بچهها هیجانزده از کاردستیهایی که درست کردهاند پشت میز و صندلیهای کوچکی که با خود حمل کردهاند مینشینند، سعی میکنند فاصله اجتماعی را هم رعایت کنند و کارهایشان را روی میز بچینند. هر کدام اسمشان را روی میز میچسبانند و با حس غرور مینشینند تا اولین مشتریهایشان از راه برسند. چهرهشان دیدنی است.
«رونیکا» دستبندهایی با نخهای رنگی و مهرههای شیشهای رنگارنگ ساخته است و به هر خریدار یک شکلات هم تعارف میکند. «رونیا» به کمک مادرش کوکی پخته و برای فروش آورده است. «رستا» کاسههای سفالی را که نقاشی کرده روی میزش چیده است. «کاوه» به کمک پدر و مادرش در حال سرخکردن سیبزمینی است. «روناز» و مادرش گلهایی را که در گلدان کاشتهاند برای فروش آوردهاند. «رها» عروسکهایی را با ابر درست کرده و «نینا» مگنت برای روی یخچال نقاشی کرده است. همه کارها حاصل فکر خود این کودکان با کمک بزرگترهایشان است.
بچهها با اینکه میدانند هر چیزی که دارند باید فقط در ازای ۱۰ هزار تومان بفروشند، باز هم از یکدیگر میپرسند «این چنده؟»، «پولِ این چقدر میشه؟»
ورودی نمایشگاه با بنری مشخص شده است: «نمایشگاه اولین درآمد من». رهگذران پارک هم ترغیب میشوند کارهای دستی بچهها را ببیند یا حتی بخرند اما هر کودک فقط ۱۲ کاردستی درست کرده است. وقتی میشنوند کارها را خود بچهها ساختهاند جملات تحسینبرانگیز میگویند.
این نمایشگاه ایده «رونیا» بوده است که مادرش «ریحانه امینی» آن را با مادران دوستان دخترش در میان میگذارد و تبدیل به واقعیت میشود. او فوق لیسانس اودیولوژی - شنواییشناسی - دارد و به ایسنا میگوید: «دخترم کتابی درباره درآمدزایی کودکان خوانده بود. یک روز آمد و گفت مامان به نظرت من چطور میتونم پول دربیارم و درآمد داشته باشم؟ من هم این موضوع را با دوستان دیگر مطرح کردم و نخستین نمایشگاه «اولین درآمد من» شکل گرفت. از بچهها خواستیم کاردستیهایی درست کنند که ۶۰ درصد کار خودشان باشد و ۳۰ درصد هم از بزرگترها کمک بگیرند. همچنین کاردستیهایی درست کنند که هزینهشان زیاد نشود و دوستانشان توانایی خرید آنها را داشته باشند. قرار شد ۵۰ درصد از کاردستیهایی که میفروشند سود باشد و هر کاردستی بیشتر از ۵۰۰۰ تومان هزینه برندارد. ارزش فروش کارهایشان هم ۱۰ هزار تومان باشد تا بچهها مجبور نباشند به یکدیگر پول خرد بدهند. تصمیم گرفتیم تعداد غرفهها هم ۱۳ نفر باشد و تعداد کاردستیهایی که بچهها میخواهند درست کنند، زیاد و سخت نباشد. از طرفی کاردستیهایی که درست میکنند شبیه به هم نباشند. دختر من به پخت کیک و شیرینی علاقه زیادی دارد و هر بار که در خانه مشغول به پخت کیک و شیرینی میشوم او هم در تهیهاش مشارکت میکند. بنابراین تصمیم گرفت کوکی بپزد و صفر تا صد کار را هم خودش انجام داد و من فقط کوکیهایی که او قالب زده بود، داخل فر گذاشتم.»
خانم امینی به مادران پیشنهاد میکند: «خوب است که مادران دیگر هم چنین نمایشگاههایی برگزار کنند زیرا به شکلگیری خلاقیت فرزندانشان کمک بزرگی میکند. از طرفی فرزندانشان از همین سن کم میتوانند مدیریت مالی را تجربه کنند. تا به فرزندانمان فرصت ندهیم، خلاقیتشان پرورش پیدا نمیکند.»
رونیا که از این کار هیجانزده است تصمیم گرفته پولهایش را جمع کند و بعضی از وسایلش را خودش تهیه کند. برای مثال کفشهای اسکیت او به پایش کوچک شده و تصمیم گرفته با عیدیهایی که جمع کرده و هدیههای تولدش برای خودش یک جفت کفش اسکیت جدید تهیه کند. به گفته مادر رونیا قرار است در نمایشگاه بعدی کتابهایی را که بچهها خواندهاند و دیگر به آن نیاز ندارند با هم جابهجا کنند یا به یکدیگر بفروشند. اگر هم قرار باشد کاردستی درست کنند به تعداد بیشتری باشد تا عموم بازدیدکنندگان هم بتوانند کارهای بچهها را بخرند.
رستا عاشق نقاشی است به همین دلیل تصمیم گرفته کاسههای سفالی نقاشیشده را در نمایشگاه بفروشد؛ کاسههایی که طوسی شدهاند، لبههایشان خطی از رنگ طلا دارند و کف هر کاسه استیکری از شکلهای مختلف چسبانده شده است. ۱۲ پاکت را با ۱۰ هزار تومان پر کرده است و سراغ غرفه دوستانش که میرود یک پاکت میدهد و یکی از کارهای دستی را میخرد. او میخواهد پولهایی را که از فروش کاسههایش گرفته در قلک جمع کند و آنقدر نمایشگاه برگزار کند تا پولهایش بیشتر و بیشتر شود و بتواند یک گوشی موبایل بخرد.
«مسعود بیغشدل» پدر رستا لیسانس مدیریت بازرگانی دارد و میگوید: «مهمترین دستاورد چنین نمایشگاهی بالابردن اعتماد به نفس دخترم است. حالا رستا پول درآوردن در بازار واقعی را تجربه کرده است. این نمایشگاه نمونه کوچکی از کارآفرینی است. او از اینکه توانسته پول دربیاورد بسیار خوشحال است.»
رونیکا میخواهد پولش را تبدیل به حساب بانکی کند و باز هم در نمایشگاههای بعدی پول دربیاورد و حتی از خالهها و دو مادربزرگش بخواهد برای خرید کاردستیهایش به غرفه او در نمایشگاه بعدی سر بزنند و خرید کنند.
«ریحانه دورفرد» مادر رونیکا لیسانس مهندسی صنایع گرایش تحلیل سیستمها دارد و درباره نمایشگاه «اولین درآمد من» به ایسنا میگوید: «قرار بود این نمایشگاه اسفندماه و نزدیک عید نوروز برگزار شود که هر بار به یک دلیل کنسل شد. یا ویروس کرونا اوج میگرفت یا هوا سرد میشد. بچهها از برگزارنشدن نمایشگاه ناراحت بودند تا اینکه موفق شدیم این نمایشگاه را در خرداد برگزار کنیم. خیلی از رهگذران دوست داشتند از بچهها خرید کنند و این نمایشگاه برایشان جذابیت داشت اما ما به بچهها گفته بودیم فقط ۱۲ کاردستی درست کنند. هر کسی کاردستیاش را ۱۰ هزار تومان فروخت و در کل ۱۲۰ هزار تومان پول جمع کرد. بعضی از بچهها در مهدهای کودک خود نمایشگاههای مشابهی داشتند و قبلا چنین کاری را انجام داده بودند اما نه در ازای پول. رونیکا در این نمایشگاه با نخها و شیشههای رنگی دستبند درست کرد و من تنها کمکی که به او کردم این بود که دستبندها را گره بزنم. او وقتی که کوچکتر بود با بستههای آموزشی مختلفی که داشت کارهای مشابه را تمرین میکرد و فکر میکنم این ایده هم بنا بر همان تجربهها به ذهنش رسیده باشد. رونیکا دوست داشت برای پذیرایی در این نمایشگاه ژله هم درست کند اما چون هوا گرم و ممکن بود ژلهها آب شود من پیشنهاد دادم از دوستانش با شکلات پذیرایی کند.»
رونیا رشیدزاده، رونیکا خوروش، روناز رشید، نینا عطاردی، رویسا محمدی، رستا بیغشدل، کاوه آهنگریان، نورا ایرانمنش، آریا ایرانمنش، گندم طاهری، رها علیزاده، شارمین میرشاهی و نیکان پرنیانفر کاردستیهایشان را در نمایشگاه «اولین درآمد من» فروختند و از این کار هیجانزدهاند. حالا بچهها طعم درآمد داشتن را چشیدهاند. احساس میکنند خیلی بزرگ شدهاند. پولهای حاصل از کاردستیهایشان را که ۱۲۰ هزار تومان شده، دست مادرها و پدرهایشان میدهند و به سمت وسایل بازی پارک میدوند. غرق در بازی میشوند و صدای جیغ و شادیشان تمام پارک را پر میکند.
انتهای پیام
نظرات