چند صباحی بود که مردمان این دیار با رعایت پروتکلهای بهداشتی و مهمتر از همه دریافت دُزهای واکسن، تلاش کردند در اقدامی همگانی، کاری کنند تا مهمان منحوس بار سفر را بسته و ترک این دیار کند و آمار نیز در برههای حاکی از تحقق این موضوع بود اما گویا لحظهای که قرار است در ساحل آرامش آرام بگیری، ناگهان موج عظیم و سهمگینی دوباره تو را در وسط اقیانوس ناکجاآباد بر روی یک تخته چوب رها میکند.
دوباره آمار فوتیهای کرونا طی هفتههای اخیر شیب صعودی به خود گرفت و بیمارستانها مملو از کسانی شد که مجبور بودند چوب عادیانگاری خود را بر روی تخت مراکز درمانی بخورند. کرونا این بار در فصل ششم تاخت و تاز خود قرار دارد و قرار نیست در روزهایی که به آغاز سال جدید نزدیک میشویم، کمی از بار خشونت خود را زمین گذاشته و اجازه دهد ایرانیان خوش سفر با خیالی آسوده بار سفر را در این ایام ببندند.
تیرماه سال گذشته، زمانی که نگاه عموم به یک فرد کرونایی، نگاه مسالمتآمیزی نبود، «من یک کرونایی هستم» را تجربه کردم، با همه سختیها و مرارتها، این دوران بعد از دو نوبت قرنطینه سهمگین در خانه و محل کار سپری شد اما امروز که به واسطه همهگیری این ویروس، جامعه ناخودآگاه با آن زندگی مسالمتآمیز پیدا کرده است، تصمیم گرفتم به یکی از مراکز درمانی استان سری بزنم تا وضعیت را از نزدیک مشاهده کنم.
اینجا محلی است که هر کس احساس میکند، کرونا نیمنگاهی به او کرده و قصد دارد زمینگیرش کند، برای انجام تست مراجعه کرده است. تقریباً با توجه به وضعیت امروز شیوع کرونا در زنجان و قرمز بودن شرایط کرونایی آن، اکثر صندلیها میزبان کسانی بود که منتظر جواب تستشان بودند، من نیز به اتاقی که تست کرونا از مراجعان گرفته میشد، مراجعه کردم تا گفتوگویی با مسئول مربوطه داشته باشم.
به محض ورود به اتاق، کیتهای تست کرونا که روی میز ردیف شده بود، توجهم را به خود جلب کرد. وضعیت خوب نبود؛ چرا که تقریباً از هر ۱۰ کیت تست کرونا، ۹ کیت مثبت و فقط یک کیت نتایج منفی را گزارش میداد. چهره کسانی را که منتظر جواب تستشان بودند، نظاره کردم، به جرأت میتوان گفت که در چهره هیچکس نشانههایی از اضطراب و نگرانی وجود نداشت، گویا برایشان فرقی نمیکرد که تستشان مثبت باشد یا منفی.
همه چیز نسبت به زمانی که «من یک کرونایی هستم» فرق کرده بود، رفتار مردم با کرونا دوستانه بود، کرونا هم کرونای زمان ما نبود و به جای یک ماه قرنطینه، استراحت کمتر از یک هفته کافی بود تا عطای کرونا را که این روزها با نام «اُمیکرون» خودنمایی میکند، به لقایش ببخشی. از این همه آپشن به وجد آمده و برای اینکه آمار تستهای منفی کمی بالا برود، خواستار انجام تست سریع شدم تا خود را محک بزنم.
خانمی ۳۰ ساله که تست کرونایش مثبت شده بود، با تعجب از مرکز بهداشت خارج میشد که گفت با هیچکس در ارتباط نبوده و فقط به خاطر سرفههای خشک و توصیه بستگان مراجعه کرده است اما مطمئن بود که تست کرونایش منفی خواهد شد ولی وقتی از او خواستم تا برنامههای چند روز اخیر خود را مرور کند، اظهار کرد که فقط یک ساعت برای پُرُو لباس به خیاطی مراجعه کرده و اتفاقا خیاطی شلوغ بود.
دختری ۲۲ ساله که او هم تست کرونایش مثبت شده بود، با یادآوری اینکه با توجه به تعطیلی کلاسها باور ندارد که امروز چنین جوابی را دریافت کرده است اما به گفته خودش، چند روز پیش و به اصرار دوستان فقط یک ساعت به کافیشاپ رفته و در مواقعی هم که چیزی تنقل نمیکردند، از ماسک استفاده میکرد اما به خاطر آورد که غیر از او، سایر دوستانش ماسک نداشتند و مدام به او خرده میگرفتند که اینجا لااقل پروتکلبازی در نیار!
مردی میانسال که ظاهری آراسته و تنی تنومند داشت، در حال خارج شدن از مرکز بهداشت بود. با خود کلنجار رفتم که از او علت مراجعهاش را بپرسم یا نه که خودش پیشقدم شد و با اشاره به اینکه هیچ علامتی نداشت و فقط به خاطر ابتلای همکارش، او نیز مراجعه کرده بود، دانستم که همکارش همکاری لازم را برای ابتلای او انجام داده است اما نکته قابل تامل، نبود هیچگونه علائمی در این فرد بود و این ترس از ماجرا را دو چندان میکند.
مرد بازنشستهای بعد از خروج از محل اخذ تست، در حالی که سرش را به نشانه تاسف تکان میداد، اظهار کرد که طی چند روز اخیر فقط یک بار به دفتر پیشخوان مراجعه کرده است تا عوارض شهرداری را بپردازد. همه پروتکلها را نیز رعایت کرده بود و اتفاقاً در دفتر پیشخوان هیچکس نبود و تا زمانی که از آن محل خارج شود نیز هیچکس مراجعه نکرد، ناگهان به خاطر آورد که چون خودکار همراه نداشت، از خودکار مشترک استفاده کرده بود.
رعایت پروتکلهای بهداشتی، مقولهای دو جانبه است. اگر قرار باشد فاصله اجتماعی را رعایت کنیم، این موضوع باید بین ما و مخاطبمان باشد. اگر میخواهیم ماسک بزنیم، استفاده از ماسک در حالی که مخاطبمان از ماسک استفاده نمیکند، نمیتواند نقطه امنی برای فرار از دست کرونا باشد. وقتی بعد از استفاده از وسایل مشترک، فراموش میکنیم الکل بزنیم، پس نباید انتظار داشته باشیم که کرونا دست از سرمان بردارد.
این روزها باز هم همه چیز بوی بیتفاوتی میدهد. خیابانها با نزدیک شدن به سال جدید مملو از جمعیت شده است. عدهای ماسک زدهاند تا به جنگ کرونا بروند و خیلیها هم ماسک نزدهاند تا به جنگ ماسکزدهها بروند. آمار مبتلایان به کرونا و فوتیهای آن هر روز در حال افزایش است و به نظر میرسد پیک ششم کرونا قرار است عید نوروز ۱۴۰۱ هم میهمان ما ایرانیها باشد، ما که خود را آماده سازش با کرونا کردهایم.
حاصل یک روز حضور در مرکز بهداشت و گفتوگو با چند شهروند که تست کرونایشان مثبت شده بود، این بود که کرونا از هر دری که بخواهد وارد میشود. مهم نیست ماسک زده باشی، مهم نیست فاصله اجتماعی را رعایت کنی، مهم نیست مدام الکل بزنی، بلکه مهم آن است که باور کنیم اگر قرار باشد عده زیادی ه انجام این کارها اعتقادی نداشته باشند، عده قلیل نیز در افکار خام عده کثیر میزبان کرونا خواهند بود.
اندر احوالات خویش غوطهور و در حال ترک مرکز بهداشت بودم که صدایی مرا متوجه خود کرد:
مثبتاید
انتهای پیام
نظرات