به گزارش ایسنا، رمان «مالا» اثری جذاب و فوقالعاده از خانم دکتر پوشپا ویکه است که در آن طبیعت روستایی خیالی و در بطن آن بعضی از آداب و رسوم مردم هندوستان بیان شده است. در ذیل به بررسی این رمان میپردازیم:
۱- خانم دکتر ویکه استاد و مدرس دانشگاه علیرغم زندگی در ایران و داشتن خانواده ایرانی نه تنها سنتهای کشوری تاریخی مثل هندوستان را فراموش نکرده بلکه همواره از آن سخن به میان آورده و قسمتهایی از آن را در این رمان نیز بیان کردهاند. در ابتدا طرح روی جلد تصویر یک دختر بچه که شخصیت اول داستان است مشاهده میگردد که در ابتدای یک دوراهی در جنگلی قرار دارد. به نظر میآید انتخاب این طرح جلد از طرف نویسنده با این هدف صورت گرفته که مالا (شخصیت اول رمان) در حال انتخاب یکی از این دو راه بوده است. هدف از این دو راه کل زندگی است که خواننده با درک خود به آن میرسد. اما رنگآمیزی زیاد در تصویر جلد و عدم شفافیت تا حدی از رونق رمان نیز کاسته است.
۲- نکته دوم و حایز اهمیت در این رمان، جاندار بودن طبیعت است که نویسنده در این رمان به سبب علاقهمند بودن به مکتب رمانتیسم، طبیعت و دنیای بیرون را با ضمیر و حالات درونی خود دریافته و در پیش چشم خواننده قرار میدهد. بهطوری که خواننده دیگر یک تصویر بیجان و پوچ را از طبیعت نمیبیند؛ او درخت، رودخانه، جنگل و حتی برگهای خشک درخت توت را مانند یک انسان میبیند که نفس میکشد، درک میکند و با او به مکالمه میپردازد. مثلاً در جایی از رمان، مالا (شخصیت اول داستان) دلیل هفت بار شستن کودک در رودخانه را نمیداند و وقتی علت را از مادربزرگ خود جویا میشود چنین به او میگویند که هفت بار شستن دلیل پاک شدن نوزاد از هر نوع نجاست و آلودگی است. در اینجا رودخانه نماد پاکیزگی را دارد و کودک که هفت بار در آن شسته شده، امید آن است که در طول زندگی خود نیز از هر جهت دچار آلودگی نگردد.
۳- کشمکش داستان: در این رمان به گونهای تقابل خیر و شر را میتوانیم ببینیم. کشاورزانی که با زحمت و عشق یک محصول را به بار آوردهاند اما در نهایت آن را باید تقدیم ارباب کرده و خود سهمی ناچیز نصیبشان میشود. در این مرحله از داستان ارباب نماد شر و کشاورزان زحمتکش که نسل به نسل اسیر زمینخواران و اربابان بیرحم بودهاند نماد خیر هستند و در اینجا به گونهای پنهان مارکسیست را در عمق داستان میتوان درک کرد. یعنی کار کردن برای ارباب بدون بهرهمندی برای خود.
۴- نقش دین در قوام و شکلگیری بستر و داستان: در جایی از داستان به نقش دین در پیکره اصلی داستان میرسیم؛ جایی که بیشتر اهالی روستا مسیحی هستند و تنها یک خانواده غیر مسلمان در روستا زندگی میکند. در داستان چنین برداشت میشود که هیچ کس به خانواده شخص مسلمان نزدیک نمیشود و با آنان مراودهای ندارد. در اینجا دو گونه رویکرد به دین اسلام وجود دارد که نویسنده در لابهلای رمان خود بدان اشاره کرده است: الف) رویکرد مسیحیان افراطی که به طور دایم در پی ستیز و دشمنی با مسلمانان هستند. ب) رفتار و کردار خانواده مسلمان که پاک و نجیب بوده و با نوع رفتار خود باعث جلب توجه مردم گردیدهاند به طوری که در اواخر داستان با روی باز از دین اسلام یاد میشود که این رفعت و مهربانی ذاتی دین اسلام است.
۵- مبحث پنجم و نهایی رمان مربوط به طرح جلد کتاب است. تصویر دختر با نگاهی نافذ بر سر دو راهی که آینده را به مخاطب نشان میدهد. در این طرح جلد، خواننده با عمیق نگاه کردن به تصویر، چنین برداشت میکند که دختر در مسیری قرار گرفته که راه آینده را نشان میدهد. افق زندگی او در دوردستها نامعلوم و غیرواضح است که با انتخاب هر راهی به آینده ختم میشود.
۶- نکته پایانی رمان در این است که خواننده هر مکان و هر زمانی را میتواند برای خویشتن متصور شود. به نظر میرسد کودک خرد نماد همه بچههای جهان است که از خردسالی ظلم و بیعدالتی را تجربه کردهاند. خواننده میتواند از ظن خود و نگاه خویشتن همه اتفاقات در رمان را قضاوت کند.
امید این است که بیش از گذشته شاهد آثاری چنین سترگ و دلنشین از خانم پوشپا ویکه باشیم.
انتهای پیام
نظرات