• دوشنبه / ۲۸ تیر ۱۴۰۰ / ۰۲:۳۰
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 1400042819976

کالبد شکافی یک رویداد

قداره «هلیا»، شورشی است در برابر قتل «رومینا»

 قداره «هلیا»، شورشی است در برابر قتل «رومینا»
عکس تزیینی است

در روزهای اخیر ویدئوی دختر نوجوانی که در یک نزاع، قمه در دست دارد، در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد و از چند جهت مورد توجه قرار گرفت. یک روزنامه نگار با پرداختن به این جریان و کالبدشکافی آن، این کنش‌ها را نوعی عصیان و شورش در برابر سلطه مردانه در نظام اجتماعی عنوان کرده و تاکید می کند، با این تعبیر، قداره هلیا، واکنش و شورشی است در برابر قتل رومینا.

علیرضا خانی ـ روزنامه‌نگار ـ در یادداشتی که با عنوان «کالبد شکافی یک رویداد» در اختیار ایسنا قرار داده، با پرداختن به ماجرای قمه کشی دختر جوانی به نام هلیا که در روزهای اخیر شاهد آن بودیم، آورده است:

«زمانی پی‌یر بوردیو، جامعه‌شناس شهیر فرانسوی گفته بود که برای کار علمی باید خشمگین بود و برای مهار خشم باید کار علمی کرد.
جولان هلیا، دختر قداره‌کش اصفهانی در برابر یکی از کتابخانه‌های بزرگ این کلانشهر ـ که لا محاله باید مکانی فرهنگ‌خیز و با قداست باشد ـ شاید، این خشم را برانگیزد که برای شناخت ریشه‌های بنیادین و زیرین رخ دادن چنین کنش‌هایی کاری کنیم.
در تحلیل و چرایی برخاستن چنین رفتاری از نوجوانان متولد دهه ۸۰ در این دو سه روز سخن‌هایی گفته شد که نوعاً ساده‌انگارانه و روبنایی بود؛ چنان که کسی گفته بود این رفتار اهمیتی ندارد چون برای جذب «فالوور» در اینستاگرام است!
در یک نگاه کلی، شاید بتوان عوامل روی آوردن نوجوانان دختر به پرخاشگری و خشونت آشکار، که رفتاری رو به تزاید است را به تربیت ناصحیح والدین، ضعف ارزش‌های اخلاقی در نهاد خانواده، فاصله و شکاف نسلی میان والدین با نوجوانان، رهاشدگی و به خود وانهادگی نوجوانان، میل به اثبات خود و قدرت‌نمایی برشمرد. اما این عوامل در میان دو جنس دختر و پسر به صورت یکسان وجود دارد و برای شناخت ریشه‌های اعمال خشونت توسط دختران نوجوان باید عامل یا عواملی اختصاصی برای آن کشف کرد.
آنچه در فیلم قداره‌کشی هلیا، کاملاً آشکار است، رفتارهایی است که او موکداً برای شبیه‌سازی با مردان و کسب «اقتدار مردانه» می‌کند. از خشونت کلامی و فیزیکی تا الفاظ و ناسزاهایی که به کار می‌برد و نهایتاً قمه‌کشیدن و حریف‌ طلبیدن. این کنش‌ها، در نگاهی عمیق‌تر، نوعی واکنش به فضای مردانه و مردسالارانه موجود و نوعی عصیان و شورش در برابر سلطه مردانه در نظام اجتماعی است. سلطه مردانه‌ای که فرودستی زنان را، با توجیهات و دلایل رنگارنگ تحمیل می‌کند و نوجوان امروز، با زبان‌هایی که مختصات آن را بسیاری از روشنفکران ما نیز نمی‌شناسند، مرتباً در حال رویارویی و تقابل با آن است.
با این تعبیر، قداره هلیا، واکنش و شورشی است در برابر قتل رومینا. داسی که نیمه شب، از پایگاه سلطه مردانه، گردن رومینای ۱۳ ساله را در خواب درید، اینک از نیام هلیای نوجوان کشیده می‌شود تا با شبیه‌سازی خود به مردان، مصونیتی مردانه در برابر جامعه مردسالار بیافریند.
افراد به طور محض دختر یا پسر به دنیا نمی‌آیند (از نظر رفتاری نه جنسیتی) بلکه رفتارهای مردانه و زنانه را می‌آموزند و یاد می‌گیرند. دختران یاد می‌گیرند رفتاری مهربانانه،‌ خیرخواهانه و مادرانه ایفا کنند و پسران یاد می‌گیرند شرارت کنند و خشونت بورزند. اگر یکی از این دو جنس، پس از بلوغ عقلی به این نتیجه رسید که زیان کرده، ممکن است در برابر این خسران، عصیان کند. در جامعه‌ای که مردسالار یا تحت سلطه مردانه باشد، زنان در آمادگی کامل برای نارضایتی، اعتراض و حتی شورش‌های نمادین در برابر این عصیان قرار می‌گیرند. بالا رفتن طلاق‌هایی که زنان خواستار آن هستند، افزایش جنایت‌هایی که زنان درگیر آن می‌شوند و افزایش بزهکاری، ناهنجاری، اعتیاد و جرم در میان زنان از جمله شاخص‌های این عصیان در برابر احساس فرودستی است.
بازگو کردن این حقایق، برخی را خوش نمی‌آید اما شواهد و دلایل کافی برای آن در جامعه امروز وجود دارد. این که شمار دانشجویان زن و مرد برابر باشد، به تنهایی گواه برابری زنان و مردان نیست بلکه وقتی فارغ‌التحصیلان زن در برابر مشاغل مردانه یا انحصارات مردانه قرار می‌گیرند، احساس فرودستی می‌کنند، وقتی زنان در خانواده تحت خشونت‌های فیزیکی و کلامی قرار می‌گیرند، احساس نابرابری می‌کنند، وقتی زنان در جامعه به انحاء مختلف آزار می‌بینند، احساس سلطه مردانه می‌کنند. وقتی زنی، اگر رئیس فدراسیون ورزشی یا نابعه ریاضی یا حتی وزیر باشد، بدون اذن یک مرد اجازه خروج از کشور ندارد، احساس نابرابری و سلطه‌ مردانه می‌کند. شمار مدیران زن، نمایندگان زن، وزیران زن، استادان و استانداران و فرمانداران زن، نمادهایی از احساس فرودستی زنان در نظام اجتماعی و نظام حکمرانی است و البته شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی نیز بر این سیکل احساس نابرابری اثر می‌گذارند و با بازتاب سریع وقایع و نیز به اشتراک گذاشتن دیدگاه‌ها بر سرعت و شدت این احساس می‌افزایند و این، همان دلیل شتاب‌گرفتن کنش‌های اعتراضی در این نسل، نسبت به نسل‌های پیشین است. اما فضای مجازی متهم شماره یک این رویداد نیست.
متهم شماره یک «مجموعه کنش‌هایی است که در سطوح جامعه، از نظام حکمرانی تا نظام اجتماعی باعث تولید و تشدید احساس نابرابری و فرودستی زنان می‌شوند.»

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۴۰۰-۰۴-۲۸ ۰۸:۰۹

با سلام ،برداشت نویسنده نادرست میباشد ،اگرچه بنده منکر وجود نابرابری زن ومرد در جامعه نیستم ولی اگر آنچه که نویسنده گفته درمورد این حادثه صحیح باشد بایستی درخانواده که این نابرابری آشکار میباشد رخ دهد ولی درفیلم دختری نشان داده می‌شود که به نظر اصلا درخانواده هیچگونه محدودیتی وهیچگونه نابرابری را تجربه نکرده ویا بسیار محدود میباشد واتفاقا رها شده میباشد ،خرید قداره وحمل آن بدون چشم اعضای خانواده بوده ،رفتار وبرخوردنامناسب از نظر ما بدور از چشم خانواده میباشد