فرامرز گرجیان در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه تخیل لازمه ادبیات دفاع مقدس است، گفت: براساس تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه نویسندهها باید تلاش کنند رمان دفاع مقدس بنویسند من نیز سعی کردهام آثاری که ارایه میکنم در قالب رمان به نگارش دربیاورم.
نویسنده کتاب «معجزه نزدیک است» با اشاره به اینکه کتاب قبلی، «اینجا صدایی نیست»، نیز در قالب رمان نگاشته شده است، اظهار کرد: در اثر اخیر با توجه به بهرهگیری که در کتابهای قبل داشتم تلاش کردم به ظاهر جنگ که بیشتر تیر و ترکش است و خیلی در این باره گفته شده و شاید خیلی مورد پسند مخاطبان نباشد و آن قدر گفته شده که شاید تکرار مکررات باشد کمتر بپردازم.
وی اضافه کرد: اگرچه به بخشهای مهمی که راوی در آن حضور داشته و قابل گفتن و تامل بودند پرداخته شده؛ ژانر این اثر و سبک و سیاق کار به گونهای بود که از فرم و ریتم رفت و برگشت و تردد در زمان بهره بردم تا اینکه بتوانم هر چه زیباتر درام را وارد قصه کنم.
این داستاننویس با بیان اینکه قصه این کتاب به گونهای شد که شاید اگر منصفانه به کل اثر نگاه شود فضای درام داستان به برشهایی که در جنگ زده شده برتری دارد، افزود: اگرچه قهرمان داستان یک عنصر ثابت است؛ همین قهرمان به گونهای دستاویز قلم شده که از ابتدا تا انتهای قصه به هر آنچه اتفاق میافتد از نگاه خودش پرداختهام و هیچ گونه دخل و تصرفی در نگاه این جانباز نداشتهام.
گرجیان خاطرنشان کرد: مصاحبهها برای نگارش این کتاب از سال ۱۳۹۶ انجام شد و بیشتر آنها در یک ماه که به اهواز رفتم و گفتوگوهایی که با راوی انجام دادم صورت گرفت. در این ایام تقریبا موفق شدم تمام ماجراهای زندگی این جانباز و دوران جنگ را دریافت کنم.
او گفت: درست است که من در جنگ حضور داشتهام اما مواردی که محمدحسن به عنوان راوی این اثر به آنها اشاره میکرد شنیدنی بود. در جنگ اتفاقات زیادی دیدم اعم از انفجارهای مختلف که صورت میگرفت، افرادی که به شهادت میرسیدند و بسیاری از اتفاقات تلخ و شیرین دیگر که اشک به چشم ما میآورد اما تعریفهای محمدحسن دوباره پس از سالهای طولانی اشک من را درآورد و تا مدتهای مدید پس از اینکه به تهران بازگشتم نمیتوانستم قلم دست بگیرم و بنویسم. نکته جالب برای من این بود که بعد از این همه سال هیچ نویسندهای به سراغ این جانباز نیامده بود. شاید یکی از دلایلش این باشد که نویسندهها به درجات توجه میکنند.
وی بیان کرد: در کتاب «معجزه نزدیک است»، زندگینامه محمدحسن را از پنج سالگی این جانباز شروع کردم، چون حافظه قوی داشت و با توجه به اینکه محمدحسن یک زندگی روستایی داشت پرداختن به موضوع زندگی او بسیار اهمیت داشت.
این سینماگر با بیان اینکه عنوان کتاب را ابتدا «چقدر معجزه نزدیک است» انتخاب کردم بعد اندازه را از آن گرفتم و به عنوان کنونی آن، «معجزه نزدیک است»، تغییر یافت توضیح داد: این عنوان به یکی از برشهای کتاب که فصل پایانی کتاب است مربوط میشود؛ جایی که محمدحسن دچار اتفاقی میشود که چشمان خود را از دست میدهد؛ چشمان سبزی که پر از حرف بود اما محمدحسن این چشمها را یک معجزه الهی قلمداد میکرد و میگفت اینها را خداوند به من هدیه داده بود و من آنها را به اسلام و انقلاب هدیه کردم و زمانی که این اتفاق برای محمدحسن میافتد جمله «معجزه نزدیک است» بر زبان وی جاری میشود.
او با اشاره به این که من عنوان معجزه را به عنوان معما در کتاب مطرح کردم، گفت: چون کار من فیلمسازی است و معمولا هر کارگردان یا نویسنده در ابتدای کار طرح معما میکند که مخاطب درگیر موضوع شود و در پایان گرهگشایی که میشود حس خوبی به مخاطب دست میدهد. من فکر میکنم «معجزه نزدیک است» را مخاطب باید در لابهلای قصه محمدحسن پیدا کند.
گرجیان با بیان اینکه با ارایه این اثر توانستهام در حوزه خاطرات شفاهی دفاع مقدس نوع نگارش تازهای ارایه دهم گفت: این هم شاید برگرفته از فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی باشد که اگر سالها هم تلاش کنیم و از جنگ بنویسیم باز هم شاید کم باشد. ما الان تازه به لایههای زیرین جنگ رسیده ایم؛ جایی که بهنظر میرسد ادبیات دفاع مقدس را به سمت و سویی که باید میرفت هدایت میکند.
این نویسنده افزود: ما زمانیکه به رماننویسی در عرصه دفاع مقدس دست پیدا کنیم، میتوانیم بگوییم به آن چیزی که باید رسیدهایم.
این فیلمساز با بیان اینکه در نگارش آثارم معمولا با شخصیتها و قهرمانهایی که برای نوشتن داستان زندگیشان معرفی میشوند ابتدا نشست خودمانی خواهم داشت و ظرفیت قصه را میسنجم که آیا میتوانم به سمت و سوی رمان بکشانم یا خیر، گفت: درمورد کتاب «معجزه نزدیک است» نیز به نظرم ویژگی ناب این کتاب نزدیک بودن آن به فضای رمان است.
گرجیان در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوانیم از شخصیتهای انقلاب و دفاع مقدس رمان زندگینامهای بنویسیم و در این عرصه تا چند اندازه میتوانیم وارد عالم خیال شویم و دست به تخیل بزنیم؟توضیح داد: گابریل گارسیا مارکز، از نویسندگان بزرگ آمریکای لاتین هست، که با نوشتن کتاب «صد سال تنهایی» بحث تازهای در عرصه ادبیات وارد کرد و این بحث همان تخیلی هست که به آن اشاره شد و این نکته یکی از خصیصههای برجسته رمان صد سال تنهایی مارکز میشود.
وی اضافه کرد: هدفم از مطرح کردن این موضوع این است که بگویم رمان از تخیل جدا نیست و زمانی ما میتوانیم این کار را انجام دهیم و از قدرت تخیل در آثار دفاع مقدس بهره ببریم که حصارهایی که در این عرصه وجود دارد دیگر نباشد.
گرجیان با بیان اینکه در کتاب «معجزه نزدیک است» به راوی گفتم ۷۰ درصد مطالب این کتاب سهم شما و ۳۰ درصد آن سهم من است، گفت: آن ۳۰ درصد تخیل است که وارد این اثر میشود. به این ترتیب از راوی خواستم با تخیل ردپای خود را در آن کتاب بر جای بگذارم. البته تخیلی که بسته است. یعنی نقطه الحاقی با واقعیت دارد.
این نویسنده ادامه داد: این همان کاری است که مارکز در کتاب صد سال تنهایی خود انجام میدهد و تخیل و واقعیت را به قدری با هم درآمیخته که نمیتوانیم مرزی بین تخیل و واقعیت را در کتاب پیدا کنیم.
وی معتقد است: اگر این اتفاق در ادبیات دفاع مقدس ما بیفتد که آثار حاصل ۳۰ درصد واقعیت و ۷۰ درصد تخیل باشد، یعنی به نقطهای برسیم که تخیل بتواند حرف بزند، آن وقت ادبیات دفاع مقدس حرف برای گفتن خواهد داشت.
جانباز محمدحسن نیسی
او با تاکید بر اینکه سوژههای دفاع مقدس موجودات فرازمینی نیستند، تصریح کرد: آنها مثل همه انسانها هستند. فکر و احساس دارند و هر آنچه برای آنها اتفاق میافتد براساس قوانین حاکم بر زمین است. اکثر کتابهای دفاع مقدس را که مطالعه میکنم، به نظرم هر روز و هر سال که جلوتر میرویم آثار ما ضعیفتر میشود.
گرجیان با تاکید این مطلب که شاید یکی از دلایل این معضل سفارشدهندهها و سیاستگذاران این عرصه باشند که برای آنها انتشار کتاب ۷۰۰ صفحهای ملاک و میزان است، گفت: معضل دیگر این است که نویسندهها گمان میکنند هر اثری را درجات رزمنده برتر میکند که من اصلا این موضوع را قبول ندارم و با آثاری که ارایه کردهام این نکته را کاملا رد میکنم.
انتهای پیام
نظرات