جنبههای هنری کتیبهها از منظر خوشنویسی که دارای ارزش بالایی است، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بخش مهمی از این نقیصه به فقدان مبانی و روشهای نقد کتیبهها بر اساس ملاحظات خوشنویسی و اصول و قواعد آن باز میگردد. محققان در پژوهشی با عنوان «ملاحظاتی چند در دانش کتیبهنگاری و ضرورت کاربرد اصول و قواعد خوشنویسی در تحلیل کتیبهها» آوردهاند: «این اصول و قواعد، منبع و معیاری مهم برای درک زیبایی، شناخت و تحلیل آثار خوشنویسی است اما بیشتر در قالبهای غیرکتیبهنگاری و از جمله قطعهنویسی، چلیپا، کتابت و کتاب آرایی به کار گرفته شده و در خصوص کتیبهنگاری مورد غفلت قرار گرفته است».
در این پژوهش که توسط شهاب شهیدانی استادیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه لرستان انجام شده آمده است: «کتیبههای اولیه اسلامی، اغلب در حد رعایت عرف خوانش و بنا به این آیات بودهاند اما با رواج و آیات قرآن، قلم کوفی و اهمیت یافتن قلم ثلث، مخصوصاً از اواخر دوره تیموری و رواج کتیبههای نستعلیق از دوره صفویه از تاریخ بر حجم کتیبهنگاری افزوده شد و بخش مهم تزئینات هنر و معماری ایران اسلامی را شامل میشود.
ارزش و اهمیت ابنیه و مساجد، گاه به کتیبههای استادانه و نفیس آن بود. به طور آشکار، تأثیر خطوط کتیبهها در بهترین و مهمترین قسمت بناهای مذهبی، بر دیوار داخلی یا خارجی مساجد، اطراف محراب، بنای ایوانها، ساقههای گنبد و منارهها مشهود است. در واقع میتوان گفت که خطوط کتیبهها در معماری اسلامی، حامل موسیقی بصری مهمی هستند که همراه با سایر تزئینات، سمفونی معماری اسلامی به حساب میآید.
با چنین اهمیتی، گونههای مختلف کتیبههای اسلامی هنوز مورد تحلیل و ارزیابی همه جانبه قرار نگرفته و مطالعات کتیبهشناسی، در مرحله شناخت تاریخی کتیبه و بازخوانی و همچنین خوانش متن و ادبیات به کار رفته در کتیبهها، باقی مانده است و وجوه هنری و ملاحظات خوشنویسانه در آن کمتر دیده شده است. حداکثر مطالعات هنری کتیبهها، معرفی نوع قلم یا کاتب و خوشنویس آن در سبکشناسی از تنوع کتیبهنگاری است و بخش مهم خوشنویسی در کتیبهها نادیده گرفته شده است.
عمده این غفلت به واسطه کاربرد اصطلاحات، اصول و قواعد خوشنویسی در تحلیل کتیبهها است. پژوهش حاضر تلاش دارد تا با عطف به مبانی و نظرات موجود از تعاریف کتیبه و کتیبهنگاری، راهگشایی تازهای حوزه تحلیل کتیبهها از منظر برخی اصول و قواعد خوشنویسی در قالب نظری داشته باشد. از آنجا که رسالههای خوشنویسی عمدتاً به اقلامی چون ثلث و فروعات آن و نیز قلم نستعلیق پرداختهاند. بنابراین انطباق اصول و قواعد خوشنویسی، بیشتر بر این اقلام کارایی دارد».
کتیبهنگاری اسلامی مانند خوشنویسی، ریشه در قرآن دارد
براساس این پژوهش: «قلم کوفی با تمام اهمیت، در نوع کوفی بنایی، با اصول و قواعد خوشنویسی ارتباط کمتری دارد و نوع کوفی تزئینی، از حیث خصلتهای طراحی و کاربرد فراوان نقوش، با اصول و قواعد خوشنویسی در دوری و نزدیکی قرار دارد. کتیبهنگاری اسلامی مانند خوشنویسی، ریشه در قرآن دارد و از ظرفیتهای متعالی کلام خدا ناشی میشود.
قرآن کتابی است که علیرغم باطن تودرتو و رمزگونه، به آشکارترین بیان برای تمام عالمیان نازل شده و کاربرد آیات الهی در کتیبهنویسی، از حیث اعلام عمومی کلام خدا در معماری و سایر اشیا و لوازم بود. اقلام خوشنویسی اسلامی از همان آغاز برای وضوح، تصریح و عظمت بخشی به آیات نورانی کلام خدا به کار میرفت و این امر در کتیبهنگاری تأثیر بسزایی داشت.
با این حال در تعاریف و رویکردهای کتیبهشناسی، سهم ارزشهای خوشنویسانه نادیده گرفته شده و معدود اشارات موجود در این باره تکافوی اهمیت بحث را نمیدهد و پژوهشهای موجود تا رسمیت یافتن و ورود آن به حوزه کتیبهشناسی فاصله بسیاری دارد. روند نگارش و تثبیت اصول و قواعد دوازدهگانه خوشنویسی، تدریجی بوده و با وجود بعضی تناقضها و اختلافات، همچنان معیار مهمی برای ارزشگذاری آثار متنوع خوشنویسی است.
کاربست اصطلاحات مرتبط با خوشنویسی عمدتاً در نوع کتابآرایی و قطعهنویسی آن رواج داشته و این معیارها درباره کتیبهنگاری به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. اضافه نمودن برگ جدیدی در نقد و بررسی کتیبهها از منظر اصول و قواعد خوشنویسی، نیازمند توجه کافی به مقتضیات کتیبه و کتیبهنگاری است. تفاوتهای موجود در ویژگی کتیبهها از نظر ابعاد و اندازه، فاصله تا چشم مخاطب، نوع و مواد و مصالح، نوع کاشیکاری و حجاری، گچبری و دورگیری و تراش، ادبیات و محتوای کتیبهها، نوع سفارش و میزان نظارت یا دخالت در روند کار و عوامل دیگر بر نحوه کاربرد اصطلاحات و واژگان اصول و قواعد خوشنویسی مؤثر است.
یکی از مهمترین ارکان تزئینات معماری که امروزه نیز بسیار مورد استفاده قرار میگیرد به دور از معیارهای هنری مخصوصاً از حیث ملاحظات خوشنویسی باشد. افزودن نکات جدید در باب تحلیل کتیبهها از منظر اصول و قواعد خوشنویسی، تکمیل و استمرار نکات مغفول مانده در رسالهها و پژوهشهای خوشنویسی است که باعث ایجاد رویکردهای علمی و هنری مناسبتری در باب تحلیل کتیبهها، تقویت سنت غنی خوشنویسی و نهایتا منجر به اجرای هنرمندانهتر کتیبهها میشود».
انتهای پیام