«خانه هنر» درحالي يكسالگي خود را پشت سر گذاشت كه شامگاه گذشته -23 مهرماه- بعد از چهار دهه، دو نمايشگاه متفاوت از دو هنرمند شناختهشدهي ارمني يعني «ماركو گريگوريان» و «ادمان آيوازيان» را ميزباني كرد.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،عصر جمعه -23 مهرماه - خانه هنر آن قدر شلوغ بود كه حتي براي ديدن نقاشيها نيز بايد انتظار كشيد. خيليها آمده بودند؛ از هنرمندان جوان تا پيشكسوتترين آنها.
هنرمندان ارمنيها نيز بيشمار به چشم ميخوردند، زيرا كه بعد از چهار دهه دو نمايشگاه متفاوت و انفرادي از دو هنرمند ارمني با نامهاي «ادمان آيوازيان» و «ماركو گريگوريان» در سه طبقه برپا شده بود.
ادمان تا به حال در ايران هيچ نمايشگاه انفرادي طي 37 سال اخير نداشت و ماركو نيز كه روز گذشته همزمان با سومين سالروز درگذشتش بود، طي اين سه دهه بيشتر در نمايشگاههاي گروهي عرضه شده بود.
***
ژانت لازاريان - مدير گالري لازار- در شروع اين مراسم با خيرمقدم به حاضران گفت: ماه اكتبر براي هنرمندان ارامنه به ماه هنر معروف است و خوشحاليم كه در چنين ماهي و همزمان با يكساله شدن گالري خانه هنر و سومين سالروز درگذشت ماركو بعد از سالها شاهد برپايي يك نمايشگاه انفرادي از آثار دو هنرمند ارمني هستيم.
سفير ارمنستان نيز در بخش ديگري از اين مراسم با اظهار خرسندي از برپايي اين نمايشگاه گفت: برپايي نمايشگاهي از دو هنرمند ارمني ايرانيتبار يا ايراني ارمنيتبار براي من و سفارت جمهوري ارمنستان در ايران افتخار بزرگي است.
او ادامه داد: هنر همواره وسيلهاي براي سخن گفتن با تمام ملتهاست، لذا هنر به هيچ يك از ملتها تعلق ندارد و در عين حال متعلق به همهي ملتهاست و تمام كارگزاران هنري همچون سفيران صلح و دوستي براي ايجاد پل دوستي ميان ملتها گام بر ميدارند.
او با قدرداني از زحمات ژانت لازاريان براي حراست و ارجنهادن نسبت به آثار ماركو گريگوريان بيان كرد: تلاشهاي اين گالريدار ارمني درخور تحسين است و از همين جا برپايي چنين رويداد بزرگي را به تمام هنرمندان ايراني و ارمني تبريك ميگويم.
***
در بخش ديگري از مراسم، پرويز تناولي - از دوستان قديمي ماركو گريگوريان- در جمع حاضر شد و گفت: در سالهاي 33 -34 براي نخستينبار با ماركو آشنا شدم. او به تازگي به تهران آمده بود و با راهاندازي گالري «استتيك» خودمان را به او رسانديم و از همان برخورد اول بردلمان نشست. به شخصه احساس كردم با يك هنرمند بسيار متعهد و خوب آشنا شدم.
تناولي خاطرنشان كرد: اتفاقهاي بعدي در جريان اين دوستي و همكاري طولاني است، اما شايد بهترين و طولانيترين آن مربوط به سه سالي باشد كه او به نيويورك آمد و با او زندگي كردم. ماركو تابلوهاي نقاشي قهوهخانهاي را به زحمت به نيويورك آورده بود، اما متاسفانه آن جا قدر كارهاي او را نميدانستند و با وجود آن كه ماركو تلاش بسيار زيادي براي به نمايش گذاشتن اين تابلوها كرد، اما موفق نبود.
اين هنرمند مجسمهساز اضافه كرد: آن زمان به عنوان مجسمهساز مدعو به آن جا دعوت شده بودم و در ديداري كه با ماركو داشتم، او را خسته و كوفته پيدا كردم. مدتي ماركو در آتليه دكونينگ زندگي كرد و او يك تابلويش را در ازاي يكي از تابلوهاي نقاشي قهوهخانهاي ماركو به او اهدا كرد. جاي تاسف دارد كه تابلوهاي دكونينگ امروز هزاران دلار خريد و فروش ميشود و اين تابلوهاي نقاشي قهوهخانهاي همچنان دربهدر هستند.
تناولي سپس به اقدام ماركو براي افتتاح يك گالري در نيويورك اشاره كرد و افزود: ماركو آدم بيتابي بود و نقاشي به تنهايي او را ارضا نميكرد. او مدتي مجموعهداري، تدريس، گالريداري، برپايي بينال و خيلي چيزها را تجربه كرد و با افتتاح اين گالري كارهاي ما و جمعي از نقاشان آمريكايي خوب را به نمايش گذاشت.
او ملاقات بعدي با ماركو را در تهران مرور كرد و متذكر شد: وقتي به ايران بازگشتم در دانشگاه تهران مشغول تدريس شدم. همزمان از ماركو براي تدريس دعوت شد و براي مدتي با هم همكار شديم. ماركو به طور كلي شخصيت بسيار شعلهوري داشت كه از درونش شعله ميكشيد و به همين دليل آرام نداشت و حتي اگر كاري هم نداشت براي خودش كار ميتراشيد.شايد به همين دليل بود كه هيچوقت آسايش و آرامش را در او نديدم.
تناولي در بخش ديگري از صحبتهاي خود به آرزوهاي بسيار ماركو براي راهاندازي موزهاي در ارمنستان اشاره كرد و افزود: ماركو هميشه آرزوي بازگشت به سرزمين مادرياش را داشت و بعد از آزادي ارمنستان از چنگ روسها، زميني در آن جا خريد و مجموعهاي راهاندازي كرد تا ارتباط خوبي ميان هنرمندان ايراني و ارمني برقرار كند و به قول خودش به اين سرزمين اداي دين كند. در سالهاي حياتش اين كار را كرد و آثار ارمنيها را به تهران آورد و آثار ايرانيان را به ارمنستان برد. قدم بعدي تجليل از او در موزهي هنرهاي معاصر تهران بود كه متاسفانه آن تصادف اتفاق افتاد و آرزوهاي ماركو نيمهكاره باقي ماند.
اين هنرمند مجسمهساز در پايان صحبتهاي خود اظهار اميدواري كرد تا ماركو امروز در اين مراسم حاضر باشد و ببيند كه هنوز هنرمند محبوبي است و هنوز مشتاقان زيادي آثارش را ميپسندند.
***
آيدين آغداشلو هنرمند ديگري بود كه در اين برنامه از نقش ارامنه در نقاشي ايراني سخن گفت.
آغداشلو نيز با خوشحالي از برپايي چنين نمايشگاهي عنوان كرد: افتخارم به اين دليل است تا امروز همچون روزهاي ديگر اداي دين خود را نسبت به ارامنه و تمام دوستانم كه ميان آنها بزرگ شدهام بكنم. هربار كه بنا باشد در اين زمينه سخني گفته شود كوتاهي نخواهم كرد، زيرا اين وظيفهي من است تا نسبت به زحمات ارامنه در پيشبرد هنر ايرانزمين سخن بگويم.
او اضافه كرد: در طول 400 سال حضور ارامنه در ميان ما، آنها همواره حامل خير بودهاند و از قرن 17 ميلادي به اين سمت ارامنه در ساخت فرهنگ اين كشور نقش بزرگي ايفا كردند كه اين اتفاق حكم تاريخ است. به اين معنا كه ارامنه از آغاز تحول نقاشي ايراني در پيشبرد آن سهم داشتهاند.
اين هنرمند نقاش به تاثير انكار ناپذير ارامنه در نقاشي اصفهان پرداخت و بيان كرد: هنرمندان ارامنه از اولين كساني هستند كه تحول نقاشي ايران را انجام ميدهند. صنعت چاپ نيز به وسيلهي ارامنه صورت ميگيرد و اولين انجيل توسط آنها چاپ ميشود. اين حضور همچون يك موزاييك است كه بايد به بخشهاي مختلف شكلدهندهي آن پرداخت هرچند امروز من در اين مراسم تنها ميتوانم سرفصلهايي از آن را مرور كنم.
آغداشلو با حضور ارامنه در دورهي قاجار تصريح كرد: در طول دورهي قاجار نقاشان ارامنه كارهاي بسياري كردند و هرچه دربارهي اهميت حضور آنها حرف بزنيم باز هم كم است. يكي از بزرگترين نقاشان قرن 19 ميلادي هاكوپ اوغاتانيان است كه كمتر در ايران شناخته شده و متاسفانه هيچ تحقيق اساسي دربارهي كارهاي او انجام نشده است.
اين منتقد و تحليلگر هنر معاصر اضافه كرد: بعد از او با نقاشان ارامنه در دو وجه آشنا ميشويم. يك دسته هنرمنداني هستند كه در مكتب اصفهان ميدرخشند و تعدادي از آنها هنر مدرن را شكل ميدهند. نقاشان مكتب اصفهان، آبرنگ را كه مدتها از اوارخ دورهي قاجار فراموش شده بود رواج ميدهند و ميان همهي آنها «سركيس» براي من نقاش با اهميتي است. اولين كسي است كه نقاشي ديواري چهلستون را با تمام خرابيها ميسازد و من مديون اين استاد گمنام هستم كه در دههي 30 كار كرد.
آغداشلو همچنين به حضور نقاشان ارامني در حوزهي مدرنيسم اشاره كرد و افزود: دربارهي نقاشان مدرنيسم بيش از همه صحبت شده است.« سيراك ملكونيان» از جملهي آنهاست و بعد از آن شاهد حضور «ماركو گريگوريان» هستيم كه به زعم بنده يكي از سرفصلهاي نقاشي مدرن است و دربارهي او بسيار جفا شده است.
او با بررسي آثار ماركو خاطرنشان كرد: كارهاي او كه امروز در مجموعهي خانه هنر شاهد آن هستيم فوقالعاده است. ماركو اما فقط اين نيست. جايگاه او عمدهتر از اين حرفهاست. به اعتقاد من، ماركو همچون نيما در ادبيات به خاطر حرف و سخنش جنگيد و در تمام اين مدت بهترين نمونهها را از نقاشيهاي ديوارياش تا كاهگلها ساخت.
او گفت: ارمنيها براي من اصلا بيگانه نيستند. از كودكي ميان ارامنه بزرگ شدم و اولين نقاشيهايي كه در دبيرستان فروختم آبرنگهاي مكتب اصفهاني بود كه در ميان ارامنه آموختهام. متاسفانه در حال حاضر مجموعهاي كه هويت ما را شكل ميدهد و گذشتهي ما را بررسي ميكند، هنوز پر از حفره و جاي خالي است و هر نمايشگاهي از اين دست ميتواند يك تكه از اين موزاييك را روشن كند.
آغداشلو متذكر شد: به عنوان كسي كه در اين سالها بارها سعي كرده در گذشته جستوجو كند، خودم را در اين زمنيه مقصر ميدانم كه چرا هنوز بخش عمدهاي از اين تاريخ، تاريك است. معتقدم ماركو ناتمام نماند و هنرمندي همچون سيراك زندگي خوبي ميكند.او همچنان نقاشي ميكند و كارهايش زيباست. به همين دليل معتقدم تا وقتي كه امثال او نقاشي ميكشند و تا وقتي نقاشان نقاشي ميكشند، دنيا جاي بهتري براي زندگيكردن است.
***
به گزارش ايسنا، وحيد ملك مدير مجموعهي خانه هنر نيز با خيرمقدم به تمام حاضران در اين مراسم گفت: افتخار داريم بعد از 37 سال آثار «ادمان آيوازيان» را در اين مجموعه و در دو طبقه پذيرا باشيم، هرچند كه او از راه دور و از شهر لندن با تمام مشكلات براي حملونقل اين آثار به ما پيوست.
ملك تصريح كرد: آثار ادمان محدود به اين دو طبقه نميشد، بلكه يك ساختمان كامل نياز داشت، به همين دليل فيلمي تهيه كرديم تا دورههاي مختلف كارهاي او از جمله معماري، كاليگرافي و كارهايش در مساجد رياض و عربستان را نمايش دهيم و خوشحاليم كه همزمان با برپايي اين نمايشگاه سالگرد آرت سنتر را نيز در كنار شما جشن ميگيريم.
به گزارش ايسنا، در بخش پاياني اين مراسم هنرمندان حاضر در كنار هم عكس يادگاري گرفتند.
انتهاي پيام