به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در آیین گشایش سی و شمشین المپیاد ملّی ادبی با اشاره به پیشینه این المپاد و فرهنگستان زبان و ادب فارسی، توضیحاتی درباره وظایف گروههای مختلف فرهنگستان ارائه کرد.
او درباره واژهگزینی گفت: گروه واژهگزینی مستقیماً با مفاد قانون هماهنگی دارد و فعالیت اصلی و عمده آن معادلگزینی در برابر الفاظ بیگانه است و از سال ۱۳۷۴ پیوسته به این امر پرداخته است. واژهگزینی کار سادهای نیست و گاه مدتها زمان زیادی لازم است تا یک واژه تدوین و تصویب شود. در فرهنگستان زبان و ادب فارسی ما دانش واژهگزینی را تولید کردهایم و این دانش را در دوره کارشناسی ارشد که در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار میشود در اختیار دانشجویان میگذاریم و تاکنون هفت دوره در مقطع کارشناسی ارشد واژهگزینی و اصطلاحشناسی در پژوهشکدۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی دانشجو پذیرفتهایم.
حدادعادل با اشاره به اهمیت فرهنگ جامع زبان فارسی گفت: از نظر جامعیّت، آخرین نسخه موجود در این زمینه، «لغتنامه دهخدا» است که ارزش آن محفوظ است، اما در دوره زندگی دهخدا و ۷۰ سال پیش، دانش فرهنگنگاری در ایران به پیشرفت امروز نرسیده بود. «لغتنامه دهخدا» تنها فرهنگ جامع ماست و این شایسته ملتی نیست که به زبان خود افتخار میکند. خوشبختانه توانستیم با مدیریت دکتر علیاشرف صادقی طرح تدوین «فرهنگ جامع زبان فارسی» را آغاز کنیم. این مجموعه در شکل نهایی خود حدود ۳۵ جلدِ ۷۵۰ صفحهای خواهد بود که منطبق بر آخرین پیشرفتهای دانش فرهنگنگاری است و تاکنون سه جلد آن منتشر شده است.
او درباره دستور خطّ فارسی گفت: دستور خطّ فارسی سندی بسیار مهم برای یکدستی و استاندارد شدن خطّ فارسی است. فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بهحکم وظیفهای که برحسب اساسنامه خود در پاسداری از زبان و خطّ فارسی بر عهده دارد، از همان نخستین سالهای تأسیس، درصدد گردآوری مجموعه قواعد و ضوابط خطّ فارسی و بازنگری و تنظیم و تدوین و تصویب آنها برآمد و در این کار راه میانه را برگزید و کوشید تا در تدوین «دستور خطّ فارسی» اعتدال را رعایت کند. در دو دهه گذشته به واسطه فراگیر شدن ابزارهای ارتباطی اکترونیکی بهنوعی شاهد این بودهایم که خطّ فارسی در معرض خطر قرار گرفته است و برخی بهعمد و بهسهو با بیتوجهی به دستور خطّ فارسی، آشفتگیهایی را به نوشتار خود راه دادهاند. برابر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، کلیه اسناد کشور باید به زبان و خط فارسی باشد و این وظیفه فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که در امر واژهگزینی و فراگیر کردن دستور خطّ فارسی در جامعه برنامهریزی و سیاستگذاری کند.
در ادامه این مراسم حداد عادل خطاب به دانشآموزان راهیافته به سی و ششمین المپیاد زبان و ادب فارسی گفت: اگر در وجودتان عشق به ایران و زبان و ادب فارسی احساس میکنید، بروید و زبان و ادب فارسی بخوانید و نسبت به ادامه تحصیل در سایر رشتههای علوم انسانی وسوسه نشوید. ما امروزه بیش از هر چیزی به استادان و پژوهشگرانی در حوزه زبان و ادب فارسی احتیاج داریم که عاشق زبان فارسی باشند و فقط به دنبال کسب مدرک و نمره نباشند. هزاران سال است که پیشینیان ما زبان فارسی را حفظ کردهاند تا زبان فارسی به ما برسد و امروز وظیفۀ ما و نسل جوان است که از این زبان مراقبت کند. نسل امروز در برابر زبان فارسی مسئول است.
باید شرط قبولی در دانشگاه پذیرفتهشدن در آزمون زبان فارسی باشد
در ادامه مراسم ژاله آموزگار، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: آنچه امروز من را به شما پیوند میدهد زبان فارسی است. بدون شک ما ایرانیها باید به ادبیات فارسی ببالیم. این سخن را کسی امروز به شما میگوید که با زبان و ادبیات سایر کشورها آشناست و عمرش را صرف زبان و ادب فارسی کرده است. در ایران اقوام مختلفی زندگی میکنند و هر قومی زبان و گویش خاص خود را دارد و حلقه اتصال همه اقوام ایرانی، زبان فارسی است. ما یک ملّت هستیم، ملّتی که از اقوام مختلف با زبانها و گویشهای مختلف دور هم جمع شدهایم.
این اسطورهپژوه با اشاره به زبانهایی که از بین رفتهاند، ادامه داد: زبانی که چیزی از خود ندارد سایر زبانها آن را میبلعند. اما زبان فارسی گنجینه عظیمی در دل خود جای داده است و هیچ زبانی یارای این را ندارد که این زبان را ببلعد. من آذری هستم اما غیرت زبان فارسی را دارم. زبانهای قومی همه سر جای خود ارزشمندند، کُرد باید کُردی یاد بگیرد، آذربایجانی باید ترکی یاد بگیرد. اما همه ما یک زبان مشترک داریم و آن زبانی است که فردوسی با آن شاهنامه را سروده است. ما هنوز شعرهای فردوسی را میفهمیم، برخی این را عیب میدانند و میگویند چرا زبان ما زبان کهن مانده است؟
آموزگار ادامه داد: برای اینکه وقتی فارسی دری آغاز میشود، ما دورههای مختلف را گذراندهایم. یعنی از باستان به میانه رسیدیم، یعنی وقتی فردوسی شروع به سرودن شاهنامه میکند، زبان سخته و درست است. برای اینکه زبان به اوج خود رسیده است. قدیمیترین شعرها به این زبان در گاتهها هست. به این زبان فلسفه گفته شده است. اجداد ما آدمهای اندیشمندی بودهاند؛ این نبوده که فقط اسب بتازند و بروند جایی را بگیرند. ما همواره این زبان را سودهایم تا به زبان حال حاضر رسیدهایم.
او افزود: زبان فارسی مثل هر زبانی پدر و مادر دارد و زبانهای باستانی ایرانی پدر و مادر زبان فارسی هستند و مثلاً شاهنامه فرزند گاهان و یشتها است. یشتها سراسر شعر است. من برای این که ثابت کنم که ایرانیها اهل فکر بودهاند، چند قسمت از سختترین قسمتهای دینکرد را به فارسی ترجمه کردهام. وقتی ما ایرانیها درباره هر چیزی کلمه داریم، یعنی به آن چیز فکر کردهایم.
آموزگار در بخش دیگری از سخنان خود گفت: متأسفانه امروزه درباره تاریخ زبان فارسی چیزی نمیگویند. جا دارد که در کتابهای درسی در تمام رشتهها درباره تاریخ زبان فارسی مطالبی گنجانده شود و همچون سایر کشورها، شرط ورود به دانشگاه قبولی در آزمون زبان فارسی باشد. در فرانسه و برخی از کشورها این آزمون در سال یازدهم دبیرستان برگزار میشود.
به گفته آموزگار، با زبان فارسی است که فردوسی، نظامی، حافظ، صائب و... به همه ایرانیان تعلق پیدا میکنند و تاریخ ما را یکی و به هم وصل میکنند. همیشه شناخت علاقه ایجاد میکند. باید تاریخ ایران را بدون تعصب یاد بگیرید؛ آن وقت به آن علاقهمند خواهید شد. آنهایی که سنگی غیر از زبان فارسی به سینه میزنند، زبان فارسی را نمیشناسند.
او افزود: بدون اغراق می گویم، کسانی که معتقدند فردوسی زنستیز است، حتماً شاهنامه را نخواندهاند و تنها با اتکا به بیتی که فردوسی درباره سودابه سروده است، فردوسی را زنستیز میخوانند. براساس پژوهشهای ابوالفضل خطیبی این بیت از ابیات الحاقی شاهنامه است.
آموزگار تأکید کرد: وقتی من از ایران حرف میزنم منظور ایران فرهنگی فارغ از مرزهای سیاسی است، من در طول عمر آموزگاریام شاگردان بسیاری از ملّیتهای دیگر داشتهام، شاگردانی که فارغ از هر بحث سیاسی شیفته زبان فارسی شدهاند.
او با انتقاد از کسانی که معتقدند زبان فارسی زبان علم نیست، گفت: بهشدت با این سخن مخالف هستم. زبان فارسی توانایی بسیار بالایی دارد و اگر چنین تواناییای نداشت، امروز برای ما نمیماند.
آموزگار در ادامه سخنانش با انتقاد از کسانی که تلاش میکنند سرهنویسی را در ایران ترویج دهند، گفت: من اعتقادی به سرهنویسی ندارم. من برای اینکه با مخاطبانم سخن بگویم، مینویسم و اگر قرار باشد مخاطبم برای فهم سخنم کلمه به کلمه به فرهنگ لغت مراجعه کند، دیگر لطف کلام من از بین میرود.
در ادامه مراسم فتحاللّه مجتبایی عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان این مطلب که همچنان دانشجو است، گفت: هرچه از عمرم میگذرد با وجود همه خواندهها و آموختهها به جهل و نادانی خودم بیشتر پی میبرم. امروز شما وارد صحنهای شدهاید که باید خودتان بدانید چه وظیفه سنگینی بر دوش شماست. زبان و ادبیات فارسی بزرگترین میراثی است که به شما رسیده است که باید از آن نگهداری کنید.
او افزود: ما ایرانیها باید به فرهنگ خودمان افتخار کنیم و سعی کنیم به میراث مشترکمان خدمت کنیم و چراغ زبان و ادب فارسی را روشن نگاه داریم و قدر آنچه از پیشینیانمان به ما رسیده بدانیم.
داستاننویسی براساس چیزهایی که عقل جن هم به آن نمیرسد
هوشنگ مرادی کرمانی نیز خطاب به دانشآموزان راهیافته به المپیاد ادبی گفت: شما چراغهای تابان ادبیات فارسی هستید و وظیفه سنگینی بر دوش شما گذاشته شده است و باید تلاش کنید ضمن آموختن زبان و ادب فارسی در معرفی فرهنگ و ادبیات ملت خود در عرصه ملّی و بینالمللی کوشش کنید.
عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه افزود: صنعت و صنعتی شدن کمک میکند تا زندگی بشر راحتتر شود اما این هنر و ادبیات است که روح و انرژی را به زندگی هدیه میدهد. امروزه ما در دنیای بدی به سر میبریم و تخم یأس و نومیدی در جهان کاشته شده است؛ در چنین دورانی حماسهها و قصهها میتوانند به کمک بشر بیایند و نباید نسبت به آنها بیاهمیت بود.
مرادی کرمانی در ادامه سخنانش گفت: در مجموعهای اینترنتی با عنوان «تماشاخانه»، مطالبی درباره داستاننویسی طرح کردهام که به صورت رایگان بر روی اینترنت بارگذاری شده است و امیدوارم برای کسانی که علاقهمند به داستاننویسی هستند سودمند باشد.
این داستاننویس در ادامه با اشاره به دوره آموزشیای که در رشته نمایش در دوران جوانی گذرانده است، گفت: نصرت کریمی یکی از دوستان من بود. او همیشه میگفت از یک کلاس هنری چهلنفره شاید تنها چهار هنرمند بیرون بیاید چون ذوق هنری را نمیشود به کسی تزریق کرد و کسی که ذوق نداشته باشد، هنرمند نمیشود.
خالق «قصههای مجید» در ادامه با زنده کردن خاطره همکاری با کیومرث پوراحمد گفت: همیشه پوراحمد میگفت تو درباره چیزهایی داستان مینویسی که عقل جن هم به آن نمیرسد مثل داستان مربای شیرین. من این داستان را براساس یک اتفاق واقعی نوشتم. یک روز پسرم بیژن یک شیشه مربا خرید، اما هیچ یک نتوانستیم در آن را باز کنیم و این شیشه مربا برای همه ما تبدیل به یک معضل شد.
مرادی کرمانی در ادامه سخنانش استعداد را به شمش طلا تشبیه کرد و گفت: تا زمانی که شما شمش طلا نداشته باشید نمیتوانید گردنبند و گوشواره درست کنید.
او سپس با اشاره به اهمیت اقتباس ادبی گفت: فیلمسازان همواره به داستانهای من توجه کردهاند. فیلم محصول یک کار گروهی است و خوبی و بدی آن به همه گروه برمیگردد، اما داستان محصول تفکّر مشخص نویسنده است. تا به حال بیش از ۴۰ اثر من مورد اقتباس قرار گرفته که برخی از آنها بسیار خوب بوده است و برخی دیگر نه چندان. ادبیات در تنهایی آفریده و در تنهایی خوانده میشود و قدرت ماندگاری آن از سینما بیشتر است.
مرادی کرمانی ادامه داد: بسیاری از نویسندهها معتقدند وقتی اثری براساس متن آنها ساخته میشود، کارگردان باید به متن کاملاً وفادار بماند. برخی از کارگردانها هم برای اینکه نظر من را برای کسب اجازه جلب کنند به من چنین قولی میدهند اما من معتقدم یک نویسنده از زاویۀ دید خودش اثری را نوشته است و باید کارگردان هنگام ساخت اثر براساس آن متن نظر خودش را اعمال کند. مثال سادهای میزنم من گلابی را به دست پوراحمد دادهام، این اوست که با اضافه کردن چیزهایی چون شکر، آب و گلاب مربای گلابی درست کرده است.
انتهای پیام
نظرات