این استاد ارتباطات فقدان رسانه مستقل و سنگین شدن هزینه گفتوگو و ابراز نظر پیرامون آن را عاملی دانست که میتواند بحرانساز شود.
به گزارش ایسنا، نشست «گفتوگو؛ هم مسأله و هم راهحل» با سخنرانی هادی خانیکی روز شنبه (۱۹ فروردین ۱۴۰۲) توسط مدرسه مطالعات دیالوگ باشگاه اندیشه برگزار شد.
در ابتدای این نشست محمدرضا لبیب ـ دبیر مدرسه مطالعات دیالوگ باشگاه اندیشه ـ و هادی خانیکی از درگذشت بتول فیروزان و کیومرث پوراحمد در ایام اخیر یاد کردند.
خانیکی گفت: بتول فیروزان هم خودش و هم خانوادهاش میراثبر گفتوگو هستند. پوراحمد هنرمند برجستهای بود که توانست قصه و روایت را وارد سینما کند. او به دردهای جامعه توجه بسیاری داشت و قربانی ترومای جمعی در جامعهی ما بود. یک نفر از نسل جوان و دیگری از نسل پیر در صحبتهای امروز من مورد توجه خواهند بود.
در ادامه خانیکی روایتی از سرطان خود گفت. سپس لبیب گزارشی از روند فعالیتهای این مدرسه ارائه کرد و خانیکی هم با تجلیل از اقدامات سال گذشته باشگاه اندیشه، صحبتهای خود را آغاز کرد.
هادی خانیکی در نشست «گفتوگو؛ هم مسأله و هم راهحل» گفت: در این روزگار که گفتوگو با بحران مواجه شده، هویت ما نیز چندگانه میشود. یکی از مهمترین سطوح گفتوگو، گفتوگو با خویشتن است. اینکه الان کیستیم؟ کیستی ما مشخص نیست چون در جهانهای مختلفی قرار گرفتهایم که بهطور طبیعی با هم گفتوگو نمیکنند. مدام در حال تعارض هستیم. سویههای هویتی گوناگون ما میتواند جامعه را از گفتوگو باز دارد. جامعه باز هنوز شکل نگرفته است و نمیتوان آنچه در ذهن داریم را عملی سازیم. این مرا وا میدارد که گفتوگو راهحل است. اما اینکه چقدر میتوان تحققش بخشید مسأله وجود دارد.
خانیکی ادامه داد: منظورم از گفتوگو عناصر زینتی و تخیلی نیست. میخواهم ببینم آیا گفتوگو میتواند خود یا فرد را برای عبور از بحران توانمند کند؟ پاسخ کوتاه من اکنون مثبت است.
این پژوهشگر ارتباطات از تجربه درمان خود و نسبت آن با گفتوگو چنین روایت کرد: من به پزشک متخصص خودم گفتم که ما با دو مسأله مواجهیم زندگی و سلامت. بیمار و پزشک لازم است به مسأله مشترک برسند. دنیای سرطان با دنیای سلامت فرق دارد. نه میتوانم مدام اندوه گذشته را بخورم که چرا بالا رفتن از پله برایم دشوار است و نه میتوانم خودم را رها کنم. به گفتوگو نیز چنین مینگرم که میتوان دیدگاه را به هم نزدیک کرد.
خانیکی گفت: وقتی گوهری در معرض خطر قرار میگیرد سعی میکنیم بهتر از آن استفاده کنیم. از پولمان آخر ماه بهتر از اول ماه استفاده میکنیم؛ چون محاسبه میکنیم که باید از منابع محدود، بیشترین بهرهی ممکن را ببریم. من هم در این مدت پس از بیماری سه کتاب را گرد آوردم.
این محقق و استاد دانشگاه به تکمیل پروژهی مجید تهرانیان اشاره کرد و چگونگی گذار ایران به توسعه را مطرح کرد. او گفت: تهرانیان پیش از امثال آمارکیاسین که ابعاد انسانی توسعه را پیش کشیدند، او چنین کرد. با گرتهبرداری از او گفتم که باید به ابعاد سیاسی و انسانی و اخلاقی توسعه توجه کرد. من هم در ادامهی پژوهش تهرانیان در فصل آخر کتاب به مسأله ایران در سال ۱۴۰۰ پرداختم و خصوصاً در بخش سوم از فصل نهم به آسیبشناسی جامعه ایرانی رسیدم نه در صحبت امروزم تمام سؤال هست و نه تمام جواب را میدانم و این یک آغاز است تا در مدرسه مطالعات دیالوگ بیشتر به گفتوگو بپردازیم.
او ادامه داد: در کاری که مبتنی بر ایدهی تهرانیان پیش بردم، جامعهای متکثر، متفاوت و سیال داریم که در سطح، زندگی مدنی بسیار لرزان شده و گفتوگو بالتبع لرزان میشود. رشد بدبینی و فردگرایی خودخواهانه، بیافقی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی را بیشتر میبینیم ولی در عمق آن در حال پیدایش است. همان لحظاتی که جامعه به حالت فروپاشیدگی افتاده، زمان تولد جامعه و اخلاقیات جدید هم هست.
خانیکی مهمترین ویژگی گذار کنونی ایران امروز را مواجهه با گسست زیاد در ابعاد مختلف دانست و افزود: تحویل همه مسائل به زوال همبستگی اجتماعی، ایجاب میکند که به مخاطرات اجتماعی بیشتر توجه شود. هر چه شتاب تحولات جامعه ما و نگرانی از حال آن افزایش مییابد، ضرورت توجه به گفتوگو و راههای عملی آن نیز بیشتر پیدا میشود.
وی از ویژگیهای ایران و چالشهای کنونی آن گفت: ایران یک جهان بههمپیوسته است و نمیشود خود را جزیرهای جدا بدانیم. همانطور که منابع مادی رو به افول است، منابع معنوی و سیاسی و اجتماعی و اعتقادی نیز به فرسایش رو میآورد. علاوه بر آن تنگناهای اقتصادی و معیشتی افراد را به این وامیدارد که از کودکان هم دلال درست کند. حکمرانی خوب و بد و ناکارآمدی سیاسی الزامات جدید در مسأله کهنهای است که از مشروطه تاکنون با آن درگیر بودهایم. برخی موارد نیز مانند تحرکات جنسیتی و قومی جدیدترند. متابولیسم جمعیتی برآمده از زنان بود.
خانیکی گفت: برخلاف جامعه سنتی، جامعه در حال گذار ما دستخوش تغییراتی سریع و درازدامن شده است. از یک سو مقید به سنتهاست و از طرفی متأثر از سبک زندگی نوین است. هرکدام از ما تحتتأثیر فضای مجازی هستیم که محدودیت فضای حقیقی آن را ایجاب میکند. ما رادیکال میشویم به اینخاطر که افراد رادیکالتر از خود را میبینیم و نباید برچسب انفعال از آنها بخوریم.
به باور وی گفتوگو به دشنام تبدیل شده که افراد برای حمایت از وضع موجود دنبالش میکنند. ضدگفتوگو و شبه گفتوگو جانشین گفتوگو و امری تزیینی و زینتی شده که غصهها را فراموش کنیم. گفتوگو سختتر اما ضروریتر شده است.
خانیکی گفتوگو را به چهار سطح تقسیم کرد؛ او گفت: اولین مورد گفتوگو در سطح نظر است که امبرتو اکو آن را در برابر گفتار بسته به کار میبرد. اصول جزمی را کنار میگذارد و خود را مالک حقیقت نمیداند. به شنونده احترام میگذارد و او را در حقیقت مشارکت میدهد. موقع قضاوت ارزشهای مشترک و جمعی را دخیل میداند. گفتوگو یک برساخته اجتماعی است. گوهر ثابتی ندارد و تحت شرایط سیاسی و اجتماعی تحول مییابد. گفتوگو نوعی با هم کار کردن است و زمینهی ایجابی برای کنش فراهم میکند. به حذف نمیاندیشد و جلب مشارکت را مد نظر قرار میدهد. گفتوگو بهوقت نهادسازی جدیتر میشود و باید مراقب نحیف شدن نهادهای مدنی بود. گفتوگو در کلاناندیشی یا جدل و مخاصمه به آیین درویشی تبدیل میشود. خرداندیشی و خردکوشی ایدههای بزرگ را در سطوح کوچکتر و واقعیتر باید دنبال کرد.
عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: این یک سال در ایران نشان داد که جزء و لازمهی گفتوگو به رسمیتشناختن دیگری است. همانگونه که جوانان بزرگترها را بهرسمیت نمیشناسند بزرگترها هم چنین هستند. بهرسمیتشناسی بهمعنای یکیشدن نظرات نیست بهمعنای اجازه به دیگری برای ابراز نظر است. نوع مواجهه نیز مهم است. گفتوگو را مسألهمحور ببینیم و هر مسألهای را چندبعدی ببینیم. مسائل پیچیده را ساده نکنیم که عموماً از دل سیاستزدگی بیرون میآید که آفت گفتوگو است.
خانیکی عنوان کرد: سطح دوم گفتوگو راجعبه زبان گفتوگو است. دیدگاههای خود و دیگری را با چه زبانی بازتاب میدهیم. زبان پذیرش است یا زبان تحقیر و نفی دیگری. محوریت با خود است یا دیگری و ربط خود و دیگری و نسبت به حقیقت.
وی همچنین درباره سطح سوم توضیح داد: سطح یا پرسش سوم دربارهی امکانهای گفتوگو است. هر میدان از عمل یا ساحت نظر تنها به خودش میپردازد. باید به دنبال این باشیم که مکان و امکان خاص و عام گفتوگو را فراهم کنیم. من طرفدار زیبایی کوچکها هستم.
خانیکی در ادامه یادآور شد: هر آنچه که توافق بهعنوان زمینهی تسهیل گفتوگو را تضعیف کند، موانع را تشدید میکند. مهمترین تهدید سیاست برای امر عمومی و حوزه عمومی است. فقدان رسانهی مستقل و سنگین شدن هزینهی گفتوگو و ابراز نظر پیرامون آن میتواند بحرانساز باشد. گفتوگو بزرگتر از سیاست است و نیاز به میدان بزرگتری دارد؛ در حالیکه چیرگی سیاست بر گفتوگو در کشور ما مانع گفتوگو شده است.
وی افزود: بهطور کلی معتقدم که نسلهای جدید ما نسبت به نسلهای قدیم تکثرگراتر و تنوعپذیرتر شدهاند و تفاوتها را بهرسمیت میشناسند و رواداری و دیگرپذیری را در کنشها نشان میدهند و به همیندلیل جامعهی ما چشمانداز امیدوارانهتری دارد چون دیگریِ جوانان هم شنواتر شدهاند. پژوهشی سال ۱۳۹۷ پژوهشگاه فرهنگ و هنر به کمک یونیسف به انجام رساند که از جوانان پرسید آیا در خانه آرامش دارند و در خانه به شما گوش میدهند؟ جواب این بود که ۳۶٪ میگویند زیاد گوش میدهند. با قیاس به نسبت جامعهی امروز محیط خانواده برای شنیدن حرف جوانان بازتر شده است و گشودگی و احساس آرامش شکل گرفته اگرچه در سیاست چنین نیست و امر سیاسی عقبتر از امر اجتماعی است.
انتهای پیام
نظرات