رؤيا تفتي: شعر است كه از خود دفاع ميكند؛ نه عنوان و توضيحات شاعر
رؤيا تفتي معتقد است: خود شعر است که از خودش دفاع ميکند؛ نه عنوان و يا حتا توضيحات موشکافانهاي که شاعر و يا ديگران در مورد آن ارائه ميدهند. اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: گاهي شعرهاي يک شاعر از شاخصههايي چنان بارز برخوردارند که نامي تازه را ميطلبند و خودشان يک نوع نامگذاري خاص را به خواننده يا منتقد پيشنهاد ميدهند. در نقطهي مقابل هم ممکن است شاعري با طمطراق و آب و تاب اسمي را براي نوع شعري که ميگويد، انتخاب کند؛ اما آن نام توسط جامعهي فرهنگي به سختي پذيرفته شود و يا اصلا پذيرفته نشود. او خاطرنشان كرد: نفس نامگذاري شعر بعيد به نظر ميرسد كه تأثير چنداني بر ماندگاري يا عدم ماندگاري يک جريان داشته باشد. نامگذاري به خودي خود، اگر پشتوانهي تئوري کافي نداشته باشد و يا ادعايي بيشتر از تجربههاي عملي يک شاعر باشد، محکوم به شکست و فراموشي است. ولي اگر وسيلهاي براي تبيين راهي جديد و موجب گشودن و گسترش امکانات تازه به روي شعر باشد، خيلي هم خوب است. تفتي با انتقاد نسبت به فضاي موجود شعر، انتخاب نام از طرف شاعر را براي سرودههايش ناشي از فقدان منتقد جدي در فضاي شعر دانست و افزود: متأسفانه در حال حاضر ما منتقد حرفهيي به آن معنا که مورد نظر است، نداريم و گاهي خودِ شاعر ناگزير است براي معرفي حرکت خلاقهاش نامي انتخاب کند و يا توضيحاتي را بدهد که به بهتر خوانده شدن شعرش کمک کند. او همچنين متذكر شد: نامگذاريها، به قول برخي از دوستان، حتا اگر وسيلهاي براي مطرح شدن هم باشد و يا باعث تشتت جامعهي ادبي هم بشود، فکر نميکنم که بتواند آسيب نگرانکنندهاي - بخصوص در درازمدت - به شعر بزند. رؤيا تفتي تصريح كرد: تاريخ و تجربه نشان داده است که جسارتها، خلاقيتها و آزمون و خطاها باعث ارتقاي هنر شدهاند و البته ثبات قدم که عامل بسيار مهميهم هست، بايد در دورهي هنري شاعر وجود داشته باشد. ضمن اينکه فکر نميکنم هيچ حرکت تازهاي، بخصوص در ابتدا، مطابق سليقهي همگان باشد. اين شاعر ادامه داد: شايد بهترين مثالش نيماست که عليرغم تأثيرگذارياش که هيچکس نميتواند منکر آن شود، هنوز هم از طرف عدهاي مورد تمسخر قرار ميگيرد. و باز هم مگر همين نيما نبود که مجبور به توضيح شعرهايش شد که تازه با تمام اين تلاشها، شايد تعداد اندکي از آنها مطابق با نظريهها و ايدهآلهاي شعرياش درآمد. بديهي است که ما امروز او را محکوم نميکنيم که چرا فلان جا فلان حرف را زده است و مثلا فلان شعرش با بخشي از نظرياتش در تضاد است. حرکت و تأثيري که بر ديگران ميگذارد، اهميت دارد. شاملو از همين طريق به شعر سپيد ميرسد، اخوان مو به مو وزن نيمايي را رعايت ميکند و فروغ، بدون اينکه اسم خاصي براي شعرهايش انتخاب کند، به تولدي ديگر ميرسد. مهم، رسيدن به اين تولد ديگر، و به اين فرديت است. مهم، درجا نزدن و نترسيدن و گستردهتر کردن امکانات زبان است؛ و باز کردن پنجرههاي تازه. حالا هر کس ميخواهد از هر زاويه و هر چقدر که دلش خواست، به آن نگاه کند و يا اصلا نگاه نکند. بعضيها هم به نگهداري اشياي عتيقه علاقه دارند، که البته آنها هم ارزش خاص خودشان را دارند. هر حرکت تازهاي هر چقدر خلاقانهتر و نوتر باشد، به جسارت، شجاعت و فداکاري بيشتر احتياج دارد (خطرپذيرياش بيشتر است) و بديهي است اگر که از اصالت برخوردار باشد، بالأخره جاي خودش را باز ميکند. درست است که نيما - به قول عدهاي - شاعر شاعران ميماند و درصد قابل توجهي از مخاطبانش را به دليل تجربي بودن آثارش از دست ميدهد؛ اما هنوز هم از نظر مردم، شعر يا کلاسيک است يا نو! تفتي در پايان يادآور شد: شايد اين عناوين متعدد، در جامعهي ادبي - و احتمالا بعدها براي محققان و دانشجويان تاريخ ادبيات - مسألهاي مهم و قابل بحث باشد؛ اما پذيرفتن و جا افتادنش در بين مردم زمان بيشتري ميطلبد. شعر شامهاي قوي و دقيق دارد وهرکسي را که دغدغهاي غير از آن داشته باشد، خود به خود، کنار ميزند. «چشمِ آلودهنظر از رخ جانان دور است / بر رخ او نظر از آينهي پاک انداز» انتهاي پيام