۲۵ نفر از خبرنگاران و عکاسان رسانههای کشور، روز دوم تیرماه ۱۴۰۰، برای بازدید از طرحهای ستاد احیای دریاچه ارومیه عازم نقده شدند اما اتوبوس نامناسبی که برای جابه جایی آنان در نظر گرفته شده بود و نیز راه ناامنی که برای رسیدن به مقصد انتخاب شد، جان دو خبرنگار جوان را گرفت و بقیه را مصدوم و زخمی کرد.
مهشاد کریمی، خبرنگار فقید ایسنا در سن ۲۵ سالگی و در حالیکه در تدارک مقدمات جشن عروسی بود، جانش را از دست داد تا داغش برای همیشه لکه ننگی باشد بر پیشانی تمام افرادی که در وقوع این حادثه دلخراش سهمی داشتند و البته آسان از کنارش گذشتند. هر چند که در جریان پرونده، راننده اتوبوس تنها مقصر این حادثه شناخته شد اما در نگاه مطالبهگر خبرنگاران، هر مسوولی که به نحوی در برگزاری و مدیریت نادرست این ماموریت نقش داشته، مقصر بوده و مستحق مجازات است.
نخستین مراسم بزرگداشت مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی، با همراهی خانوادههای آن بزرگواران و به همت خبرگزاریهای ایسنا، ایرنا و سازمان حفاظت محیط زیست چهارشنبه ـ اول تیر ماه ـ در مسجد امام صادق (ع) واقع در میدان فلسطین برگزار شد.
مهدی عرفاتی (دبیر شورای اطلاع رسانی دولت)، علی سلاجقه (معاون ریس جمهور و رییس سازمان محیط زیست)، علیرضا زجاجی (مدیرکل حوزه ریاست دفتر مرکزی جهاددانشگاهی)، جمال رحیمیان (معاون فرهنگی جهاددانشگاهی)، محسن منصوری (استاندار تهران)، ایمان شمسایی (مدیر کل خبرگزاری ها و مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد)، جلال بهرامی (معاون محیط زیست استان تهران)، نورالله مرادی (سرپرست معاونت آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست)، محیطبانان استان تهران و یگان حفاظت سازمان محیط زیست، مدیرعامل و کارکنان بانک سرمایه و نمایندگانی از وزارت نفت، شرکت گاز ایران، شرکت گاز تهران، سازمان نظام مهندسی استان تهران، کارمندان محیط زیست و جمع کثیری از خبرنگاران و اصحاب رسانه از جمله حاضران در این مراسم یادبود بودند.
در این مراسم که با حضور علی متقیان و علی نادری ـ مدیرعامل های خبرگزاری های ایسنا و ایرنا ـ و با اجرای علیرضا بهرامی ـ مدیر اداره فرهنگی هنری خبرگزاری دانشجویان ایران ـ همراه بود، در ابتدا از پدرهای دو خبرنگار فقید خواسته شد تا برای ایراد سخنرانی به روی سن بیاند.
پدر ریحانه یاسینی در مراسم سالگرد درگذشت دخترش چنین گفت: روایت این روزهای ما تلختر از زهر است. صبح و شب برای ما تفاوتی ندارد و دیگر چیزی از بالا و پایین دنیا نمیفهمیم. امروز ما و خانواده آقای کریمی، هر کدام خانوادهی سهنفرهای هستیم که در تاریکی عمیقی فرو رفتهایم. باور کردن اینکه صدای مهشاد و ریحانه عزیز به ما نمیرسد سخت است.
او دربارهی دختر از دست رفتهاش یادآور شد: آنها که ریحانه را از نزدیک میشناختند حتما به صدق این کلمات گواهی میدهند. دخترم عاشق کارش بود و میخواست تحریریه خودش را داشته باشد. رتبه نخست کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی رسانه و نشستن در جایگاه سردبیری ایرنا در سن ۲۵ سالگی میتواند واقعیت ریحانه را نشان دهد. لذت میبرد که گزارشهای تاثیرگذار بنویسد بارها گفته بود اگر صدبار دیگر به عقب برگردم باز عاشق روزنامهنگاری خواهم شد.
سیدحسین یاسینی افزود: راستش ما به این لحظات عادت نمیکنیم و هنوز کابوس میبینم. چرا باید جان بچههای ما قربانی پانصد هزار تومان صرفهجویی در پروژهای شود که هزینه زیادی برایش صرف شده و همچنان میشود؟ چرا باید اتوبوس فاقد کمربند باشد؟ اتوبوس را از کارخانه سیمان به امانت گرفتند، پیشنهاد عبور از جاده ناامن دادند. از رییس وقت سازمان محیط زیست عیسی کلانتری سوالها این است چرا کسی برای عذرخواهی حتی یک تلفن ساده نکرده و هزار چرای دیگر که به قامت اندوه بر قلب ما مینشیند.
او در پایان گفت: حالا که در آستانه یکسال زندگی نکردن ایستادهایم تنها اتفاقی که میتواند مرهمی برای جراحتمان باشد، شناسایی و مجازات مسببان واقعی این اتفاق است. اگر بتوان ایمنی ایجاد کرد، اتفاقهایی مثل قطار مشهد، یزد یا فروپاشی ساختمان مترو پل آبادان رخ نمیدهد که در همین جا به خانوادههایشان تسلیت عرض میکنم. ریحانه و مهشاد از دست رفتند و زندگیهای زیادی از معنا خالی شد و خالی می ماند. ما خانواده های ریخانه سادات و مهشاد بر این باوریم که مجازات همه مسببمان این حادثه خانمان سوز میتواند جلوی از دست رفتن ریحانهها و مهشادهای دیگر را بگیرند. شاید که دیگر چراغ هیچ خانهای مثل چراغ خانه ما خاموش نشود.
ابوالفضل کریمی، پدر مهشاد کریمی خبرنگار ایسنا هم در نخستین سالگرد درگذشت دخترش با انتقاد از روند پیگیری پرونده دو خبرنگار از دست رفته، گفت: میخواهم در رابطه با پروندهای صحبت کنم که یک سال است به نتیجه نرسیده و فقط وعده و وعید بوده و آخر هم به این نتیجه رسیده اند که راننده مقصر است. مثل تمام مسائلی که در کشورمان اتفاق میافتد مثل هواپیمایی که سقوط میکند و میگویند خلبان مقصر است و ساختمانی که فرو میریزد و میگویند سازنده مقصر است. نمیگویند مردم، ما مقصریم و عذر خواهی نمیکنند که نتوانستند ایمنی جان مردم را در این چند سال تامین کنند. من متعجبم که چطور نظریه اولیه کارشناس را که پنجاه ـ پنجاه مقصر دانسته بودند، توسط رییس کل دادگستری ارومیه به ما اعلام می شود که این قبول نیست و ما نظریه بعدیها را قبول می کنیم. اگر قبول نیست چطور آقای پورمحمدی آن موقع که سخنگوی قوه قضائیه بودند در رسانه ها اعلام کردند؟ پس کی میخواهد پیگیری شود؟ ما اگر پیگیری میکنیم میخواهیم برای بقیه چنین اتفاقهایی تکرار نشود. تا کی میخواهیم دست گلهای خودمان، جوانانمان را به این راحتی از بین ببریم؛ فقط به خاطر ندانم کاری. آقایی که دستور داده از این جاده برو تبرئه شده؛ قاضی که چنین حکمی را داده چه فکری کرده است؟ چطور دستور داده از اینجا برو و سرعتت را هم بیشتر کن. اصلا شما کارشناسی بلد نیستید، حداقل ظاهر اتوبوس را که میتوانستند نگاه کنند. اتوبوس را از کارخانه سیمان گرفتهاند. من به مدیرکل محیط زیست گفتم نامههایی که بین شما و محیط زیست رد و بدل شده را به دست قاضی برسانید تا بتواند درست نتیجه بگیرد، اما اینکار را انجام ندادند. یکی نیست بگوید محیط زیست با کارخانه سیمان چه ارتباطی با هم دارند؟! اینها که متضاد هم هستند؛ چه طور از کارخانه سیمان اتوبوس گرفتند! یعنی گرفتن چهار تا ون که پارسال کرایهاش روزی ۲۰۰ هزار تومن بود، انقدر سخت بود؟! نرفتند ببینند ظاهر اتوبوس چه شکلی است. اصلا صندلی دارد! صبح به راننده بنده خدا گفتهاند برو فرودگاه ما مهمان داریم راننده فکر میکرده است اینها مهمانان کارخانه سیمان هستند اما سر از پیرانشهر درآورده است؛ پلیسها چطور اجازه دادند بدون صورت وضعیت برود؟ صد و خورده ای کیلومتر راه است؛ اینها همش سوال است.
او از کارشناسهای این پرونده هم انتقاد کرد و افزود: کارشناسی اعلام کرده که شما از این مساله بگذرید بیمه، دیه شما را می دهد. یعنی چه این حرف؟! یعنی ما بچههایمان را، جوانانمان را در این روزگار با این مشقت بزرگ کنیم که برویم دیه بگیریم؟ برای بچههای خودتان هم چنین حرفهایی میزنید؟ یک کارشناس هم گفته ما صلاحیت نداریم در این مساله دخالت کنیم، اگر صلاحیت نداری پس برای چه آمدی و چرا کارشناس شدی؟ کارشناس باید در هر سطحی نظر دهد و افراد هم سوال کنند. ما چرا باید برای این ندانم کاریها و سوء مدیریت تاوان پس دهیم؟ چرا تاوانش را مردم باید پس دهند؟ تا کی؟ چه کسی میخواهد جوابگوی مردم باشد؟ داغ دل من و آقای یاسینی را چه کسی میخواهد از بین ببرد؟ منی که با دست خودم جهاز بچهام را چیدم. شاید در این دنیا قاضی از سر تقصیراتشان بگذرد، چون هماستانی هستند و حق هم دارند چشم پوشی کنند اما در آن دنیا جواب خدا را چه میخواهند بدهند؟ هر طلبی داشته باشم میبخشم اما این را هیچوقت نمی بخشم.
علی سلطانمحمدی که قرار بود درست چند روز پس از این حادثه با مهشاد کریمی ازدواج کند، هم در سخنانی با انتقاد از روند رسیدگی به پرونده مرگ دو خبرنگار ایسنا و ایرنا و نیز با اشاره به دشواریهای این پرونده، عنوان کرد: یکی از چیزهایی که گرهگشا است این است که نامهنگاریهای بین سفر کاملا منتشر شود. جایی شنیدم که آقای سلاجقه گفتند اگر خانوادهها درخواست کنند این نامهها منتشر میشود. ما نامه نوشتیم و به شما تحویل دادیم. چند خواسته کوچک است برای به سرانجام رسیدن پرونده، نه فقط برای اینکه ما دل خودمان را بخواهیم خنک کنیم. این دو نفر رسانهای بودند اگر نتوانیم حقشان را بگیریم کدام رسانهای میتواند ادعا کند که احقاق حق میکند؟ این داستان نیاز به یک جسارت رسانهای دارد. رسانهها باید از فضای پوشش خارج شوند و وارد فضای مطالبه شوند. هر چند من خودم در این فضا کار کردم و محدودیتها را میدانم ولی حداقل در این مورد که یک صنف اعضای خودش را از دست داده انتظار رویکرد جسورانهتری را داریم. سه تا چهار ارگان درگیر این پرونده هستند. محیط زیست، پلیس راهور، کارخانه سیمان، باید جواب بدهند. این کار سخت است ولی حداقل از رسانههایی که خانوادهای این دو نفر بودند انتظار میرود که جسورانهتر پیگیر این موضوع باشند.
حجتالاسلام شهاب مرادی هم در مراسم سالگرد درگذشت دو خبرنگار محیط زیست با انتقاد از بی توجهی دولت و مردم به مسئله مهم ایمنی عنوان کرد: ما فرهنگمان نسبت به ایمنی حساس نیست، این همه افراد را در تصادفات از دست می دهیم. برای حوادث این چنینی خیلی دلم میسوزد، چرا ما حساس نیستیم. به قول پدر عزیزشان برای خبرنگارها چند تا ون میگرفتند. چه در بخش خصوصی چه دولتی توجه به ایمنی را سوسول بازی میدانند. ما را برای سخنرانی به شهرستان دعوت میکنند با ماشینی که ایمن نیست، وقتی هم میگویم ایمن نیست میگویند حاج آقا از شما بعید است!
او با بیان اینکه جان ملت برای خود مردم و دولت ها مهم نیست و این دولت و آن دولت و این حزب و آن حزب هم ندارد، افزود: چرا به دانش آموزان در مدارس این مسائل را آموزش نمیدهیم. ما از لحاظ فرهنگی اصلا برای ایمنی اهمیت قائل نیستیم. در شیراز در یک دانشگاه سخنرانی می کردم که پر از جمعیت بود گفتم بچهها شما آموزش دیده اید که اگر آتش سوزی شد چگونه از اینجا فرار کنید؟ همه ما نسبت به ایمنی بیخیالیم. حمل و نقل، ساخت و ساز.. حادثه مترو پل اتفاق میافتد، خون دل میخوریم اما باز ساختمان ناایمن و شل می سازند.
او در پایان گفت: ما مردمی هستیم که از هیچ چیز نمیترسیم این ویژگی در زمان حمله دشمن خوب است. اگر این دو خبرنگار عزیز در جبهههای جنگ شهید میشدند، انقدر برایمان تلخ نبود، دلمان میسوخت اما به آن افتخار میکردیم. ولی مرگ دو خبرنگار در جاده و در ماموریت معمولی خیلی تلخ است. مراقب خودتان باشد و ایمنی را رعایت کنید. ایمنی را اسراف ندانید.
انتهای پیام
نظرات