*8 سال حماسه،30 سال پايداري* ما با رزمندگان زندگي مي‌كرديم گفت‌وگو با مهران دوستي گوينده راديو جبهه

به جرأت مي‌توان گفت كه هيچ مقطعي از انقلاب مانند دوران دفاع مقدس، براي راديو افتخارآميز نبوده است. در اين دوران نقش گويندگان راديو، نقشي حياتي بود. صداي مهران دوستي در القاي روحيه مبارزه و جنگندگي در زمان جنگ نقش بسيار بارزي در راديو داشته است. به گزارش سرويس فرهنگ و حماسه ايسنا، مهران دوستي مي‌گويد: متولد 35/11/3 هستم. تحصيلاتم را در آمريكا در رشته مهندسي تصفيه آب گذراندم. جزو دانشجويان اخراجي جيمي كارتر هستم كه در سال 59 بعد از گروگانگيري در سفارت آمريكا از آمريكا اخراج شدم. وقتي به ايران آمدم دكتر علي انصاري يكي از معلمانم را ديدم كه آن زمان استاندار استان گيلان بود. گفت شما چكار مي‌كنيد؟ گفتم من جزو دانشجويان اخراجي هستم. مرا به صداوسيماي رشت معرفي كرد. باقري، مدير مركز رشت هم تازه از آمريكا تشريف آورده بود. باقري به من گفت شما چي بلدين؟ گفتم فقط مي‌توانم متن ترجمه كنم، نه گزارشگري بلدم و نه گويندگي. او گفت: شما بايد مدير توليد بشويد. گفتم يعني چه؟ گفت يعني چيزهايي كه پخش مي‌شود بايد امضا كني، نوشته‌ها را بخواني، گويند‌ها را تعيين كني. من شدم مدير توليد راديو مركز رشت. وي افزود: بعدها كار گويندگي را به طور اتفاقي شروع كردم. در يكي از برنامه‌هاي صبحگاهي به دليل عدم حضور گوينده مجبور شدم كه كار گوينده را انجام دهم و از آن زمان تا به حال گويندگي برنامه‌ها را به عهده دارم. دوستي اظهار كرد:در زمان فتح خرمشهر، مردم رشت مثل همه جاي ايران به خيابان‌ها ريختند. ما رفتيم به مقر سپاه گيلان و آنجا به صورت زنده مارش زديم و اعلام پيروزي كرديم. بعد كه بنده به تهران آمدم از همان ابتدا گوينده برنامه‌هاي جنگ بودم. من به همراه محمود كريمي در تنها شبكه راديويي آن زمان، اطلاعيه‌ها و اخبار جنگ را مي‌خوانديم. وقتي هم كه راديو جبهه كارش را شروع كرد از ابتدا افتخار همكاري با اين راديو را پيدا كردم. وي مي‌گويد: به نظر من كسي كه گوينده يك اطلاعيه جنگي است به مراتب با كسي كه گوينده يك برنامه شاد و مفرح است فرق دارد. گوينده جنگ بايد حس كند كه او گوينده كساني است كه به جنگ مي‌روند و مي‌جنگند و بايد صداي آنها باشد و تن صداي خود را در عين رسا بودن با ايجاد يك فضاي حماسي به مخاطب و شنونده القا كند. دوستي در مورد نحوه خبرگيري از جنگ نيز گفت: از طريق يك ستاد تبليغاتي كه زورق و ابطحي عضو آن بودند با ستاد تبليغات جنگ در ارتباط بوديم. خبرها از ستاد مشترك به آنجا مي‌رسيد و ما از طريق تلكس دريافت مي‌كرديم و به محض دريافت اخبار آنها را به صورت اطلاعيه و متن‌هاي حماسي براي مردم مي‌خوانديم.دوران جنگ دوراني پرافتخار براي صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران بود. ما هر ارزشي كه در جامعه داريم از جنگ داريم و مديون آن زمان هستيم. در حقيقت ما همگام و همدوش با رزمندگاني كه به سوي دشمن حمله مي‌كردند پيش مي‌رفتيم. به نظر من هنوز ارزش‌هاي آن دوران شناخته نشده بود. با تمام وجودمان درك مي‌كرديم كه اين بچه‌ها با چه شور و اشتياقي از جان مايه مي‌گذاشتند و همين باعث مي‌شد كه 24 ساعته در راديو حضور داشته باشيم و پشت جبهه را حفظ كنيم. وي يادآور شد: يكي از اركان اصلي جنگ مسأله تبليغات بود كه مي‌توانست در روحيه‌دهي و شكل‌دهي افكار و مردم موثر باشد. اگر راديو اخبار جنگ را به درستي به مردم منتقل نمي‌كرد قطعا تضعيف روحيه هم براي آنها و هم براي رزمندگان جنگ به وجود مي‌آمد. وقتي خبرها را به موقع به مردم مي‌رسانديم باعث مي‌شد كه مردم احساس مسووليت بيشتري پيدا كنند و به امر كمك‌رساني و اعزام نيروها سرعت ببخشند. دوستي در مورد راديو جبهه مي‌گويد: اين راديو به همت خزايي و با هدف پركردن اوقات فراغت رزمندگان و ايجاد ارتباط صميمانه با بچه‌هاي جنگ تأسيس شد. در واقع وقتي در جبهه عمليات بود و راديو مارش مي‌زد ما از شبكه‌ سراسري راديو اطلاعيه‌هاي جنگي را مي‌خوانديم اما احساس مي‌كرديم رسانه‌اي وجود ندارد كه به طور مرتب رزمندگاني كه روزها، ماهها و سال‌ها در جبهه حضور داشتند برنامه پخش كند. اين شد كه راديو جبهه راه‌اندازي شد. در ابتدا عده معدودي در اين راديو كار مي‌كرديم و يك هفته قبل از پخش برنامه كارمان را شروع كرديم. آيتم‌ها كاملا مشخص نبود. يك شماي كلي از برنامه در ذهن داشتيم. بعد از مدتي كه برنامه‌ها پخش شد، شكل قطعي كار به دست آمد. وي بازتاب برنامه ميان مردم را بسيار عالي توصيف كرد و افزود: رزمندگان مي‌گفتند برنامه را مي‌شنويم ولي نمي‌توانيم تماس بگيريم. يك شماره تلفن اعلام كرديم كه خيلي تماس مي‌گرفتند. از همه جا هم مخاطب داشتيم. حتي از خارج كشور صداي ما را مي‌شنيدند و تماس تلفني مي‌گرفتند يا به ما نامه مي‌نوشتند. مردمي‌ترين حالت رسانه در طول فعاليت راديو جبهه بود. توي مساجد، در اتومبيل و در همه جا راديو جبهه را گوش مي‌كردند. آن سال‌ها زيباترين ارتباط مردمي با راديو برقرار شد. اين راديو گزارشگر ثابت نداشت اما هر گزارشگري كه از راديو يا تلويزيون به جبهه مي‌رفت، براي اين راديو هم گزارش تهيه مي‌كرد. دوستي در خاطره‌اي مي‌گويد: روزي مادري از كرمان با ما تماس گرفت و گفت شما از رزمندگان صحبت مي‌كنيد، لطفا مرا كمك كنيد. پسرم چند ماهي است كه عقد كرده و به دليل علاقه به جبهه مراسم عروسي خود را معلق گذاشته، لطف كنيد و از او بخواهيد كه به خانه برگردد. ما براي كمك و خوشحالي دل آن مادر، اسم رزمنده را در برنامه گفتيم و خوشبختانه بعد از سه روز با ما تماس گرفت. از او خواستيم كه به خواسته مادرش جامه عمل بپوشاند و به منزل برگردد و او نيز از ما تشكر كرد و قول داد هرچه زودتر برگردد. وي در پايان گفت: در طول هشت سال دفاع مقدس احساس قهرمان بودن مي‌كردم. يك برنامه داشتيم با آقاي خزايي، در اين برنامه ارتباط ما با رزمنده‌ها به گونه‌اي بود كه فكر مي‌كرديم كنار آنها نشسته‌ايم. به نظر من جنگ را نبايد روي ديوار نوشت، جنگ را بايد برد توي خانه‌ها و فرهنگ معنوي جنگ را در راديو در حد توان خود به عنوان يك رسانه گرم حفظ كرد. انتهاي پيام
  • شنبه/ ۲۷ شهریور ۱۳۸۹ / ۰۷:۳۱
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 8906-12550.165029
  • خبرنگار :