به گزارش ایسنا،جلالت و عظمت شأن حضرت ابوالقاسم عبدالعظیم حسنی فرزند عبد الله بن علی وفات یافته است. از عرضه عقایدش خدمت امام زمانش حضرت هادی(ع) و تأیید آن حضرت درباره آنها به وضوح پیداست. ایشان به طور ناشناس وارد ری شد و از ترس بنی عباس در ساربانان در خانه یکی از شیعیان زندگی میکرد.
اما برای آشنایی بیشتر با ابعاد زندگی این عالم وارسته حجتالاسلام مهدی یعقوبی گیلانی، مطالبی را در مورد ایشان در اختیار این خبرگزاری قرار داده است که در ادامه میخوانید.
*اهمیت زیارت حضرت عبدالعظیم(ع)
[۱] آیت الله ری شهری تولیت آستان شریف حضرت عبدالعظیم(ع) در کتاب «خاطرههای آموزنده» خویش با یک واسطه[۲] داستان عجیبی از یکی از خطبای زمان رضا پهلوی راجع به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) نقل می کنند که شنیدنش خالی از لطف نیست:
این خطیب شهیر[۳] که در زمان رضاخان پهلوی در تهران تبلیغ میکرد، به دستور طاغوت وقت دستگیر میشود. ایشان بعد از آزادی نقل میکرد: بعد از یک سال زندان به شهر بیرجند تبعید شدم. یکی از شبها که بسیار دلتنگ بودم، به حضرت عبدالعظیم(ع) متوسّل شدم و با چشم گریان به خواب رفتم. در رؤیا دیدم وارد مجلسی شدم که جالسین همه روحانی بودند و صدر مجلس سیّد عبدالعظیم(ع) با صورتی نورانی و مجلّل نشسته است. جلو رفتم و بعد از سلام شکایت حالم را به عرض رساندم.
فرمودند: «وقتی در تهران بودی نزد ما نمیآمدی؛ ولی بعد از این به دیدار ما بیا.»
از خواب بیدار شدم و تا صبح فکر میکردم. بعد از اذان صبح مأمور شهربانی در منزل آمد و گفت: مرخّص شدی، هر کجا میخواهی برو!
بدون هیچ تعرّض و تعقیب و تعهّد به تهران آمدم و با خود عهد کردم تا آخر عمر زیارت آن حضرت را شبهای جمعه ترک نکنم.[۴]
سالیانی ست که بر قبلهی ری رو کردم
دست من نیست، به احسان شما خو کردم
هر سلامی به تو دادیم، حسن داده جواب
بیسبب نیست که در صحن تو هوهو کردم
*مقام حضرت عبدالعظیم(ع) نزد اهلبیت(ع)
[۵]این کرامات نیمی است از دریای بیکران بزرگواری این محدث کبیر و این امامزاده واجب التعظیم.
براساس آنچه از تاریخ تولّد و وفات حضرت عبد العظیم(ع) به دست میآید،[۶] ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهلبیت(ع) یعنی امام کاظم(ع) تا امام عسکری(ع) را درک کرده است؛ امّا این بِدان معنا نیست که به محضر همه آنها هم رسیده و یا از آنها سخنی نقل کرده است.
آنچه قطعی و مسلّم است، این است که ایشان محضر امام جواد(ع) و امام هادی(ع) را درک کرده و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده است.[۷]
برای اثبات عظمت علمی حضرت عبد العظیم(ع) کافی است که بدانیم امام معصوم، مردم را برای حلّ مشکلات دینی و یافتن پاسخ پرسشهای اعتقادی و عملشان، به ایشان ارجاع داده است.
صاحب بن عَبّاد[۸] در رسالههای که در شرح حال حضرت عبد العظیم(ع) نوشته،[۹] در توصیف علمی ایشان آورده است:
ابو تراب رویانی، روایت کرد که شنیدم ابو حمّاد رازی میگفت: خدمت امام هادی(ع) در سامرّا رسیدم و مسائلی از حلال و حرام از ایشان پرسیدم. امام به پرسشهای من پاسخ داد و هنگامی که خواستم از ایشان خداحافظی کنم، به من فرمود:
یا أبا حَمّاد! إذا أَشکَلَ عَلَیک شَیءٌ مِن أمرِ دینِک بِناحِیَتِک فَسَل عَنهُ عَبدَ العَظیمِ بنَ عَبدِ اللَّهِ الحَسَنِیّ و أقرِئهُ مِنّیِ السَّلامَ.
ای ابو حمّاد! هنگامی که چیزی از امور دینی در منطقها برای تو مشکل شد، از عبد العظیم بن عبد اللَّه حسنی(ع) بپرس و سلام مرا به او برسان.[۱۰]
این تعبیر، به روشنی نشان میدهد که حضرت عبدالعظیم(ع) در عصر خود، «مجتهد» توانمندی بوده که بر اساس اصول و قواعدی که از اهل بیت(ع) در اختیار داشته، میتوانسته دیدگاههای اسلام ناب را در زمینههای مختلف اعتقادی و عملی، استخراج کند و به پرسشهای مردم پاسخ گوید.
بنابراین، ایشان تنها یک «محدّث» و راوی احادیث اهلبیت(ع) نبوده است؛ بلکه از علمای بزرگ خاندان رسالت بوده که پس از معصومان، توان پاسخگویی به مسائل علمی را داشته و توانمندی علمیاش مورد تأیید و تصدیق امام هادی(ع) قرار گرفته است.
*عظمت زیارت عبدالعظیم:
[۱۱]مهمترین نشانه عظمت معنوی و مقامات باطنی حضرت عبد العظیم(ع) برابری فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیّد الشهدا(ع) است.
شیخ المحدّثین، صدوق از محمّد بن یحیی عطّار- که یکی از اهالی ری است- این گونه نقل کرده خدمت امام هادی(ع) رسیدم. ایشان فرمود: «کجا بودی؟».
گفتم: حسین بن علی۷را زیارت کردم. امام هادی(ع) فرمود:
أما إنَّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِ العَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ ۷.[۱۲]
بدان که اگر قبر عبد العظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی(ع) را زیارت کرده باشد.
*معنای برابری زیارت عبد العظیم(ع) با زیارت سیّد الشهدا(ع)
مسئله این است که بر اساس حدیثِ یاد شده، آیا زیارت حضرت عبد العظیم(ع) به طور مطلق میتواند جایگزین زیارت امام حسین(ع) شود[۱۳] و یا در شرایط خاصّی، از چنین فضیلتی برخوردار است؟
بیتردید، مقصود امام هادی(ع) در حدیث یاد شده، این نیست که از فضایل زیارت امام حسین(ع) بکاهد و یا در بیان فضیلت حضرت عبد العظیم(ع) مبالغه کند.
بنابراین، در پاسخ به سؤالی که مطرح شد، میتوان گفت: برابری فضیلت زیارت عبد العظیم(ع) و امام حسین(ع) مقیّد است به فضای سیاسی ویژهای که پیروان اهلبیت(ع) در آن مقطع تاریخی در آن زندگی میکردند، در زمانی که اختناق شدیدی جهان اسلام را فرا گرفته بود و جامعه تشیّع در دوران زمامداری افرادی مانند: متوکّل، مُعتَز و معتمد عبّاسی، سختترین دورانهای تاریخیِ خود را سپری میکرد.
در چنین شرایطی، امام هادی(ع) به منظور پیشگیری از خطرهایی که از طرف حکومتهای وقت، شیعیان را تهدید میکرد، فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم(ع) را با زیارت امام حسین(ع) برابر دانسته است. به تعبیری روشنتر، زیارت حضرت عبد العظیم(ع) برای کسانی که آمادگی خطرپذیری برای زیارت امام حسین(ع) را داشته باشند، پاداشی معادل زیارت آن حضرت دارد و حرم حضرت عبد العظیم(ع) شعبهای از حرم سیّد الشهدا(ع) است و این خود، فضیلتی بزرگ و حاکی از جایگاه بلند عبد العظیم(ع) در نزد اهلبیت(ع) و عظمت معنوی ایشان است.
برابری فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم(ع) با زیارت سالار شهیدان(ع) - هر چند در شرایط ویژه- بیتردید بدون حکمت نیست. شاید نتوان به حکمت آن پی برد؛ لیکن راز و رمز این فضیلت بزرگ را باید در شخصیت علمی، عملی و جهادی آن بزرگوار، جستجو کرد.
در میان امامزادگان، شخصیتهای بزرگی وجود دارند؛ امّا در باره هیچ یک از آنها نقل نشده و حدّاقل به ما نرسیده که زیارتش با زیارت سیّد الشهدا(ع) برابری کند.
*عرضه دین بر امام هادی(ع)
[۱۴]نکتهای که در زندگی حضرت عبد العظیم(ع) بسیار جای تامل و دقت نظر این است که روزی این «امام زاده مجتهد محدث کبیر» به محضر امام هادی(ع) رسید و نگاه ایشان به امام افتاد، ایشان فرمودند:
مَرحَباً بِکَ یا أبَا القاسِمِ! أنتَ وَلِیُّنا حَقّاً
«خوش آمدی، ای ابوالقاسم! تو حقیقتاً دوست ما هستی».
گفتم: ای پسر رسول خدا! مایلم دینم را به شما عرضه کنم، اگر مورد پسند بود، بر آن ثابت باشم تا خداوند عز و جل را ملاقات کنم.
امام(ع) فرمودند: «ای ابو القاسم، عرضه کن».
و بعد حضرت عبدالعظیم(ع) همچون طفلی که به مکتب رفته باشد به محضر امام(ع) نشست و شروع به گفتن عقاید خویش درباره اصول و فروع دین پرداخت. گفتارش که تمام شد.
در این هنگام، امام هادی(ع) فرمود: «ای ابوالقاسم! به خدا سوگند، این [عقاید]، دین خداست که آن را برای بندگانش برگزیده است. پس بر آن، ثابت قدم باش.
خداوند، تو را بر عقیده ثابت در زندگی دنیا و آخرت پایدار بدارد!».[۱۵]
*به کارشناس دینی مراجعه کنیم
این کار یعنی مراجعه به کارشناسان دین که ریشه قرآنی دارد. خداوند در دو آیه، مردم را به آنان ارجاع فرموده است:
فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛[۱۶]
اگر نمیدانید، از آگاهان بپرسید.
حضرت عبد العظیم(ع) از نظر علمی، خود، یکی از بزرگترین محدّثان و فقها بوده و از نظر سنّی، تقریباً دو برابر امام هادی(ع) سن داشته است اما می خواهد به ما بیاموزد که ای انسان به علم خود و به چند کلمه اصطلاح، مغرور نشوید لذا شایسته است وقتی انسان دیندار به محضر دینشناس بالاتر از خود میرسد، برای تأیید و یا تکمیل معارف دینی خود اقدام کند.
این بهرهگیری از نظریّه کارشناسان دینی، زمینهساز ثبات و پایداری انسان در دینداری است.[۱۷]
منابع:
[۱] انگیزه سازی
[۲] آیت الله سید عبدالجواد عَلَم الهُدی، در ضمن سخنرانیای در تالار شیخ صدوقِ;آستان مقدس حضرت عبدالعظیم علیه السلام، دو کرامت از آن حضرت نقل کردند. من از ایشان تقاضا کردم که آنها را مکتوب کنند. ایشان در تاریخ ۲۵/ ۷/ ۱۳۷۶ متن ذیل را ارسال فرمود
[۳] مرحوم مغفور سیّد عبدالمهدی سِلمی نجفی ;
[۴] خاطره های آموزنده ؛ محمدی ریشهری، ص۷۲
[۵] اقناع اندیشه
[۶] مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظیم علیهالسلام، ج۳، ص۱۸۱-۱۸۵، رساله «عراضة الإخوان: سفرنامه معلّم حبیب آبادی به آستانه حضرت عبدالعظیم و شهرری »، محمّد علی معلّم حبیب آبادی.
تاریخ دقیق تولد و وفات حضرت عبدالعظیم علیهالسلام مشخص نیست؛ اما در برخی از منابع متأخر، این گونه آمده است:
حضرت شاه عبدالعظیم که کنیه اش ابوالقاسم و ابوالفتح نیز بوده، در روز پنج شنبه چهارم ماه [ربیع الآخر سنه ۱۷۳ هجری قمری، مطابق ۲۵ تیر ماه ۱۵۸ یزدگردی، در زمان هارون الرشید در مدینه در خانه جدش حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام متولّد شده … و پس از مدت ۷۹ سال و شش ماه و یازده روز قمری عمر، در روز آدینه پانزدهم شوال المکرّم سنه ۲۵۲ هجری قمری، مطابق سیزده مهر ماه قدیم سنه ۲۳۵ یزدگردی، در زمان المعتزّ بالله عبّاسی به سرای آخرت رحلت نمود.
[۷] محمدی ریشهری، محمد، حکمت نامه حضرت عبد العظیم الحسنی ;۱جلد، موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر - قم - ایران، چاپ: ۵، ۱۳۹۲ ه.ش.
[۸] صاحِب بْنِ عَبّاد (۳۲۶-۳۸۵ق)، کاتب و وزیر دولت آل بویه (مؤید الدوله و فخر الدوله)، از دانشمندان شیعه و از ادیبان دو زبان عربی و فارسی. نام وی اسماعیل است؛ اما به «صاحب» مشهور بوده و به «کافی الکفات» نیز ملقب بوده است. مشهورترین کتاب ادبیاش «المحیط فی اللغة» است. صاحب بهویژه در ری و اصفهان، محافل علمی و ادبی بر پا میکرد و دانشمندان به دورش جمع میشدند. وی پس از هجده سال و یک ماه وزارت، در ری وفات یافت و در اصفهان به خاک سپرده شد.
[۹] این رساله در سال ۵۱۶ ق، به خط یکی از بنی بابویِه نگارش یافته است( ر. ک: خاتمة مستدرک الوسائل: ج ۴ ص ۴۰۴ ش ۱۷۳).
[۱۰] شناختنامه حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام و شهرری/ مجموعه رسالههای خطّی و سنگی: ص ۲۳( رساله« رسالةٌ فی فضل عبد العظیم علیه السلام»، صاحب بن عبّاد).
[۱۱] تحریک احساس
[۱۲] ثواب الأعمال: ص ۱۲۴ ح ۱.
[۱۳] فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام
در احادیث اهل بیت علیهم السلام، فضایل، آثار و برکات فراوانی برای زیارت امام حسین علیه السلام بیان شده است، مانند: آمرزیده شدن گناهان، دعای فرشتگان، دعای اهل بیت علیهم السلام، طولانی شدن عمر، افزوده شدن روزی، زدوده شدن اندوه، شادی دل، تبدیل شدن بدیها به خوبیها، تبدیل شدن شقاوت به سعادت، و برخورداری از حق شفاعت.
همچنین در شماری از احادیث، فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام، بیشتر از حج و حتّی طبق برخی از احادیث، ثواب آن، بیش از هزار حج و هزار عمره است.
[۱۴] رفتارسازی
[۱۵] الأمالی للصدوق: حدّثنا علیّ بن أحمد بن موسی الدقاق و علیّ بن عبد اللَّه الورّاق جمیعاً، قالا: حدّثنا محمّد بن هارون الصوفی، قال: حدّثنا أبو تراب عبید اللَّه بن موسی الرویانی، عن عبد العظیم بن عبد اللَّه الحسنیّ، قال:
دَخَلتُ عَلی سَیِّدی عَلِیِّ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیِّ بنِ موسَی بنِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیهم السلام، فَلَمّا بَصُرَ بی قالَ لی: مَرحَباً بِکَ یا أبَا القاسِمِ! أنتَ وَلِیُّنا حَقّاً.
قالَ: فَقُلتُ لَهُ: یَابنَ رَسولِ اللَّهِ! إنّی اریدُ أن أعرِضَ عَلَیکَ دینی، فَإِن کانَ مَرضِیّاً ثَبَتُّ عَلَیهِ حَتّی ألقی اللَّهَ عز و جل.
فَقالَ: هاتِ یا أبَا القاسِمِ!
[۱۶] نحل: آیه ۴۳، انبیا: آیه ۷.
[۱۷] محمدی ریشهری، محمد، حکمت نامه حضرت عبد العظیم الحسنی «علیه السلام»، ۱جلد، موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر - قم - ایران، چاپ: ۵، ۱۳۹۲ ه.ش.
انتهای پیام