گفته بود: «شنیعترین و سخیفترین نوع مواجه شدن با میراث فرهنگی یک مملکت، داشتن نگاه توریستی به آن است.» هجمه وارد شد که قائممقام سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، مخالف گردشگری است. حالا او از این حرفها ناراحت است و اعتقاد دارد که بد فهمیدهاند و تأکید میکند که مخالف گردشگری و پول درآوردن از آن نیست.
«مهدی حجت» این روزها بیشتر از آنکه از جایگاه قائممقام سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مورد خطاب قرار گیرد، بهعنوان معاون میراث فرهنگی این سازمان مورد پرسش قرار میگیرد که این هم بیشتر بهخاطر سبقهاش در این حوز است. او که از مخالفان سرسخت ادغام سازمان میراث فرهنگی با گردشگری بوده و همچنان از موضع خود کوتاه نیامده و از آن دفاع میکند، این روزها حرفهایی دربارهی گردشگری زده که خیلیها را دچار تردید کرده است که مسوولان جدید این سازمان با این نگاه غالب فرهنگی، با گردشگری که چالشها و مشکلات زیادی دارد، چه کار میخواهند کنند؟
او به این پرسش امیدوارانه پاسخ داد: به این فکر میکنم که خورشید از پشت ابرها بیرون میآید و این همه برف را که صحرا را سفید کرده است، آب میکند و یکمرتبه رنگ صحرا نیز عوض خواهد شد.
سفره گردشگری خالی است
حجت در نشستی با خبرنگاران ایسنا که در محل خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) برگزار شد، گفت: فقط کافی است به این نکته توجه کنیم که گردشگر، چه داخلی و چه خارجی، سر سفرهی خالی نمینشیند. هرقدر برای این سفرهی خالی، تسهیلات قائل شوید، منتکشی کنید، دروازههای کشور را کامل باز کنید و هر کار دیگری انجام دهید، تا وقتی سفرهی شما خالی باشد، کسی دورش نمینشیند؛ اما وقتی غذای خوشمزهای در آن سفره بگذارید، شده مردم از کول هم بالا بروند، دور آن سفره جمع میشوند.
او معتقد است: ما بوق را از سر گشادش میزنیم. باید فکر کنیم چطور میتوانیم یک سفرهی پر رونق و گسترده داشته باشیم تا مردم خودشان برای آمدن و گرفتن ویزا تمایل نشان دهند؛ فعلا با این وضعی که درست شده و آثاری مانند تخت جمشید، تخت سلیمان و میدان نقش جهان ما به این وضع افتادهاند، چطور میخواهید گردشگر به ایران بیایید؟! با این وضعیت، حتی اگر مدام بفرما بزنید، تبلیغ کنید و دروازههای کشور را بازتر و بازتر کنید، کسی نمیآید.
مخالف گردشگری و پول درآوردن نیستم
حجت با لحنی معترضانه گفت: وضع ما باید اینطور باشد؟! بعد میگویند آقای حجت مخالف گردشگری و پول درآوردن از آن است و خیلی فرهنگی فکر میکند. من میگویم پول درنیاورید؟! شما مثلا در این هشت سال از گردشگری پول درآوردید؟!
آمارگیریهای ما خجالتآور است
وی ادامه داد: در هشت سال گذشته، تمام انرژی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری صرف این شد که گردشگری را تقویت کند؛ ولی هیچ تفاوتی حاصل نشد، همینقدر اشاره کنم، آماری که در دنیا برای گردشگر از جمیع جهات، تهیه میشود استاندارد جهانی و مصوبه دارد که چگونه آمار گردشگر را تهیه و استخراج کنند؛ ولی ما هیچکدام را ملاک عمل قرار نمیدهیم، یک نفر را در چند نقطه، چند بار میشماریم و بعد میگوییم چندین میلیون سفر اتفاق افتاده است،. در حالی که آمارگیری استاندارد دارد، مقصد و مبدأ مشخص دارد، حساب و کتاب دارد، دنیا این همه سیستم و روشهای آمارگیری دارد، مصوبه و استاندارد جهانی دارد، ولی ما همه را کنار گذاشتیم و یک سیستم آمارگیری ساختیم. این، خجالتآور است.
حجت برای پاسخ دادن به این پرسش که این سازمان برای گردشگری چه کاری میخواهد انجام دهد، به اعتقاد بنیادیاش دربارهی اینکه «گردشگری معرفی میراث فرهنگی است» اشاره و اظهار کرد: در حوزهی میراث فرهنگی بهطور عام، نخست باید پژوهش انجام شود، تمام خصوصیات و ارزشهای میراث فرهنگی مشخص شود، سپس حفظ و احیا شود و بعد از آن، معرفی و آموزش انجام گیرد. این سه، راه و روشی است که برای تمام آثار از منقول و غیرمنقول تا ملموس و غیرملموس باید در پیش گرفته شود. قسمت پایانی این راه، یعنی معرفی و آموزش کاملا به گردشگری مربوط میشود. اگر قرار باشد آثار معرفی نشوند، اگر 100 سال هم میدان نقش جهان داشته باشیم، هیچ کسی از آن خبر نداشته باشد و نیاید ببیند، دیگر چه افتخاری است؟!
میراث فرهنگی بدون گردشگری ابتر و دمبریده است
قائممقام سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تأکید کرد: گردشگری با میراث فرهنگی شروع میشود و میراث فرهنگی با گردشگری ختم میشود. اگر میراث فرهنگی به گردشگری ختم نشود، ابتر و دمبریده است و فایدهای ندارد.
غار علیصدر را شبیه کاباره کردهاند
وی اظهار کرد: اگر جهانگردی با میراث فرهنگی شروع نشود، یک سفرهی خالی است. حالا مدام عدهای را دعوت کنید، جهانگردی کنند؛ ولی در این سفرهی خالی چیزی پیدا نمیشود. ناچار میشوید در غار علیصدر، مثل کاباره چراغهای سبز و قرمز روشن کنید که شاید یک مُشت گردشگر دسته سه و چهار از آن خوششان بیاید، حیف نیست؟!
معاون میراث فرهنگی در ادامه با طرح این مسأله که آیا تمام ارزشهای میراث فرهنگی، درست احصا شدهاند؟ افزود: ارزشهای غار علیصدر بهعنوان یک اثر طبیعی، درست فهمیده شدهاند؟ آیا هریک از آثار درون آن از نظر طبیعی، جغرافیایی و هنری درک شدهاند؟ طوری باید باشد که وقتی یک نفر سوار قایق میشود تا این غار را ببیند، از نظر هنری و اطلاعاتی که به او داده میشود، مست شده باشد؛ ولی ما اکنون چه میکنیم، بازدیدکنندهها را سوار قایق میکنیم و مثل آنهایی که روی دریاچههای قرون وسطی قایقسواری میکنند، از کانالها میگذرانیم و چند تا چراغ قرمز و سبز را نشان میدهیم. این یعنی جهالت، یعنی ارزش آنچه در اختیارمان است، نمیفهیم. آنوقت میخواهیم گردشگر اینجا بیاید، این همه اثر در دنیا است، چرا به ایران بیاید، آن هم با این همه محدودیتی که وجود دارد؟!
حجت گفت: راه حل اصلی و آن ملاک اساسی در ذهن من، این است که باید ارزش آثارمان را بفهمیم و این ارزشها را برجسته کنیم، یعنی اولین کار این است که مثلا عدهای از متخصصان غارشناس نظر بدهند که غار علیصدر با تمام زیباییاش چه خصوصیات و ارزشهایی دارد، چه ویژگیهای متمایزی نسبت به دیگر غارها دارد، راهنما و بلندگو داشته باشد، اطلاعاتی داده شود، نورپردازی آن چگونه باشد و از چه مسیرهایی در غار باید حرکت کرد. باید این کارها را انجام داد تا اثری برجسته شود و تمام استعدادهای ذاتی و بالقوهی آن به فعلیت درآید، آنوقت آمادهی حفظ، احیا، نگهداری و معرفی میشود. مطمئن باشید اگر این اتفاق بیفتد، بیش از ظرفیت، توقع و انتظار ما، گردشگر به ایران میآید.
تهران، گدایی که سر پل جواهرات عالم نشسته است
او سپس به جایگاه ایران از نظر فرهنگی، تاریخی، اقلیمی، جغرافیایی و مذهبی اشاره و اظهار کرد: تمام این خصوصیات، از ایران یک موجود کاملا منحصربهفرد ساخته است. اگر همهی استعدادهای آن، پژوهش، احیا و معرفی شود، همه میآیند. باید توجه کنیم که کجا واقع شدهایم، ما پل فیروزهایم، سرپل شرق و غرب عالم واقع شدهایم و هر که میخواهد به این مناطق برود باید از کشور ما گذر کند، ما استرالیا یا گرینلند نیستیم که در گوشهی دنیا واقع شده باشیم، تهران مثل گدایی است که سر پل جواهرات عالم نشسته است.
اجبار در حجاب و محدویت در مشروبات مانع آمدن گردشگران است؟
حجت ادامه داد: ما ساعتها میتوانیم دربارهی این موضوع صحبت کنیم، چون ما از 10هزار سال پیش تاریخ، اقوام، ادیان، صنایع دستی و هنرهای مختلف را داریم، معروفترین کشور جهان از نظر تنوع اقلیمی هستیم، این همه امکانات در این مملکت است، آنوقت وضعیت گردشگری آن باید اینطور باشد؟! بعد میگویند چون حجاب اجبار است و مشروب نمیفروشند، اینگونه است؛ نمیفهمند. من در آمریکا و انگلستان درس خواندهام، آدمهایی را در این کشورها میشناسم که التماس میکردند به ایران بیایند تا اثری را ببینند و حتی حاضر بودند چادر سر کنند. ما باید راه را باز کنیم و امکان آن را فراهم کنیم تا میراث فرهنگی معرفی شود.
او درباره ی توجیه نبودن وزارتخانهها و سازمانهای مختلف نسبت به گردشگری و مشخصا وزارت امور خارجه و مسألهی صدور ویزای ایران، اظهار کرد: در حال حاضر ما ویزای فرودگاهی صادر میکنیم و یک بازدیدکننده، وقتی به فرودگاههای بینالمللی ایران میآید میتواند ویزای فرودگاهی بگیرد و اجازه دارد یک هفته در کشور ما سفر کند. در حالی که ما برای گرفتن ویزای «شینگن» و سفر به اروپا دست کم باید دوماه در نوبت بمانیم. با این حال، اگر اعلام کنند که این ویزا را میدهند، شما حاضرید این مدت را در نوبت بمانید، چون در اروپا، چیزهایی است که شما میخواهید آنها را ببینید.
شمال ایران، عربها را قبض روح میکند
وی همچنین به ظرفیتی که در کشورهای اسلامی و عربی وجود دارد و تا کنون از آن استفاده نکردهایم، اشاره و بیان کرد: خانوادههای بسیار زیادی در کشورهای مسلمان و عربی هستند که تمایل ندارند به اروپا بروند و خانوادههایشان گرفتار برخی مسائل غیراسلامی شوند، بهشت این خانوادهها ایران است. میلیونها نفر آدم مسلمان پولدار، دوست دارند به جایی سفر کنند که مشروب نداشته باشد، غذای حلال در آن عرضه شود و امکانات تفریحی هم داشته باشد، آنها از سفر به ایران استقبال میکنند؛ ولی کاری در اینباره شده است؟ توانستهایم مثلا ظرفیت شمال کشور را به آن ها نشان دهیم؟ خدا شاهد است یک مهمان کویتی آمده بود و داشت از این همه ظرفیت و زیبایی شمال ایران، قبض روح میشد. آنها به ارزانی و راحتی با یک پرواز یکی دو ساعته میتوانند به ایران بیایند؛ ولی به جای دیگری میروند، مثلا مالزی، در حالی که آنجا مشخصات کشور ما را ندارد و میدانید که چه خبر است.
تکلیفی برای صنایع دستی
اما پرسش دیگر از قائممقام سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دربارهی وضعیت و تکلیف صنایع دستی بود، بخشی که از زمان ادغام با این سازمان تا کنون، وصلهی نچسبی برای این سازمان بوده است و این را میتوان از بودجهریزیها، برنامهریزیها و حتی سخنرانیها درک کرد.
حجت در اینباره گفت: صنایع دستی جزو میراث فرهنگی هر کشوراست، چه جنبههای مادی آن، یعنی آثاری که تولید میشوند و چه جنبههای غیرمادی آن، یعنی کاربرد این هنرها یا جنبههای انسانی آن که البته این را در کشور نداریم؛ ولی در بسیاری از کشورها از جمله ژاپن به آن پرداختهاند، یعنی بسیاری از هنرمندان خود را ثبت کردهاند و از آنها حمایت میکنند، بزرگ میدارند و معرفیشان میکنند. امیدواریم این اتفاق هم در ایران رخ دهد.
سازمان باید تسهیلکنندهی امور هنرمندان باشد
وی ادامه داد: باید توجه داشت در حوزهی صنایع دستی، همهی کارها توسط بخش خصوصی و هنرمندان انجام میشود و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری علیالقاعده باید کاری کند که کار مجموعهی هنرمندان این حوزه تسهیل شود و باید حالت روانسازی داشته باشد.
او با بیان اینکه تسهیل کردن چند وجه دارد، توضیح داد: اول از همه، امکاناتی برای فعالیت کردن ایجاد شود که در قالب تشکیل اتحادیهها و تشکلها میتوان به آن رسید و مشکلات صنفی را مطرح کرد تا دولت هم در جاهایی که میتواند کمک کند، سپس الگوها و جهتگیری را به مسوولان صنایع دستی بدهند که به بقای آنها کمک کند، این نکته از همه مهمتر است.
معاون میراث فرهنگی یادآوری کرد: صنایع دستی، مجموعه صنایعی کاربردی برای زندگی مردم است که با اتکا به مواد در اختیار هنرمندان تولید میشود، مانند حصیربافی، گلیمبافی، خاتم و معرق، همهی این هنرها عملکردی هستند و در زندگی ما کاربرد دارند؛ اما چون زندگی و خواستههای ما در حال تغییر است، آنچه محصول صنایع دستی و هنرهای سنتی ما است نیز باید با تفکر زمان تغییر کند، وگرنه کاربرد خود را از دست میدهد.
این همه جعبه خاتم به چه درد میخورد؟
او برای مثال به تولیدات خاتمکاری اشاره کرد و گفت: فقط کافی است به بازار بروید و ببینید تولیدات خاتم ما چیست، یا قاب است یا جعبه. مگر چقدر میتوان جعبهی خاتم خرید. این جعبهها به چه دردی میخورند؟ اما اگر دربارهی کاربرد هنر خاتم در زندگی امروز فکر کنیم، این هنر دستی را میتوان حفظ و بهروز کرد. صنایع دستی ما باید تداوم حیات داشته باشد. باید از نظر علمی دربارهی تولیدات و طرحهای صنایع دستی فکر کرد.
وی اظهار کرد: هرچند هنرمندان به این موضوعات فکر میکنند؛ اما به الگوسازی نیاز دارند و اینجا نقش دولت معنی پیدا میکند. باید مراکزی که کاملا مورد حمایت قرار میگیرند، نه بخش خصوصی، شروع به کار کنند و نمونههایی را بهعنوان الگو برای هنرمندان تولید کنند. این امکان در توان یک هنرمند نیست، چون اثری را که تولید میکند برای گذران زندگیاش است و خیلی فرصت ندارد که کارهای ابتکاری فوقالعاده قوی یا آزمایشگاهی تولید کند که ریسک داشته باشد و شاید هم به فروش نرود.
به ذخیرهگاههایی برای الگوسازی صنایع دستی نیاز داریم
حجت تأکید کرد: باید در سازمان، جایی شبیه ذخیرهگاه باشد تا این نوع هنرها و آنهایی را که در حال از بین رفتن هستند، احیا کند و الگوهایی را برای استفادهی کاربردی این هنرها طراحی کند.
وی در ادامه، ایدهای را برای استفاده از هنرهای دستی و کاربردی کردن آنها مطرح کرد و افزود: میتوان با استفاده از صنایع دستی، بدلیجات و تولیدات کمارزش را ارزشمند کرد، باید این ابتکارها را به بازار تولید وارد کرد. بخش خصوصی هم باید حمایت شود تا کار خود را درست انجام دهد و تشکلهای واقعی در حوزهی صنایع دستی ایجاد شوند و حرکت را آغاز کنند و دولت هم آنها را حمایت کند و قوانین لازم را تدوین و تصویب کند و تسهیلاتی را فراهم آورد و مناطقی را برای عرضه ایجاد کند.
ایدهای برای حفظ و احیای خانههای تاریخی و هنرمندان صنایع دستی
حجت ادامه داد: زمانی به این فکر میکردم که میتوان خانههای قدیمی در جلفای اصفهان را که ارزش تاریخی دارند، در اختیار گرفت، مرمت کرد و به هنرمندان صنایع دستی داد تا با خانوادهی خود در آن زندگی کنند و خانهی خود را به نمایشگاه آثار تولیدی تبدیل کنند. این مدل در بعضی کشورها اجرا شده است. با این کار، علاوه بر اینکه معماری و آن خانهی تاریخی حفظ میشود، شایستهترین فرد هم در آن خانه زندگی میکند. این میشود حفاظت از بنای تاریخی، ارتقای صنایع دستی و گسترش گردشگری.
هر بخشی ساز خود را میزند
قائممقام سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در پاسخ به این پرسش که آیا قرار است این فکر در برنامهی سازمان باشد یا در حد ایده است؟ گفت: بله میشود؛ کاری دارد؟ من مسوولم دیگر. میتوان این خانهها را گرفت و مرمت کرد و در اختیار هنرمندان گذاشت. برای همین گفته میشود باید پیوندی بین میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری باشد، اینها از یک خانواده هستند، این روشن است؛ ولی حالا وضع به این شکل است، صنایع دستی ساز خود را میزند، میراث فرهنگی هم میخواهد این خانههای تاریخی را نگه دارد و خراب نشود، گردشگر هم این وسط آواره است. اینها باید درست شود و باید فرصت داد.
انتهای پیام