یکی آمد گفت ببخشید آقای وزیر! بند انگشتش را نشان داد. گفت این سیم کارت اندازه بند انگشت است! شما دارید 400 هزار تومان میفروشید! چرا؟! میارزه؟ ...
یکی آمد گفت ببخشید آقای وزیر! بند انگشتش را نشان داد. گفت این سیم کارت اندازه بند انگشت است! شما دارید 400 هزار تومان میفروشید! چرا؟! میارزه؟ ...
محمد سلیمانی – وزیر اسبق ارتباطات و فناوری اطلاعات – که امروز نماینده مجلس است گفت و گوی مفصلی با یک نشریه اصولگرا داشته است که پایگاه خبری رجانیوز آن را منتشر کرده است.
به گزارش ایسنا، بخشهایی از اظهارات این نماینده مجلس را در ادامه میخوانید:
/ چگونگی ورود به دولت نهم/
- در سال 84 وقتی احمدی نژاد رئیسجمهور شد من حدس میزدم که ایشان احتمالا سراغ من هم بیاید لذا در همان موقع یعنی مرداد ماه و در اوج گرما به شهر پدر و مادرم رفتم که در منطقهای گرم و خشک بود.
آقای احمدی نژاد شماره من را پیدا کرده بود و گفت فردا به نهاد ریاست جمهوری بیا بلافاصله گفتم من الان بیش از 1200 کیلومتر با شما فاصله دارم ایشان گفتند کی میآیی؟ گفتم شاید هفته آینده با این وجود 10 روز بعد به تهران رفتم.
/ انتقاد از کسانی که از کابینه عزل میشوند .../
- اگر بعد از عزل بیاید بگوید من در طول 6 سال وزارتم از اول تحت فشار بودم و... خوب ول میکردی میرفتی! اعتراض میکردی! چطور در مصاحبههای دوران وزارت میگفتی کاملا هماهنگ هستیم؟! بعد از عزل میگویند کاملا تحت فشار؟! اینها به نظرم بیمعرفتی است.
/ خاطراتی از دوران وزارت /
- یکبار از دولت بیرون آمدم در خیابان پاستور کسی یک نامه به من داد یادم هست که در همان ماشین و همان زمان که حدود ساعت 8 شب بود نامه را خواندم؛ 20 مورد در رابطه با یکی از شرکتهای وابسته به ما گزارش شده بود. اگر از آن 20 مورد 2 مورد هم درست بود باید آن مدیر برکنار میشد. مثلا در آن نامه نوشته شده بود مدیر عامل پاداش 20 میلیونی به هیئت مدیره داده است. چک کردن آن ساده است چون حساب مالی مشخص است، دیدم دروغ است. خب سه مورد آن کذب محض بود و تمام کانالهای مختلف شهادت بر کذب گزارش میدادند ولی خب چون غلط بود 17 تای دیگر را هم بررسی نکردم.
- در بازدید سر زده از مرکز مخابراتی دردشت در شرق تهران یک خانوم جلوی من را گرفت و خیلی محترمانه گفت بیش از 2 سال است که یکصد و سه هزار تومان پرداخت کردم با این وجود هنوز تلفن ثابت من وصل نشده و هر دفعه میگویند ماه بعد، آقای وزیر، این ماه بعد کی تمام میشود؟!
- یکی آمد گفت ببخشید آقای وزیر! بند انگشتش را نشان داد. گفت این سیم کارت اندازه بند انگشت است! شما دارید 400 هزار تومان میفروشید! چرا؟! میارزه؟ درست است که عامیانه حرف میزد اما حرف ثقیلی بود، بحث بر سر بزرگی و کوچکی نیست. دیدم راست میگوید.
- چندی پیش قرار بود به بلژیک بروم که یکی از اساتید گفت مراقب و آگاه باش که سیستم دیوانسالاری آنجا لَخت و کند است؛ پرسیدم چرا، مگر شما آنجا بودی؟ آن استاد در پاسخ گفت: «نه»؛ ولی در تاریخ خواندم بوروکراسی ما را آنها درست کردند؛ لذا استدلال میکنم که بوروکراسی خودشان هم لخت باشد، اتفاقا دیدم که درست میگوید. در اروپا بوروکراسی بلژیک از دیگر کشورها لختتر است. البته یک تفاوت با ما دارند که بالاخره آنجا هر چند کُند ولی کار انجام میشود ولی برای ما اصولا جواب نمیدهد.
- از خانواده تمامی مدیران کشور حداقل یک بار تشکر کردم، مدیران جزء و میانه و.. . هدیه به همسران میدادیم چرا که حمایت خانواده تاثیر به سزایی دارد.
- یادم هست در سفر وزارتی به یک استان بودیم که شب ساعت هفت در بین راه گفتم رادیو را روشن کنم، به یکباره رادیو گفت سازمان تنظیم و مقررات منحل شد! با معاون پارلمانی وزارتخانه تماس گرفتم. گفت: «من هم خبر نداشتم»؛ ببینید با یک طرح سازمان بزرگ وزارتخانه را منحل کردند! نه وزیر نه دولت هیچکدام در جریان نبودند. به چند تا نماینده مجلس تماس گرفتم. گفتند ما چه میدانیم همین طوری رای دادیم دیگه!!
/ بیتوجهی به گرایشهای افراد در مسوولیت/
- اگر کسی میآمد میگفت من در ستاد انتخاباتی فعال بودم، برای من 2 زار ارزش نداشت. توانمندی، سالم بودن و اینکه حالا انحراف سیاسی نداشته باشد ملاک بود نه چیز دیگر.
/ چگونگی خروج از دولت/
- یک اشتباهی که صورت گرفت آن بود که گفتند برنامه را به 2 نفر بدهید و با اینها مذاکره کنید، گفتم من نیستم. دو نفر از وزرا بودند، نمیدانم کس دیگری هم مثل من بودند، یا نه؟! اما من برنامه خود را با آنها هماهنگ نکردم. یک نفر در میانه دولت نهم عوض شد و دیگری هم در دولت دهم به کارگیری نشد.
/ تبلیغات در انتخابات/
- در حد تبلیغات به اندازه کف دستی با تیراژ حدودی 300 هزار برگه ؛ یک میلیون تومان هزینه کردم.
/ مربوط به مجلس و سوال از وزرا /
- فکر کنم در دولت نهم، هفت و هشت یا ده هزار سوال از وزرا شد! یک دانشجو محقق یا دانشگاه بیاید بررسی کند دلیل این همه سوال چه بود و چرا خیلی از این سوالها پس گرفته شده؟! اگر مجلس اجازه بدهد نتیجه خوبی گرفته میشود.
- من هنگامی که در کمیسیون به سوال پاسخ میدادم هم رئیس کمیسیون، هم من و هم سوال کننده و دیگر اعضاء میدانستد که موضوع اصلی سوال چیز دیگری است و همه در رابطه با موضوع دیگری بحث میکنیم که...
- یکباره گیر میدهند مدیر این شهرستان عوض شود؛ مدیر مخابرات فلان شهرستان عوض شود یا فرماندار و ... حالا تا اینجا را میگذریم میگویم عیب ندارد؛ شاید با نماینده هماهنگ نیست، میگویم باشد. میگویند فلانی را بگذار جایش! مدیر ارشد خودش میتواند یکی را انتخاب کند معرفی فرد دیگر یعنی چه؟!
- مثلا یک نماینده آمده بود به مدیر ما گفته بود ماشین من اگر خراب میشود باید شما درست کنید!
- یک نماینده درخواست کاملا شخصی داشت؛ گفتم این درخواست نه برای شما خوب است و نه برای من؛ نه برای دولت، نه برای مجلس؛ همه میفهمند؛ برای خود شما هم خوب نیست، به یکباره توهین بسیار بد و سنگینی به من کرد به نحوی که به یکباره دستم بالا رفت تا ... در وسط راه به یکباره مثل اینکه فرشتهها دستم را گرفتند و به جای سیلی صورتش را بوسیدم و خداحافظی کردم و رفتم.
انتهای پیام
نظرات