دایه کبری از باور مردمان روستاهای کردستان در مورد زمستان چنین می گوید: در قدیم زنان روستایی در فصل تابستان با وجود کار فراوان و نبود امکانات، همیشه به فکر فصل های دیگر و مناسبت ها بودند.
هنگام پشم چینی گوسفندان، پشم های سفید و قهوهای را جدا می کردند و با مهارت و دقتی خاص پشم را به نخ و نخ را بە زنان میان سال و باتجربه در کار بافت می دادند، تا جوراب، دستکش و ساقبند« پوزەان» نقش دار ببافند.
چون معتقد بودند پسران زمستان که به «سیاو» صیاد در میان مردم شهرت داشتند، هنگام بازی با مادرشان در زمستان و در زمان شکار باید لباس مناسب به تن کنند، تا زمستانی پر برف داشته باشند.
هر خانم روستایی جوراب، دستکش و ساقبند شکار را برای پسران زمستان تهیه می کرد و جوراب و دستکش و ساقبند سال گذشته را به پسران نوجوان خود هدیه می کردند و با انجام این کار به مردان آینده می گفتند که باید در برابر هیچ سردی و سختی عقب نشینی نکنند.
وی می گوید: زمستان، چهارمین و آخرین دختر سال، خواهر ساکت و سفید پوش فصل ها، با لباس سفید پا بە عرصه وجود می نهد با چارقد گلدار «خاکەلیوە» آخرین نفس هایش را در رگ خاک می دمد، تا طنین گام های بهار و دانه های پر برکت رویش را به قلب زمین انتشار دهد، سپس بسات سفر را می بندد.
دایه کبری می گوید: در افسانه ها و داستان های اساطیری اعداد چهار و چهل از اعداد مقدس هستند، مثل: چهار فصل سال، چهار جهت اصلی جغرافیایی، چهار فرضه نماز، چهار رکن آیین، چهار ستون بدن، چهار دیواری که نماد موجودیت هستی و جریان زندگی می باشد و عدد چهل نماد زهد و پارسایی ایمان به پروردگار است.
دایه کبری زمستان و حکومت خاندان سرما را چنین توصیف می کند: زمستان مادر دو پسر به نام های چله بزرگ و چله کوچک و یک دختر به نام خاتو زمهریر است.
در باور زاگروس نشینان هر فصل یک ماه قبل از آمدن شروع می شود، از این رو شروع آذر ماه یا «سرماوز» که از اسمش پیداست آغاز فصل زمستان به شمار میآید. اما با در نظر گرفتن تقویم رسمی کشور و به روایتی از اولین تولد «خور روز»اولین روز دیماه زمستان دیده بر جهان هستی می گشاید. صدارت برادر بزرگ به مدت ۴۰ روز که اوج بارندگی، اما مهربانانه، در این سلطنت زمستانی می باشد، هیچ گاه حکومت بر زمستان به دست دختر یکی یک دانه زمستان نمی رسد، چون باید مواظب برادرانش باشد و وظیفه مادری را به دوش بکشد. صدارت چله بزرگ تا ۱۰ بهمنماه ادامه دارد که در این میان مراسم چهار، چهار برپا می شود و به روایتی چهار روز پایانی حکومت برادر بزرگ و چهار روز آغاز حکومت ۲۰ روزه برادر کوچک است. یکی برای بقا می جنگد و دیگری برای به دست آوردن حکومت، تمام زورش را میزند، تا برزخ وجودشان را بر زمهریر زمین بنشانند.
دایه کبری، این پیر جهان دیده می گوید: زمستان از رمز و راز ویژەای بر خوردار است « ڕووتەڵەکان چۆک دائەنێن/ ژیان وەکوو بەفر وایە/ زستان هەرچی تووڕەتر بێت/ بەهارێکی بە دوادایە». بی بضاعت ها زانو بر زمین می گذارند و می گویند، زندگی چنان برف است، زمستان هرچه عصبانی تر باشد، بهاری به دنبال دارد.
انتهای پیام
نظرات