به گزارش ایسنا، خبرگزاری اوراسیا در گزارشی نوشت: جزیره سریلانکا واقع در جنوب آسیا هماکنون با بحران اقتصادی فجیعی دستوپنجه نرم میکند. ذخایر ارزی این کشور آنقدر کاهش یافته است که امتحانات مدارس به دلیل کمبود واردات کاغذ برای مدت زمانی نامعلوم تعطیل شده است! این کشورها علاوه بر کمبود گاز مخصوص آشپزی با نبود بنزین و نفت سفید دست و پنجه نرم میکنند! قطعی برق نیز به دلیل کمبود الکتریسیته به طور مداوم اتفاق میافتد.
سریلانکا و بحرانی که حالا به فاجعه بدل شده است
شرایط آنقدر حاد است که به دلیل تورم، بیکاری گسترده، کمبود تمامی مایحتاج بسیاری از سریلانکاییها به دنبال زندگی بهتر درحال فرار از این کشور هستند. سریلانکاییهای بیشماری که توانایی خروج از کشور را ندارند مجبورند که به غیر از حرفه اصلی خود دست به کارهای دیگری نیز بزنند و یا زندگی به دور از انسانیت داشته باشند. رنجش مردم این کشور اخیرا در رسانهها بیشتر بازتاب داشته است.
این کشور از زمان انقلاب در سال ۱۹۴۷ در چنین وضعیت بدی قرار دارد. دولت سریلانکا برای مقابله با این شرایط تقاضای وام یک و نیم میلیارد دلاری از کشور همسایه خود یعنی هند کرده است. برای اولین بار زمانی که سریلانکا با مشکلاتش مواجه شد، بنگلادش کمک نقدی ۲۵۰ میلیون دلاری به این کشور ارائه کرد. این اولین بار بود که بنگلادش به کشوری وام اهدا میکرد. سریلانکاییها پس از آن نیز بار دیگر از بنگلادس تقاضای وام کردند و از آن زمان بدهیهای خود را از تبادلات کالا با کالا پرداخت میکنند.
سریلانکا منابع انسانی زیادی دراختیار داشت و میتوانست به شکوفایی برسد. پس چرا به چنین روزی افتاده است؟! تحلیلگران اقتصادی در این زمینه عوامل زیادی را مطرح کردهاند که دیگر کشورها میتوانند از آنها در نقشههای کنونی و آتی خود درس بگیرند.
سریلانکا برای بیش از یک قرن است که پروژههای فوقعظیمی را پذیرفته است. اینها شامل ساخت بنادر، فرودگاهها، جادهها و دیگر پروژههایی میشدند که هماکنون غیرضروری تلقی میشوند. دولت سریلانکا از داخل و خارج کشور وامهای مختلفی را دریافت کرده است؛ در نتیجه ذخایر ارزی این کشور به مرور زمان کاهش پیدا کرده است. اقتصاددانان این کشور معتقد هستند که در ۱۵ سال اخیر سرمایهگذاری خارجی کمی در سریلانکا انجام گرفته است. دولتهای این کشور به جای آنکه به دنبال سرمایهگذاریهای خارجی باشند بر روی قرض گرفتن تمرکز کردند!
دولت این کشور برای درآمدزایی از سال ۲۰۰۷ عرضه اوراق قرضه را آغاز کرده است. این اوراق تنها زمانی که مخارج یک کشور بیش از درآمدش باشد فروخته میشوند. این اوراق در بازار سرمایه بینالمللی جهت درآمدزایی به فروش میرسند. این کاریست که سریلانکا انجام داده است اما به این مسئله توجه نکرده که پول آن به چه صورت پرداخت میشود! حال سریلانکا تنها برای فروش این اوراق، بدهی ۱۲.۵ میلیارد دلاری به بار آورده است. دولت سریلانکا علاوه بر این بدهی، مبالغی دیگر از دولتهای خارجی قرض کرده است.
کشوری که زمانی بینیاز بود حال در مضیقه مالی حادی به دلیل کاهش مالیات، کاهش درآمدزایی از گردشگری و بیبرنامگی در زراعت قرار گرفته است. کشورهای دیگر از جمله بنگلادش باید از این شرایط عبرت بگیرند. شرایط اقتصادی در جهان از زمان آغاز جنگ روسیه-اوکراین به سرعت تغییر مییابد و هر کشوری ممکن است در این برهه گرفتار بحران جدیدی شود. این امیدواری وجود دارد که سریلانکا بتواند با کمک دیگر کشورها و سازمانهای سرتاسر جهان به وضعیت عادی خود بازگردد.
آینده مبهم پیش روی پاکستان؟!
در این شرایط پاکستان نیز از طرفی دیگر گرفتار هیاهو است. پاکستان بدهی ۱۳۰ میلیارد دلاری دارد. تورم در این کشور از زمانی به بعد رشد سریعی (در حدود ۱۲ درصد) داشته و پیشرفت آن در سه سال اخیر متوقف شده است.
بیثباتی سیاسی اخیر باعث ایجاد بحران در پاکستان شده است. آشوب سیاسی اخیر کسب و کار و بخش صنعتی را دچار مشکل کرده است. هیچ نشانی از کاهش بیثباتی سیاسی در پاکستان وجود ندارد. ارزش روپیه پاکستان رو به کاهش است. ارزش روپیه در قبال دلار طی هفتههای به پایینترین حد خود رسیده و رکورد جدیدی را ثبت کرده است. هر یک دلار برابر با ۱۸۸ روپیه پاکستان است.
بزرگترین چالش دولت پاکستان در زمان عمرانخان بحران اقتصادی بود و وی مدعی شده بود که میتواند بدون رجوع به صندوق بینالمللی پول تورم و بدهیهای کشور را کاهش دهد. در زمان نخستوزیری وی بدهیهای کشور و تورم افزایش یافت و واحد پول پاکستان به پایینترین حد خود رسید. به گفته عمرانخان به دلیل همهگیری ویروس کرونا، تورمی جهانی ایجاد شده است.
معجزهای که با درایت دولت در بنگلادش رخ داد
بنگلادش از سوی دیگر به دنبال پیشرفت است. اجرای پروژههای بزرگ در این کشور تنها مسئله زمان است. تاسیسات شهری در روستاها تشکیل میشوند. پلهای روگذر بر روی اکثر جادههای پایتخت ایجاد شدهاند. خطوط مترو طی روزهای آتی راه انداخته میشوند. پل "پادما" دیگر رویا محسوب نمیشود و به واقعیت پیوسته است. اقتصاددانان میگویند که تولید ناخالص داخلی برای این پل به یک درصد برسد. این پل به مردم جنوب امید بخشیده است. اجرای چنین پروژهای با بودجه خود دولت زمانی غیرقابل تصور بود. کشور با برنامهای منطقی به جلو حرکت میکند.
دولت کنونی بنگلادش دوراندیشی فوقالعادهای را برای پیشرفت این کشور نشان داده است. ۱۰۰ منطقه اقتصادی در حال تشکیل است و کشورهای دیگر در بنگلادش سرمایهگذاری کردهاند. ذخایر ارزی در این کشور (۴۵ میلیارد دلار در ژانویه ۲۰۲۲) مناسب است و حوالههای مالی رضایتبخش است. میتوان گفت که پایه اقتصادی بنگلادش همچنان محکم است.
از سوی دیگر، ذخایر ارزی سری لانکا کمتر از دو میلیارد دلار است و نمیتواند هزینه یک هفته واردات را برآروده کند؛ پس نمیتواند با بنگلادش مقایسه شود.
نرخ رشد بنگلادش حتی پیش از همهگیری بسیار بیشتر از پاکستان بوده است. اندازه اقتصاد بنگلادش در حال حاضر چیزی در حدود ۴۱۰ میلیارد دلار است؛ درحالی که اقتصاد پاکستان در حدود ۲۶۰ میلیارد دلار است.
بنگلادش شرایط زندگی در این کشور را بهبود بخشیده، اقتصاد را تقویت کرده و تحصیلات و تحقیقات را توسعه بخشیده است. به دلیل همهگیری جهانی، رشد بنگلادش با کندی مواجه شده است اما در این زمان که رشد کشورهای پیشرفته در جهان منفی بوده است، دستاورد بنگلادش قابل توجه محسوب میشود.
این داستان کشورهای جنوب آسیاست. بنگلادش حکایت یک "معجزه" است؛ درحالی که سریلانکا و پاکستان داستان یک "فاجعه" هستند.
انتهای پیام
نظرات