هيچ وقت نمي‌گويم فرزند آزاده‌ام!؛ گفت‌وگو با فرزند يك آزاده: تصور درستي در مورد فرزندان ايثارگران وجود ندارد

هيچ وقت نمي‌گويم فرزند آزاده‌ام،چون برخي افراد تصور مي‌كنند از موقعيتم سوء‌استفاده مي‌كنم. كبري عظيمي فرزند آزاده، جليل عظيمي دانشجوي مديريت است. وي در گفت‌وگويي با خبرنگار ايسنا مي‌گويد:هميشه سعي كرده‌ام روي پاي خودم بايستم و از كسي انتظاري نداشته باشم و همه چيز را از خدا بخواهم، ولي در جامعه طور ديگري به فرزندان ايثارگران نگاه مي‌شود. من حتي از سهميه براي رفتن به دانشگاه استفاده نكرده‌ام ولي همه فكر مي‌كنند چون پدرم آزاده است همه امكانات در اختيار ما قرار دارد. عظيمي كه 24 سال دارد و در جهاددانشگاهي واحد تهران درس مي‌خواند در مورد اسارت پدرش مي‌گويد:آن زمان من هفت سال داشتم كه پدرم مرا در مدرسه ثبت‌نام كرد و به جبهه رفت و من به عنوان آخرين فرزند خانواده به پدرم خيلي وابسته بودم و اسارت او برايم باوركردني نبود. پدرم سه سال اسير بود و ما اطلاع نداشتيم بعد از اين مدت وقتي آزاد شد تازه متوجه شديم كه زنده است. وقتي پدرم از اسارت بازگشت خيلي خوشحال بودم و دوست داشتم با پدرم تنها باشم ولي اولين باري كه در كوچه با پدرم روبرو شدم او من را نشناخت و آن لحظات خيلي برايم سخت بود. شكنجه‌ها و آزار و اذيت‌هاي زمان اسارت باعث ايجاد مشكلات جسمي و روحي بسياري براي پدرم شده است اما هميشه مي‌گويد همانطور كه در سال‌هاي اسارت تحمل كردم باز هم مي‌توانم تحمل كنم،هر چند گاهي اوقات برخوردهاي نامناسب از سوي جامعه و برخي مسوؤلان هم براي پدرم و هم براي ما سخت است. عظيمي در مورد ارتباطش با پدرش بعد از اسارت گفت:من و پدرم خيلي به هم وابسته بوديم ولي بعد از اسارت،پدرم به خاطر مشكلاتش از لحاظ روحي خيلي آسيب ديده است اما با اين حال خيلي با هم ارتباط خوبي داريم،گاهي از خاطراتش تعريف مي‌كند،اما در كل كساني كه از اسارت بازگشته‌اند ديگر مثل سابق نيستند و بيشتر با دوستان و كساني كه با هم اسير بودند راحت‌تر هستند. انتهاي پيام
  • شنبه/ ۲۰ مرداد ۱۳۸۶ / ۱۰:۲۶
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 8605-10802
  • خبرنگار :