حجت میانآبادی، مدرس دانشگاه در این رشته توییت در صفحه شخصی خود در خصوص بیانیه طالبان در خصوص هیرمند و برخی اظهارنظرها، نوشت: ظرفیت سد کمالخان ۵۲ میلیون متر مکعب است و این سد با سازه خاص خودش، یک سد انحرافی است نه یک سد مخزنی. بر این اساس، نبود آب پشت یک سازه انحراف آب با حجم مخزن بسیار کم، دلیل علمی و کارشناسی برای اثبات خشکسالی نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس افزود: اثبات خشکسالی راهکارهای علمی دارد که برای تمام متخصصان حوزه آب مشخص است اما افغانستان عمدتا از پذیرش آن در جلسات و مذاکرات سر باز زده است.
وی بیان کرد: طبق معاهده ۱۳۵۱، در صورت وقوع خشکسالی و کاهش آورد نرمال، حقابه نیز به همان نسبت کسر میگردد نه اینکه دادن حقابه منتفی شود.
وی مطرح کرد: اگر ملاک خشکسالی نبود اب پشت سد انحرافی کمالخان است!سوال که طرح میشود اینست که چرا برای ادعا حجم آب پشت سدکجکی اعلام نمیشود؟
این استاد دانشگاه ادامه داد: معاهده ۱۳۵۱ ملاک سال نرمال را مشخص کرده است. چرا مسوولان و متخصصان افغانستان چه در زمان غنی و چه در زمان طالب از قبول و بازدید از ایستگاه سر باز میزنند؟
وی تاکید کرد: راه مواجهه صحیح و منطقی با مساله، بیانیه نیست؛ بلکه همان راهکارهای علمی است که افغانستان تا کنون از قبول انجام آن سر باز زده است.
همچنین این پژوهشگر دیپلماسی آب اخیرا در حاشیه برگزاری اولین کنفرانس ملی پژوهشهای مهندسی آب در دانشگاه زابل در گفتوگو با ایسنا، بیان کرد: افغانستان برنامه احداث ۱۹ سد دیگر را روی هیرمند دارد که بخشی از آن اجرا شده و بخش دیگر در حال ساخت است، ما الان به شدت نگران اثر شدید سد بخشآباد روی منطقه سیستان و فراهرود هستیم زیرا اثر آن میتواند از سد کمالخان هم خطرناکتر باشد،
حجت میان آبادی، بیان کرد: ما باید در حوزه دیپلماسی آب تغییر رویکرد بدهیم؛ ما اصطلاحا جعبه ابزارهای قدرت آب را نه تنها نشناختهایم بلکه تا الان استخراج هم نکردهایم.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه برای مواجهه با یک معضل، نیاز به یک جعبه ابزاری از وسایل داریم، گفت: حالا سؤال اینجاست که جعبه ابزارهای دیپلماسی آب ما در مواجهه با افغانستان چیست. اولین اقدام ضروری که باید انجام بدهیم، تعریف و مشخص کردن ابعاد مسئله هیرمند و بازسازی جعبه ابزارهای دیپلماسی است. اگر از این حالت و رویکردهای منفی دیپلماسی که صرفاً محدود به مذاکرات مقامات رسمی میشود، خارج بشویم میتوانیم به حل مسائل امید داشته باشیم و گرنه در ساز و کار فعلی و صرفاً مذاکره، آنهم در قالب سازوکار کمیساران، بلاشک، مسئله سیستان حل نخواهد شد بلکه وضعیت نگرانکنندهتر هم خواهد شد.
پژوهشگر هیدروپلتیک و دیپلماسی آب اضافه کرد: افغانستان برنامه احداث ۱۹سد دیگر را روی هیرمند دارد که بخشی از آن اجرا شده و بخش دیگر در حال ساخت است، ما الان به شدت نگران اثر شدید سد بخشآباد روی منطقه سیستان و فراهرود هستیم، واقعاً اثر آن میتواند از سد کمال خان هم خطرناکتر باشد، وزارت نیرو در حال حاضر که این سد هنوز بهرهبرداری هم نشده چه کاری انجام میدهد و کمیساریای آب چه کاری میکند؟
این پژوهشگر هیدروپلتیک و دیپلماسی آب تصریح کرد: محدود کردن دیپلماسی به کمیساران و ابزار حقوقی اینجاها نمایان میشود که در آنجا باید صبر کنید سد را بسازند و فقط واکنش نشان بدهید، در بازهای که هنوز این سد تکمیل نشده چه اقداماتی میشد که انجام داد. از سال ۱۳۹۵ تا حدوداً ۱۳۹۹ که سد کمال خان تکمیل شد، وزارت نیرو چه کارهایی انجام داد؟ آیا صرفاً مکاتبه و اعتراض ابزار دیپلماسی است؟ با این رویکردها وضعیت سیستان به شدت نگرانکننده است.
میانآبادی افزود: جامعه دانشگاهی یقیناً باید بتوانند بازتعریف صحیحی از مسئله برای مسئولان داشته باشند؛ نگاهی که مسئولان به هیدروپلتیک دارند، یک نگاه تکنیکال و فنی است و متأسفانه مباحث هیدروپلتیک در عمده دانشگاههای ما، هیچ جایگاهی ندارد، وقتی مسئله از حوزه فنی خارج می شود و وارد مسائل اجتماعی و امنیتی میشود، جامعه دانشگاهی ما برای تشخیص، تعریف و تجویز، دستش خالی است.
میانآبادی گفت: در یک دهه مذاکراتی که انجام شده، تعریف درستی از دیپلماسی آب نداشتیم بلکه استراتژیها و رویکردهایمان در حوزه دیپلماسی آب رویکردهای بسیار بسیار قدیمی و بعضاً منسوخ شده است؛ بر این اساس لازم است دستگاههای اصلی حوزه هیدروپولیتیک، از جمله وزارت نیرو، وزارت جهادکشاورزی، وزارت امور خارجه و سازمان محیط زیست یک تعریف واقعی تری از ابزارهای نوین دیپلماسی ارائه بدهند و دیپلماسی را محدود به مذاکره چندمقام رسمی و برگزاری یک نشست سیاسی نکنند.
انتهای پیام
نظرات