حامد عنقا ـ نويسنده و طراح «قلب يخي» ـ با اعلام كنارهگيري از اين سريال، از مخاطبان «قلب يخي» عذرخواهي كرد.
اين نويسنده در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، در اين زمينه توضيح داد: اتفاقي كه در فصل دوم «قلب يخي» افتاد اين بود كه قسمتهاي آخر آن هيچ ربطي به مطلبي كه من نوشتم و محمدحسين لطيفي ساخت نداشت. اين قسمتها كاملا شلخته بودند و خط و خطوط داستان عوض شده بود؛ برخي روایتهای اصلی مثل ماجراهای فراماسونري و روابط شخصیت های اصلی حذف شده بود و با اين اتفاق و از بين رفتن خط و ربطها، «قلب يخي» به يك شير بي يال و دم تبديل شد و نتوانستيم آن سريالي را ارایه دهيم كه در ابتدا فكر ميكرديم توليد شده است.
او ادامه داد: متاسفانه بلاياي طبيعي و غيرطبيعي در «قلب يخي» اتفاق افتاد و براي همين احساس ميكنم چيزي كه بايد ميشد رخ نداد و جدايي من از «قلب يخي» كه مثل «جدايي نادر از سيمين» نیست، اتفاق افتاد. من پيش از اين هم گفته بودم انگيزهاي براي ادامه «قلب يخي» ندارم چون حاشيهها و حرف و حديثها و فشارها اوج گرفته و نميشد كار كرد و وقتی حاشیه بر متن غلبه میکند، آن چه می ماند گاه اسباب خجالت است.
عنقا افزود: بعد از جدايي لطيفي از «قلب يخي» قرار شد من باشم تا حاشيه ايجاد نشود و سامان مقدم بتواند به كارش ادامه دهد هر چند او يكي از كارگردان هاي خوب و صاحب سبك است و در كارنامهاش كار بد كم دارد، نگاه من و او يكي نبود و البته شاید نفع برخی هم در نبودن من بود. مجموعه شرايط و اتفاقاتي كه براي قسمت آخر «قلب يخي» افتاد، باعث شد از 200 دقيقه آخر آن 100 دقيقه حذف شود و مجموعهاي كاملا شلخته و بيسليقه در اختيار مخاطب قرار گيرد. همين مساله هم دلزدگي بيشتري برايم به وجود آورد تا در «قلب يخي» نباشم. بی سلیقگی به حدی است که در قسمت آخر به جای موسیقی کارن همایونفر، موسیقی سریال مبتذل «عشق ممنوع» شنیده میشود.
نويسنده و طراح «قلب يخي» در بخش ديگري از گفتگوياش با ايسنا تاكيد كرد: ما دو سال از عمرمان را صرف «قلب يخي» كرديم و فكر ميكرديم حرفهاي مهم و درستي ميزنيم. سال هاست دربارهي خطر شبیخون فرهنگي گروههاي زيرزميني و گروههايي حرف ميزنيم كه ممكن است خطراتي براي جامعه ما ايجاد كند. در اين سريال ما سعي كرديم به سبك هاليوودي در يك قصه جذاب حرفمان را بزنيم. هميشه هم متهم شديم كه كارمان سفارشي بود. اگر «قلب يخي» سفارشي بود پس چرا قلع و قمع شد؟ منظور من فقط وزارت ارشاد نيست بلكه در خود گروه هم كساني هستند كه باعث اين اتفاق ميشدند، هر چند که حساسیت های وزارت ارشاد در نهایتش بود ولی فشارهای بیرون از ارشاد هم دست کمی نداشت.
او تصريح كرد: «قلب يخي» ميتوانست يكي از بهترينها باشد، هر چند امروز هم با این وضعیت با هم شکلهایش قابل قیاس نیست ولي در نهایت نتوانستيم حرفمان را بزنيم. ميخواستيم در قسمتهاي آخر، قصه مهدويت را براي جوانان امروز بگوييم. فكر ميكرديم براي كساني كه در اين جامعه هستند موضوع انتظار و پوچ بودن سپاه دشمن را با يك داستان امروزي مطرح كنيم اما مجموعه شرايطي كه پيش آمد دلزدگي بدي ايجاد كرد وگرنه اين سريال با همه پيچيدگيهايش و پخش فاجعه بارش خيلي موفق بود.
عنقا همچنين اذعان كرد: خود من به عنوان نويسنده و طراح «قلب يخي» چهار قسمت آخر را نميفهمم و كار به قدري بيسليقه است و ربط ماجراها بی هدف شده كه موسيقي سريال «عشق ممنوع» كه از يكي از شبكههاي ماهوارهيي پخش ميشود روي آن دیگر آدم را متعجب نمیکند.
اين نويسنده در ادامه صحبتهايش با اشاره به برخي از كارهاي سخيف كه در نمايش خانگي ارائه ميشود، گفت: چرا روي کار ما بايد فشارهاي زيادي از همه طرف وارد شود ولي اين همه حساسيت در مورد كارهاي سخيفي كه در نمايش خانگي و تلهفيلمهايي كه هيچ ارزشي ندارد وجود ندارد. چرا ما نبايد بتوانيم حرفمان را بزنيم. اگر من بچه مسلمان نتوانم دربارهي امام زمان حرف بزنم، چه چيز ديگري ميتوانم بگويم؟ در شهري كه سيدي «ظهور نزديك است» توزيع ميشود و همه به آن اعتراض ميكنند من نميتوانم حرف بزنم. اينها مجموعه چيزهايي هستند كه من را مديون خودم و مخاطب ميكند.
او ادامه داد: ما ميخواستيم يك كار درست انجام دهيم كه نتوانستيم. اگر يك قصه پليسي و عشقي را مطرح كنيم اشكالي ندارد ولي قصهاي مثل «قلب يخي» با سانسور مواجه ميشود. در چنين شرايطي چيزي كه ديديم زبالهاي بود كه به نام «قلب يخي» در اختيار مردم قرار گرفت. اين توهين به مخاطب و توهين به كارن همايونفر است كه آهنگ «عشق ممنوع» روي كاري باشد كه او موسيقياش را ساخته است.
عنقا در بخش ديگري از صحبتهايش براي فصل سوم «قلب يخي» آرزوي موفقيت كرد و افزود: سيد كمال طباطبايي يكي از بهترين تهيهكنندگان است و كار كردن با او براي من افتخار بود. لطيفي نيز يكي از بهترين كارگردانها است اما نقد من به هيچ يك از آنها نيست من به مجموعه شرايط اجتماعي نقد وارد ميكنم و به سهم خودم از مخاطب عذرخواهي ميكنم چون نتوانستيم چيزي را كه بايد، در اختيار مخاطب قرار دهيم؛ به جز پخش نامنظم و مسايل ديگري كه به وجود آمد مخاطب از «قلب يخي» چيزي نديد. به همين دليل حق مخاطب است كه از او عذرخواهي شود. هر چند من در اين اتفاقات مقصر نبودم از مخاطبان عذرخواهي ميكنم و معتقدم «قلب يخي» همچنان چند سروگردن بالاتر از كارهايي است كه در نمايش خانگي ديده شد و لطيفي و سيد كمال طباطبايي به استانداردي رسيدهاند كه تا به حال نبوده است.
عنقا در بخش پاياني اين گفتوگو در پاسخ به سوالي دربارهي آينده شبكه نمايش خانگي گفت: شرايطي به وجود ميآيد كه سريالسازي در شبكه نمايش خانگي دچار جوانمرگي شود؛ البته احساس ميكنم ممكن است سريالسازي نمايش خانگي به همان سمتي برود كه تلهفيلمهايش ميرود برخي آدمها احساس كردند منافعي وجود دارد كه بايد از آنها بهرهبرداري كرد.
او با بيان اينكه شبكه نمايش خانگي رسانهي به شدت قدرتمندي است تاكيد كرد: خيلي وقتها سريالهايي در نمايش خانگي توزيع ميشود كه به درد آن نميخورد. يعني تعريف سريالسازي در نمايش خانگي وجود ندارد و هر كس بر اساس سليقهاش به سمت آن ميرود.
او همچنين «پخش» را پاشنه آشيل نمايش خانگي دانست و با ذكر مثالي دربارهي سريال «قلب يخي» توضيح داد: تقريبا هر پخشكنندهاي كه در ايران بود، «قلب يخي» را پخش كرد. اين به خاطر شرايطي است كه نمايش خانگي در كشور ما دارد. اما بايد توجه كرد كه چند سريال ميتوانند در اين شرايط قرار بگيرند. احساس ميكنم با شرايطي كه به وجود آمده سريالسازي در نمايش خانگي جوانمرگ ميشود. من به عنوان كسي كه در اين فضا تجربه كسب كرده به آينده آن خوشبين نيستم و معتقدم بازار آشفتهاي كه وجود دارد فروش خوبي نخواهد داشت.
انتهاي پيام