يك شاعر گفت: حرفهای شدن ادبيات در ايران آرزويي است كه با چشمانداز پيش رو سالهاي سال بايد انتظار آن را كشيد، چشم دوخت و اميدوار بود كه روزي به واقعيت بپيوندد.
علي ياري در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در خوزستان عنوان کرد: نوآوري چيزي است كه از دانستهها، سوابق مطالعاتي و زيستگاه فرهنگي شاعر و نويسنده حاصل ميشود. هر نويسندهاي كه كار نویسنده ديگري را تكرار كند كار جديدي خلق نكرده است و كار او تقليدی بیش نیست. علاوه بر این، كاري كه پسند مخاطب در آن دخيل باشد، نوآوري ندارد بلكه نوعي دنبالهروي از مخاطب است. در اين صورت خالق اثر در پي كشف سلايق مخاطبان و ارايه اثر است. اين را ميتوان به نوعی ادبيات سفارشي و بازاري ناميد و در هيچ هنر اصيل ديگري نيز اين طور نيست.
بناي حيات ادبيات بر نوآوري بوده است
وی افزود: اگر نوآوري نميبود، ادبيات هم زنده نميماند و بدون شك بناي حيات ادبيات بر نوآوري بوده است. ما بر چه اساسی از انواع شعر سنتي، نيمايي، سپيد، حجم، موج نو و شعر دهه 70 نام میبریم؟ حتماً تحولي صورت گرفته است که این سبکها شکل گرفتهاند و مبناي اين تحولها هم يا افزايش قاعدهها و هنجارشکنیها است و يا آفريدن هنجارهایي تازهاي است و این همان تحول است. البته هر تحولي نوآوري نيست.
جوایز ادبی میتوانند ذوق ادبی مردم را منحرف کنند
او تصریح کرد: جوايز ادبي در تعيين نوعي از سليقه ادبي در جامعه موثرند. به عنوان مثال جوایز ریز و درشتی که دست کم در دهه گذشته شکل گرفتهاند در پسند مردم و سرمشق دادن به شاعران جوان مؤثر بودهاند. اين جوايز ملاكی برای تعیین يك اثر خوب نيستند و تنها ميتوانند یک سليقه ادبي خاص را رواج دهند؛ در حالي كه شاعر بايد فراتر از اين پيش برود و پسند جديدي براي مردم فراهم كند. جوايز همين قدر كه ميتوانند در تشویق جوانها موثر باشند، ميتوانند در انحراف ذوق مردم هم مؤثر باشند. چرا که داوريهاي نادرست، سليقهاي و كلّي در انحراف ذوق مردم مؤثرند. وقتی آثار يك جشنواره ادبي در کتابی جمعآوري و منتشر شوند، به این دليل كه آثار آن کتاب مورد داوري قرار گرفته و آثار برگزيده معرفي شدهاند، خواهناخواه در تثبيت يك نوع سليقه ادبي مؤثرند.
تا تجربه نکنیم نوآوری به وجود نمیآید
او خاطرنشان کرد: اين تجربهگراییها و ذوقآزماييها هستند كه بعدها توسط جامعه ادبي و منتقدان مهر نوآوري ميخورند. تا تجربه نكنيم، نوآوري به وجود نميآيد. تجربه همان ذوق مبتني بر دانش و شهود شاعر و نويسنده است. شاعر و نویسنده با كسب تواناييهایی به ذوقآزمايي ميپردازند. اين ذوقآزماييها ممکن است از سوي منتقدان پذیرفته یا رد شوند. اگر به عنوان نوآوري پذيرفته شوند، هنجار و شيوه ادبي تازه آفریده ميشود و اگر رد شوند، ممكن است به فراموشي سپرده شوند يا پس از گذشت مدت زماني و بررسيهاي مجدد مورد پسند منتقدان قرار بگيرند.
شاعر نبايد خود را در چارچوب ذوق مخاطب قرار دهد
او، با اشاره به اهمیت مخاطب عام در ایجاد نوآوری، اظهار کرد: ذوق مخاطب عام هميشه ملاك درستي براي تعيين هنجارهاي ادبي نيست ولي اين در ميزان موفقيت و يا عدم موفقيت يك اثر مهم است چراكه اگر منتقدانی انگشتشمار اثري را بپسندند و همان اثر مقبول مخاطب عام قرار نگيرد آن اثر دیده نمیشود. هدف نويسنده از نوشتن چيست؟ نويسنده مينويسد تا اثرش خوانده شود و جهان خود را به خوانندگان بيشتري نشان دهد. بنابراين مخاطب مهم است اما من نويسنده و شاعر نبايد خود را در چارچوب ذوق مخاطب قرار دهم و بايد تلاش كنم تا سطح سليقه مخاطب را با خود همراه كنم.
به زعم این شاعر: پدیدآورنده اثر نبايد محدود به سليقه مخاطب عام شود و مخاطب بايد با نويسنده همراه باشد. اين به معني بالاتر بودن سطح نويسنده و شاعر نيست بلكه نويسنده بايد مخاطب را با خود همراه كند و يا اين دو دوشادوش هم باشند. هنر اين است كه نويسنده سليقه ديگري را با خود همراه كند.
مخاطب؛ منتقد جدی شاعر و نویسنده
وی افزود: من هيچ وقت اعتقاد ندارم كه نويسنده يا شاعر امروزي جلوتر از مخاطب است چراكه مخاطب امروزي آن قدر در حوزههاي مختلف دانستگي دارد كه ممكن است بيش تر از شاعر و نويسنده دانش داشته باشد و ميتواند منتقدي جدي براي نويسنده باشد. عصر ما عصر انفجار اطلاعات است و همان قدر كه مخاطب به منابع مختلف دسترسي دارد نويسنده و شاعر هم همان دسترسي را دارند. مزيت آنان بر مخاطب تنها در تلاش بیشتر و زاويه متفاوتی است كه براي نمایش و تعبير پدیدهها انتخاب ميكنند. نوع تصويرآفريني شاعر میتواند جذابيت و خلاقيت بيشتري برای مخاطب عام داشته باشد. امروزه هر مخاطبي جزيرهاي پر از دانايي و دانستگي است و نميتوان براي او نقش پيشرو و هدايتكننده را بازي كرد.
شعري كه از زندگي به دور باشد شعر نيست
او یادآور شد: پيش از اين ادبيات كاركردهاي زيادی از جمله آگاهيبخشي سياسي و اجتماعي داشت. اكنون که رسانههاي زيادي براي آگاهيبخشي در دسترس بشر هست اين كاركرد از ادبيات امروز گرفته شده است. امروزه شعر و داستان فقط به دنبال طرح ادبيات به معناي ادبيات هستند و دیگر به ادبیات تنها به عنوان رسانهای آگاهیبخش نمینگرند. اين بدان معنا نيست كه در شعر و داستان امروز لايههاي آگاهيبخشی وجود ندارند. شعري كه از زندگي به دور باشد شعر نيست اما در هر حال ادبيات امروز راهبر مردم نيست.
شاعر، با سادهنویسی، ادبیات درباری را کنار میزند
یاری، با تاکید بر سادهنویسی در ادبیات، بیان کرد: نويسنده و شاعر با سادهنويسي آن ادبيت كاذب و هنجار ادبي را، كه به قول سید علی صالحی كلامی درباري داشت، كنار زده و با زبان مردم مينويسد. شاعر با اين كار نه از بالا به مخاطبان مينگرد و نه دست آنان را ميگيرد بلكه با زبان خودشان با آنها حرف ميزند. اين همان چيزي است كه مخاطبان هم کم و بیش ميپسندند. ادبيات در حال حركت به سوي سادگي و پرهیز از پیچیدهگویی است. زندگي، با همه پيچيدگيهاي تكنيكياش، به سوي سادگي پيش ميرود.
بعضي مخاطبان ادبيات فرمگرا را میپذيرند
وی معتقد است: مخاطب هميشه پذيراي محتوا نيست. بعضي مخاطبان فرم پذيرند و به ادبيات فرمگرا علاقهمند هستند. اينها كساني هستند كه در پي كشف لذتهاي دو چندان در ادبياتند. بخشي از مخاطبان امروز ادبيات در دنيا تنها در پی سرگرمی نیستند بلکه به فرم علاقه دارند ولي كليت ادبيات امروز از دهه 70 به بعد به سمت سادگي رفته است.
سادگي در ادبيات به معناي طرح مسايل پيش پا افتاده نيست
شاعر "خيس در سكانس صفر"، با بیان اینکه منظور از سادگي در ادبيات به معناي طرح مسايل پيش پا افتاده نيست، تاکید کرد: تفاوت شعر دهه 70 با دهههاي قبل از آن در سادگي بيان و تصويرسازيهاي ساده از زندگي، بيان مسايل عيني و جزیینگری و جزیینگاری و گريز از كلانگویی و كلانانديشي و لحن پيامبرانه است. البته اگر در اثر جايي براي كشف نباشد، اثر راحتالحلقوم ميشود. مخاطب ما فرد دست و پا بستهاي نيست که همه ابعاد شعر را با سادهگويي شاعر تحويل بگيرد. منظور از سادگي هم همه جنبههاي شعر نیست بلکه سادگی در طرح مسایل است نه لزوماً در نوع بيان و تكنيك. شاعري مثل سيد علي صالحي ممکن است به نظر شعری ساده داشته باشد اما شعری چند لايه است. اين سادگي به معناي پيش پا افتاده بودن شعر او نيست. شعر او، در عین سادگی بیان، سرشار از ظرایف ادبی است.
ادبيات علم نيست
اين مدرس دانشگاه، در باب کارکرد ادبیات در جامعه، عنوان کرد: آيا قرار است ادبيات مشكلي از مردم حل كند؟ ادبيات معضل را نشان ميدهد ولي ارايه راه حل كار ادبيات نيست چون ادبيات به معنی کار خلاقه علمي نيست امّا بررسی ادبیات دانشی قاعدهمند است. وظيفه ادبيات نشان دادن معضل است. اين مخاطب است كه بايد راه حل پيدا كند. بناي ادبيات امروز بر دادن راه حل نيست چون يك اديب متخصص علوم سياسي و اجتماعي نيست. كار شاعر نشان دادن بيماريها در شعر نيست. ما بايد بين ادبيات و ديگر حوزهها تمايز قايل شويم و اگر اين تمايز را قايل نشويم، انتظاراتي از آن خواهيم داشت كه آن را به دانشهاي ديگر تبديل ميكند. ما هم چنين بايد بين منطق و تصوري كه از ادبيات گذشته وجود داشت با ادبيات امروز تفاوتي قايل شويم. منطق قديم از ادبيات انتظار پيام و راه حل و این جور مسایل داشت. ادبيات امروز فقط دغدغه را به تصوير ميكشد.
ادبيات امروز از پيامگذاری و پيامبری گريزان است
ياری، در پاسخ به این پرسش که آیا خواندن ادبیات برای لذت است یا دریافت پیام، گفت: عدهاي ادبيات را ميخوانند تا از محتوای آن لذت ببرند، عدهاي آن را براي كشف روابط ادبي ميخوانند، عدهاي خواننده جدي ادبيات هستند و براي بررسي وضعيت ادبيات در يك كشور آن را مطالعه ميكنند. عدهاي با خواندن ادبيات در پی پيام ميگردند. كسي كه با ذهنيتی سنتي از ادبیات به سراغ ادبيات ميرود از آن پيام ميخواهد. اگر امروزيتر فكر كنيم، پيام مرحله آخر خوانش ادبیات است. ادبيات امروز از پيامگذاري، پيامبري و پيامبرداري گريزان است. پيام گزارهاي منطقي است و اين با کارکرد ادبيات تفاوت دارد. اين به معناي موافقت يا مخالفت منِ شاعر با اين مطلب نيست بلكه میخواهم بگویم چنين باوري با معتقدانی بسیار وجود دارد.
پس كار دیگر نهادها و حوزههای فکری چيست؟
اين شاعر بيان کرد: مگر قرار است ادبيات نجاتدهنده بشر باشد؟ چرا بايد از ادبيات چنين انتظاري داشت؟ اگر ادبيات بتواند به آرامش انسان در اين هستي پرآشوب كمك كند بد نيست اما اگر کار ادبيات نجات بشر است، پس كار دیگر نهادها و حوزههای فکری چيست؟ مگر نهاد دين برای چه پدید آمده است؟ من منكر حضور و وجود باورمندانی برای این نگاه نیستم و شکی هم ندارم که در ذات هنر خواهناخواه معنويت نهفته است ولي اين کارکرد غالب ادبيات نيست که ما انتظار داشته باشیم ادبيات سرانجام مؤمنانی راستین به ما تحویل دهد.
ادبيات حتماً تخصصیتر شده است
او با بیان این که ادبيات حتماً تخصصيتر شده است، تاکید کرد: ما حتي گاهي اوقات نويسندههاي تخصصي داريم. مثلاً بعضيها تنها براي كودك و نوجوان مينویسند یا میسرایند و بعضي ديگر فقط رباعي، شعر، رمان و يا داستان كوتاه مینویسند. در بعضي از رمانها تنها مباحث روانشناسي طرح میشود و... اينها بيانگر تخصصیتر شدن حوزههای ادبی هستند. تخصصینویسی در ادبيات بيشتر شده و دانش، نظريات فلسفي و باورهای ادبي كمك شاياني به رواج این مساله كردهاند.
حرفه شدن شاعری در ایران امکانپذیر نیست
یاری در باب حرفه شدن شعر در ایران تصریح کرد: شاعر در ايران نميتواند شعر را به عنوان حرفه خود انتخاب كند. شاعري در خیلی جاها يك شغل است ولي اين در ایران امكانپذير نيست. چون نه صنعت نشر پيشرفت آن چناني كرده و نه ميزان فروش كتاب به حدي است كه ناشر رغبتي به بستن قراردادهاي دايمي داشته باشد. تيراژ و ميزان فروش كتاب پايين است در نتيجه ميزان درآمد ناشر زیاد نیست و نميتواند با شاعر يا مؤلف قرارداد خوبي ببندد. مؤلف هم نميتواند با حقالتاليفي كه براي كارش در نظر ميگيرند، درآمد لازم را برای زندگی به دست بیاورد. پس در ايران تا صنعت نشر رشد نكند، بر ميزان تيراژ كتاب افزوده نشود، دولت به اين ميان نیاید و كمك نكند و مسايل تامين اجتماعي شاعري كه شعر حرفه او است سامان نيابد ما نميتوانيم پديدآورنده ادبی داشته باشيم كه شغلش فقط ادبيات باشد. البته در حال حاضر هستند كساني كه از راه حقالتاليف آثارشان كسب درآمد ميكنند ولي تعداد آنها انگشتشمار است.
وی افزود: در حوزههای هنري ديگر كساني هستند كه به دلیل داشتن یک صنف قوی و درآمدزا بودن حرفهشان از نظر تامین اجتماعی مشکل کمتری دارند ولي در چرخه فعالیتهای ادبی تفرقه و موازیکاری کم نیست. تا یک صنف همبسته و فراگير، فارغ از عقايد سياسي و ايدئولوژيك به وجود نيايد، پديدآورندگان ادبي نميتوانند حق خود را بگيرند.
خلاقیت و نوآوری راهی برای جهانی شدن ادبیات
این شاعر، با بیان این که جهاني بودن ادبیات به چند عامل بستگي دارد، خاطرنشان کرد: خلاقيت و نوآوري، وضعيت ترجمه آثار و گاهی حمايت دولتها در جهانی شدن ادبیات یک ملت دخيلاند. مترجمان داخل كشور بايد از نتيجه و وجود سرمایهگذار برای کار خود مطمئن باشند چون ترجمه كار زمانبر و نفسگيري است و تا وقتي مترجم از سرانجام كار خود مطمئن نشود رغبتي به ادامه كار نشان نميدهد. بنابراين دولت يا نهادهاي صنفي بايد همت كنند و زمينه مادي و معنوي معرفی شایسته ادبیات امروز را فراهم كنند تا مترجمان داخلي و خارجي به ترجمه كارهاي خوب رغبت كنند. اگر ميتوانستيم مساله ترجمه به موقع آثار ادبی را جدی بگيريم، شايد راه براي شناسایی و گسترش غنای ادبيات فارسي معاصر هم فراهمتر ميشد.
اقتدار کشورها به سواد و فرهنگ است
وی عنوان کرد: به نظر ميرسد همزمان با توليد اثر ادبي بايد گروههايي براي ترجمه اثر وجود داشته باشند و آن را به وسیله ناشران بینالمللی در دنيا منتشر كنند. اين به نفع زبان فارسي و گسترش آن در دنيا است. اين کار هم چنين در علاقهمندي مردم دنيا به زبان و ادب فارسي و در نتيجه سود فرهنگي و مالي كشور مؤثر است چرا كه مخاطب با خواندن اثر ترجمه شده به فضاي فرهنگ مبدا علاقهمند ميشود. اين به اقتصاد و اقتدار فرهنگي كشور در دنيا كمك ميكند. اقتدار یک كشور فقط به قدرت نظامي آن نيست بلكه اقتدار، اقتدار فرهنگي و گسترش زوایای آن در سراسر دنیا است. اينها است كه ميتواند یک ملت را بالا بكشد و برایش سربلندی به ارمغان بیاورد.
... و كلام آخر
علي ياري، شاعر و روزنامهنگار، متولد اول فروردين 1353 و دانشآموخته زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی ارشد است. او در سال 1380 دفتر شعر "خیس در سکانس صفر" را منتشر كرده و در سالهاي 1382و 1383 آثار خود را در دو دفتر گردآوري شده شعر شاعران خوزستان با عناوين "جنوب جهان" و "نفسهای اردیبهشت" در اختيار علاقهمندان قرار داد. ياري در سال1383 برنده جایزه اول شعر جوان جنوب کشور در بخش غزل شد و بيشتر شعرها، یادداشتها و مقالات ادبی خود را در نشریات ادبی و تخصصی به چاپ رسانده است.
***
گفتوگو از: سميه شوكتی مقرب ـ خبرنگار ايسنا در منطقه خوزستان
نظرات