانی که محتشم کاشانی را هجو کرده، بعد از چند روز فوت میکند.
ورشکستگی محتشم کاشانی
او در پایان گفت: یکی از مسائلی که کمتر در تاریخ به آن اشاره میشود این است که ما فقط اکنون تحریم نشدهایم؛ بلکه در دوره امپراتوری عثمانی هم تحریم شدهایم؛ عثمانی اجازه نمیداد ابریشم ایران به اروپا صادر شود و تمام نساجیهای ایران به ورشکستگی رسیدند و یکی از ورشکستگیها برای محتشم بود. شغل محتشم نساجی و بازرگانی پارچه بود. او ۲۰ سال آخر عمرش را زمینگیر شده بود و یکی از شاعران مینویسد که امروز محتشم واجبالزکات است. چنین فرد بزرگی که از بزرگان بوده، نمیتوانست دست گدایی دراز کند و اگر کمک دختر شاه طهماسب نبود که فرمان ملکالشعرا بنویسد به آن نان و نوا نمیرسید و اکثرا با هدیه پادشاهان هند زندگی میکرد. افکار محتشم از افکار منشعب از شاخه صفویه بوده و به همین دلیل شعرهای محتشم ۲۰۰ سال و تا دوره زندیه مهجور ماند. اگر در دوره زندیه، صباحی بیگدلی اشعار او را کشف نمیکرد، ما اشعار محتشم را نمیشناختیم.
کتاب ارزشمندی است اما...
قطبالدین صادقی، منتقد، کتاب «طریقت شیعه و شرح ترکیببند محتشم کاشانی» را کتاب ارزشمندی خواند که به دلیل متدولوژی و ساختار بههمپیوسته با بخش دوم تحلیل ترکیببند پیوند معنایی دارد.
او افزود: نویسنده درباره صوفیه و آمدن دولت صفوی میگوید و بعد شعر را طرح میکند که پیوستگی معنایی دارد. ارزش دوم کتاب کتابشناسی غنی و پروپیمانش است که کتابشناسیاش از چارچوب تصوف و تاریخ فراتر است. ارزش سوم کتاب نیز روشپژوهی درست است که روش او کتابخانه، تحلیلی و جدلی است. او با دوری از مکررات فرهنگی و دیدن مسائل از زاویه دیگر، با گردنکلفتی با آرای صاحبنظرانی چون شریعتی و مطهری درمیافتد، آین موضوع از ویژگیهای پژوهشی است که جنبه ایجابی نداشته و حتی جنبه سلبی دارد. نکته ارزشمند سوم کتاب زبان آن است؛ نثری پخته و پدرومادردار است با انشای تمیز و ظرفیت و معنایی شایسته.
او سپس کتاب را از منظر زبانشناسی نقد کرد و گفت: خرد حکم میکند در پژوهش همه چیز شفاف باشد. ما حق نداریم که تغزلی داشته باشیم. اما آقای سلطانی به دلیل ارادت قلبی و اخلاص ایمان از زبان پژوهش عدول کرده و زبان تغزلی و احساسی افراطی را بهعنوان زبان پژوهش به کار برده که به نظرم جانبداری او را فریاد میزند درحالیکه ما در پژوهش حق نداریم جانبداری را فریاد بزنیم نه در لحن، نه پیشبرد حرفهایمان و باید نتیجه را به سمع و نظر خوانندگان برسانیم.
صادقی افزود: هدفی که سلطانی در این کتاب دارد، سعی در یافتن ریشههای آشتی از گذشته و از بزرگان درگذشته است به مرکزیت اصفهان و بخارا که مرکز تشیع و تسنن هستند. او تلاش میکند بین دو مرکزیت آشتی ایجاد کند. این تحقیق و پژوهش تفاهم را بین اصفهان و بخارا، و تشیع و تسنن را از منظر عرفان و تصوف پیگیری میکند که درست و آسانتر است تا دیگر دیدگاههای عقیدتی و سیاسی.
روضةالشهدا، منشور اتحاد تشیع و تسنن
او ادامه داد: نگاه آقای سلطانی به روضةالشهدا، بهعنوان منشور اتحاد تشیع و تسنن است؛ آن هم در دورهای که عصر تسلط قدرت سیاسی مذهب تشیع است، در کنار رواج اهل تسنن اکثر ایران. زمانی که شاه عباس پایتخت را از قزوین به اصفهان برد، کوچه به کوچه جنگ شیعه و سنی بود. تمام اصفهان سنی بودند. در چنین فضایی این شعر و شاعر جا میافتد. سلطانی بهصراحت میگوید که «روضةالشهدا» در مرز تشیع و تسنن اندیشیدن قرار دارد و بهعنوان شیوههای طریقت تصوف و نقشبندی است؛ نه تشیع تمام است و نه تسنن محض. بهدرستی در این کتاب اشاره میشود که تسنن ایران به دلیل ادب، عرفان و اخلاق دیرین هزارانساله این سرزمین از مدتها قبل اسلام، تسنن متفاوت با اهل سنت کشورهای عربی است که رنگ و بوی اموی دارد. مثلا داعش را ببینید. تأکید بر این نکته از نکات ارزشمند رساله است.
صادقی در ادامه کتاب را از منظر پژوهش بررسی کرد و با خواندن بخشی از جعفر شهیدی، گفت: دکتر سلطانی معنی طریقه صفویه و شرح ترکیببند محتشم را از زاویهای دیده که نکته اصلی کتاب است، منظر ایشان ایمانی است، اثبات ایمان و کاملاً ایجابی است، در جدل با قشریگری و حفظ و تداوم ارزشهای درست آن. او جملهای گفته که قابلنقد است «به جوانب منفی و مثبت صفویه کاری ندارم» اما در پژوهش نمیتوانیم فقط به منظر ایمانی بسنده کنیم؛ زیرا ایمان وابسته به شرایط خاص است که یکی از آنها بعد تاریخی است.
جاهای خالی کتاب...
قطبالدین صادقی با بیان اینکه بدون تاریخ چیزی را نمیفهمد، توضیح داد: قداست رویداد عاشورا و حکم تقدیر ازلی ابدی خداوند سر جایش محفوظ است؛ ولی باید گفت در شکلگرفتن سیاست و اعتقاد صفویه نمیشود بعد سیاسی و تاریخ و باور مسیحی شاه اسماعیل را نادیده گرفت. نمیتوان به جدل عثمانی و اروپا اشاره نکرد. انگلیسیها دیپلماسی فعالی در ایران داشتند و در آن زمان جبهه دیگری در شرق عثمانی ایجاد کردند تا عثمانی را سرگرم و تضعیف کنند؛ اینها نکاتی نیست از که نظر تاریخی بخواهید فراموش کنید.
او خاطرنشان کرد: اگر در ۲۳۵ سال حکومت صفوی کتاب شعر درجه اولی چاپ نشده، به این دلیل است که شاعران به هند فراری شدند.
او در ادامه درباره تمرکز سیاسی بیش از حد که همه چیز را آغشته به خرافات کرد گفت و از مواردی نام برد که به گفته او، کینه و نفرت به اهل سنت بود و توسط حکومت صفویه ایجاد و تقویت میشد.
قمهزنی از کجا میآید؟
صادقی یکی از جاهای خالی کتاب را بعد مردمشناسی عنوان کرد و درباره قمهزنی گفت: آیینی مغولی است؛ نه عربی است و نه ایرانی؛ در میان اقوام مغول اگر فرماندهای آسیب میدید، سربازان به خود آسیب میزدند تا با جاری شدن خون درد پادشاه را کم کنند. این رسمی مغولی است و در میان ترکها رواج بیشتری دارد.
ترمه نماد چیست؟
صادقی جای خالی دیگر کتاب را بعد نمادشناسی آن خواند و گفت: ۴۰ مفهومی کاملاً ایرانی است و ربطی به اسلام و تشیع ندارد و به عصر کشاورزی برمیگردد؛ زیرا دانه بعد از ۴۰ روز به رشد و شکوفایی میرسد و ۴۰ در واقع تولدی دیگر است. صلیب صرفاً مسیحی نیست. مثلاً علمهایی که هست و علامت پارچههایی آویزان میکنند که همه از ترمه هستند. معنای واژه ترمه در زبان فارسی پاک شده؛ اما در زبان کردی هست آن هم به معنای جسد است. ترمه پارچهای است که برای جسد به کار میبرند که نشانش سرو سرافکنده است. سرو نشان زندگی جاوید است و سرو سرافکنده نشان مرگ است. به تعداد شهدای کربلا به علم پارچه آویزان کرده و بلند میکنند. این علم سنگین است، بهعمد هم سنگین است؛ زیرا تعهد سنگینی در برابر شهدا است. بلندکردن علم از افقی به عمودی هم نشانی دارد که مردهها را زنده میکنیم. سنگینی علم به خاطر تعهد سنگین است. تعهد در برابر شهدا تعهد سبکی نیست.
صادقی در پایان تأکید کرد: سود کتاب این است که چیزهای بسیاری به خواننده میآموزد. شما با ابعاد فاجعه کربلا با زبان دیگر و از ریشه آشنا میشوید نه به شکل خرافی بلکه به شکل درست. کتاب روح آشتی دو گرایش تشیع و تسنن است که به دلیل روحیه تبعیض ضربه دیده است. سود کتاب این است که بر روح آشتی تأکید گذاشته است.
محمدعلی سلطانی هم در بخش بعدی سخنان خود یادآور شد: ادبیات دوره صفویه و آنچه اشاره به سبک هندی بعد از مرگ محتشم کاشانی دارد ارتباط زیادی به او ندارد.
او در ادامه درباره مکتب وقوع و طریقه نقشبندی توضیحاتی داد.
انتهای پیام
نظرات