به گزارش ایسنا، مرهصدق در گفتوگو پیشرو، از خاطرات روزهای انقلاب، نقشآفرینی یهودیان در این نهضت مردمی و دفاعمقدس سخن گفته است. تمایز میان نگرش صهیونیسم و یهودیت، ریشهها و فرهنگ یهودیان ایران، و دغدغهها و مواضع آنها نسبت به کارشکنیهای دشمنان، از دیگر مباحث مطرح در مصاحبه حاضر است:
- سیامک مرهصدق کیست؟
من متولد سال ۱۳۴۴ شهرستان شیراز هستم. تحصیلات خود را تا پایان دوره دانشگاهی در شیراز ادامه دادم و با درجه برد تخصصی از رشته جراحی عمومی در سال ۱۳۷۴ از دانشگاه شیراز فارغالتحصیل شدم. از سال ۱۳۷۴ تا سال ۱۳۸۰ به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه علومپزشکی کردستان و مسئول اورژانس استان کردستان مشغول به کار بودم. از سال ۱۳۸۰ نیز به عنوان مسئول فنی بیمارستان دکتر «سپیر» به خدمت پرداختم. همچنین از سال ۱۳۸۱ به مدت حدود دو سال، رئیس انجمن کلیمیان تهران و مدیر مسئول نشریه «افق بینا» بودم. از دوره هشتم مجلس شورای اسلامی نیز افتخار خدمت به مردم ایران را به عنوان نماینده ایرانیان کلیمی داشتهام و هماکنون، سومین دورهای است که در این سمت مشغول فعالیت هستم. در عین حال کمافیالسابق، به عنوان مسئول بیمارستان خیریه دکتر سپیر، خدمت میکنم.
- چطور از رشته پزشکی به حوزه سیاست علاقهمند شدید؟
به هر حال، من از دوران نوجوانی به نحوی در فعالیتهای سیاسی-اجتماعی شرکت داشتم. وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، من نوجوان بودم و طبیعتاً فضای انقلابی آن دوره و جو حماسی حاکم بر دوره دفاع مقدس، در من و همنسلانم، تأثیری غیرقابل انکار گذاشت. حضور دوستان، همکلاسیها و همدانشگاهیها و شرکت گاهبهگاه خود ما در جبهه باعث شد که یک دید خاص نسبت به کشور در ما ایجاد شود. این عشق به میهن باعث شد نسل ما علاقه بیشتری به کارهای اجتماعی و سیاسی داشته باشد. شاید برایتان جالب باشد که بنده در طی دورانی که پزشک بودم، هیچوقت در بخش خصوصی فعالیت نداشتم و به عنوان پزشک تماموقت دانشگاه علوم پزشکی کردستان یا در بیمارستان خیریه سپیر مشغول به کار بودم و احساس میکنم دانشی که در اختیار ما قرار گرفته، حاصل دو چیز است: یک، سرمایه مالی که از سوی مردم ایران فراهم شده بود و دوم، امنیتی که حاصل خون دوستان ماست. وقتی ما مشغول تحصیل بودیم، بسیاری از همکلاسیهایمان در جبهه به شهادت رسیدند. شاید بزرگترین اثر ذهنی و رفتاری را سه تن از دوستانم بر من گذاشتند که شهید شدند و جالب اینکه دو تن از آنها مسلمان بودند. من همیشه به آنها فکر میکنم و حداکثر تلاش خود را برای جلب رضایت آنها به کار میبندم. این احساس وابستگی روانی به دوستانی که شهید شدند، همواره همراه من بوده است. یک نکته خاص دیگر اینکه، شرایط انقلاب روی رفتار بچههای نسل ما اثر ویژهای داشت و درک آن فضا باعث شد نگاه عمیقتری به منافع ملی و جمعی داشته باشند و تمام تلاش خود را برای دفاع از ارزشهای انقلاب به کار گیرند.
- آیا تفاوتی میان یهودیان ایران و سایر کشورهای دنیا وجود دارد؟
از نظر دین یهود، تفاوتهای مذهبی زیادی میان یهودیان نقاط مختلف دنیا وجود ندارد. منتها تمام یهودیان دنیا را نمیتوان در یک گروه طبقهبندی کرد. چنانچه همه مسلمانان دنیا را نمیشود در یک گروه قرار داد. امروز، آلسعود در عربستان سعودی و نظام حاکم بر ایران، همه نمادهایی از اسلام هستند اما در یک دسته قرار نمیگیرند. در مورد همه ادیان ابراهیمی، چنین وضعیتی وجود دارد. ممکن است نحلههای فکری متفاوت و حتی متضادی درون این ادیان دیده شود. مسئله این است که یهودیت، نه یک تفکر ایدئولوژیکی یا سیاسی، بلکه تفکری دینی است. ایرانیان یهودی، از نظر دیانت، یهودیاند و از منظر استراتژیکی، یک شهروند ایرانی. بنابراین از منظر رفتارهای سیاسی و روابط بینالمللی، دقیقاً مطابق قوانین و قواعد نظامی هستیم که در آن زندگی میکنیم. ما هیچ وزارتخانه یا سیاستگذاری مجزایی از سیاستگذاری جدی و بینالمللی مردم ایران نداریم. در طول دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی، همه مردم ایران، اعم از یهودی، مسلمان، مسیحی و زرتشتی با هم از ارزشهای ملی و خاک ایران دفاع کردند. برای ما فرقی نمیکند که دشمن ما «صدام» باشد، «ترامپ» یا «نتانیاهو»، هر کس که منافع ملی و ارزشهای ایران را با خطر تهدید مواجه سازد، دشمن یهودیان نیز محسوب میشود، چون همه ما ایرانی هستیم و منافع ملی مشترکی داریم.
این همراهی بعد از انقلاب، پررنگتر هم شد، چون تا پیش از آن، فقط سرزمین و منافع ملی مشترک، عامل پیونددهنده ایرانیان یهودی و بقیه مردم ایران بود اما بعد از پیروزی انقلاب، ارزشهای توحیدی مشترک یعنی «توحید، نبوت و معاد» هم به این اشتراکات اضافه شد. بنابراین، این همراهی و همدلی، عمق بیشتری پیدا کرد.
- همزیستی ملت ایران با یهودیان را چطور ارزیابی میکنید؟
حدود ۳۰۰۰ سال است که ایرانیان یهودی در کنار دیگر ایرانیان زندگی میکنند. در واقع ایران، یکی از نقاطی است که یهودیان همیشه به عنوان وطن در آن آرامش داشته و توانستهاند همزیستی مسالمتآمیزی با مردم ایران صورت دهند. این مسئله در فرهنگ ایران و ایرانیان یهودی، قابل مشاهده است و نمونههای فراوان تاریخی برای تأثیر متقابل فرهنگی یهودیان و ایرانیان بر یکدیگر وجود دارد. نقش ایرانیان یهودی در طب، داروسازی و مسائل فرهنگی مانند موسیقی و فلسفه، قابل انکار نیست. در سمت دیگر قضیه، موارد زیادی مثل نحوه لباس پوشیدن، غذاخوردن و حتی مراسمی که در اعیاد یهودی برگزار میشود نیز از فرهنگ ایرانی وام گرفته شدهاست. مثلاً، یهودیان ایران در ایام عید «پسح» -که نزدیک عید نوروز است- سبزه میکارند یا رسم عیدی دادن که در یهودیان کشورهای غربی و اروپایی، مقارن با عید «حنوکا» میباشد، در ایران به عید پسح منتقل شده که با رسوم ایام نوروز ایرانی، مشابهت و قرابت زیادی دارد. همچنین است، بزرگان و اندیشمندان یهودی ساکن در ایران. مثلاً، اولین فرهنگ لغت انگلیسی-فارسی را یک یهودی به نام «حییم» تألیف کرده است. فرهنگهای انگلیسی-فارسی، فرانسه-فارسی و عبری-فارسی (که اخیراً توسط انجمن کلیمیان تکمیل و چاپ شد)، اثرات عمدهای بر فرهنگ ایران داشتهاست. تمام کسانی که از سال ۱۳۱۰ تا ۱۳۷۰ در ایران برای آموزش زبان انگلیسی و فرانسه به دیکشنری نیاز داشتند، از مراجعه به فرهنگ حییم، بینیاز نبودند. همچنین، اولین کتابی که از فلسفه غرب به زبان فارسی ترجمه شد، «نقد عقل محض» بود که توسط شخصی به نام «ملأ لازار کلیمی همدانی» در زمان ناصرالدین شاه انجام گرفت. نقش کلیمیان ایران در انتشار و حفظ موسیقی ایرانی نیز بر کسی پوشیده نیست. افرادی مثل «مرتضی نیداوود»، «دردشتی» و دیگر موسیقیدانان یهودی، نقش بارزی در حفظ موسیقی فولکلور و سنتی ایرانی داشتهاند.
- مهمترین دغدغههای جامعه یهودیان ایران چیست؟
دغدغههای یهودیان نیز مشابه بقیه مردم ایران است. مشکلاتی که در ایران وجود دارد، مسائلی مشترکی است. هماکنون، مسئله اصلی و مهمترین دغدغه جامعه یهودی، به ویژه جوانان، مسئله اشتغال است که این مشکل، کل مردم ایران است.
- اگر بخواهید قیاسی از وضعیت جامعه یهودیان ایران، قبل و بعد از انقلاب داشته باشید، ارزیابیتان چگونه است؟
بروز مهاجرت بعد از وقوع هر انقلابی، امری طبیعی است. در ایران نیز شمار زیادی از مردم، از جمله یهودیان بعداز انقلاب دست به مهاجرت زدند. نکتهجالب اینکه، بعد از انقلاب میزان پایبندی ایرانیان یهودی به دین یهود به مراتب بیشتر شده، بهویژه حضور جوانان و نوجوانان در مراسم مذهبی کنیسهها و توجه خانوادههای یهودی به رعایت دستورهای شرعی دین یهود نیز شدت بیشتری گرفته و اینها همه به طور حتم از نتایج انقلاب است، چراکه جو کل کشور، دینیتر و مذهبیتر شده و این امر روی تمام جوامع و اقوام تأثیر میگذارد. در سمت دیگر ماجرا، بروز برخی مسائل اجتماعی بر جامعه یهود نیز اثرگذار بودهاست. مثلاً تا ۲۰ سال پیش، طلاق در جامعه یهودی، یک تابو محسوب میشد و آنقدر نادر و کمیاب بود که به عنوان گزارش موردی به آن اشاره میشد، اما امروز متأسفانه با افزایش میزان طلاق در کل کشور، شاهد انعکاس این مسئله در جامعه یهودی هم هستیم.
- نقش و جایگاه یهودیان در فرایند انقلاب چگونه بود؟
وقتی انقلاب رخ داد من، نوجوانی ۱۳ ساله بودم. مدرسه ما، یکی از مدارس انقلابی شیراز بود که نهتنها در فعالیتهای انقلابی، پیشگام بود بلکه مدارس دیگر را هم به شرکت در اعتصاب تشویق میکرد. در کل جریان انقلاب، ایرانیان یهودی از سراسر ایران، از جمله حقیر، نقش فعالی داشته و همواره در راهپیماییها شرکت میکردند. در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، یهودیان شیراز ضمن همراهی با انقلابیون، با اختصاص دو آمبولانس خود برای حمل و نقل مجروحان، همکاری زیادی داشتند. پدر من از جمله افرادی بود که در تجمع و مشارکت یهودیان در انقلاب، نقش نسبتاً قابلتوجهی داشتند و بارها از سوی کلانتری و ساواک مورد تهدید قرار گرفتند. هرچند هیچوقت به این تهدیدها توجهی نمیکردند.
بعد از پیروزی انقلاب و در طول دوران دفاع مقدس نیز ما شاهد حضور یکدل و همراه ایرانیان کلیمی با بقیه مردم ایران در صحنههای جنگ بودیم. بیش از ۱۴-۱۳ جوانان ایرانی یهودی به شهادت رسیدند. شماری از خانوادههای یهودی نیز در بمباران شهرها آسیب دیدند و شهید شدند. همراهی و همدلی پیروان ادیان توحیدی و خون پاک یهودی، مسلمان، مسیحی و زرتشتی در جریان دفاع مقدس، درخت انقلاب را آبیاری کرد و باعث تداوم و پایداری نظام شد. بیمارستان دکتر «سپیر» در انقلاب و جنگ، نقش خیلی مهمی داشت. از آنجاکه بیمارستان در مرکز تظاهرات و راهپیماییها بود، در طی دوران انقلاب خدمات زیادی به مجروحان حملات وحشیانه نیروهای رژیم ارائه میداد. بارها فرمانداری نظامی، شبها برای بازداشت مجروحان به بیمارستان مراجعه میکرد، اما هر بار با مقاومت پرسنل یهودی مواجه میشد و طی هماهنگی که بیمارستان با دفتر «آیتا… طالقانی» کرده بود، مصدومان و مجروحان انقلابی از درب پشتی بیمارستان، ترخیص میشدند تا دست عوامل فرمانداری نظامی به آنها نرسد. این مسئله آنقدر تأثیرگذار بود که امامخمینی (ره)، مستقیماً توسط یکی از یارانشان در همان زمان تشکر کرده بودند. بعد از پیروزی انقلاب هم در زمان جنگ، ۶۰ درصد امکانات بیمارستان سپیر به صورت رایگان در اختیار ستاد رزمندگان قرار گرفته بود و به پذیرش مجروحان جنگی اختصاص یافت. خدمات این مرکز خیریه را باید در کنار حضور یکپارچه جوانان کلیمی در جبهههای نبرد و کمکهایی که از سوی جامعه کلیمی به عنوان بخشی از ملت موحد ایران برای جبهه و جنگ ارسال کردند، در نظر گرفت.
- خاطرهای از دوران انقلاب دارید؟
دوران انقلاب برای من پر از خاطره است. یکی از هممحلیهای ما، آدم بدی نبود منتها چون در دوران حاکمیت رژیم در ژاندارمری خدمت میکرد، به صورت ناخودآگاه، تعلقخاطری به رژیم سابق داشت. البته بعد از انقلاب، خیلی همراه شد، بهطوریکه حتی یکی از فرزندانش در جبهه مشارکت کرد و مجروح شد. به یاد دارم، بعد از ظهر ۲۲ بهمن، همراه بادیگر بچهها در مقابل خانه این شخص تجمع کرده و رفتن شاه را جشن گرفته بودیم. مشارالیه در را باز کرد و خطاب به من گفت: «اینها مسلمانند اما تو که یهودی هستی، در این جمع چه میکنی؟» و با سنگ دنبال ما افتاد و فرار کردیم. این جالبترین خاطره من از آغازین روزهای پیروزی انقلاب بود. یک خاطره دیگر از ایام انقلاب، مربوط به آبانماه سال ۵۷ میشود. ما در حیاط مدرسه، مشغول تظاهرات بودیم، ناگهان پدر یکی از بچهها که مأمور ساواک بود، به مدرسه مراجعه و شروع به ضرب و شتم دانشآموزان کرد. مدیر مدرسه ما که یکی از افراد انقلابی بود، بهشدت با این حرکت برخورد کرد. هرچند آن موقع، ۱۳ سال بیشتر نداشتیم، اما با شور نوجوانانه خود، جلوی دفتر مدرسه صف کشیدیم و منتظر بودیم که هنگام خروج مأمور ساواک به وی حمله کنیم، او هم که احساس خطر کرده بود، اسلحهاش را بیرون آورد و دو تیر هوایی شلیک کرد تا ما پراکنده شویم و بتواند از مدرسه فرار کند. هیچوقت فراموش نمیکنم که وقتی بعد از این جریان، فرزند آن شخص به مدرسه آمد، مدیر مدرسه از دانشآموزان خواست با شعور انقلابی با این دانشآموز رفتار کنند و اقدام پدرش را پای وی ننویسند. این برای من یک درس بزرگ بود و نشان داد که بعد از پیروزی انقلاب، همه ما باید سعی کنیم تا جایی که دست کسی به خونی آلوده نشده، از رفتارهای اشتباهش صرفنظر کنیم و در کنار یکدیگر برای حفظ کشورمان حرکت نمائیم.
- چه تفاوتی میان انقلاب ایران و سایر انقلابهای جهان وجود دارد؟
انقلاب ایران، یک تفاوت اساسی با دیگر حرکتهای انقلابی دارد. شاید برای اولین بار است که بعد از چندین سده، ارزشهای الهی توسط یک جریان انقلابی وارد جهان سیاست شد. تا قبل از پیروزی انقلاب ایران، تصور همه این بود که سیاست، فرایندی است پر از نیرنگ، کژی و ناراستی، اما وقتی فردی با پاکی، خلوص و صداقت امام خمینی (ره)، یک انقلاب را با دستهای خالی در برابر یک رژیم تا بن دندان مسلح، رهبری کرد و به پیروزی رسید، بر همگان ثابت شد که حتی در عالم سیاست هم رفتار درست، الهی و انسانی، جواب میدهد و باعث به ثمر رسیدن پیروزی میشود. اگر امروز، اوج اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران در منطقه را با وضعیت ایران قبل از انقلاب، مقایسه کنید، به این نکته پی میبرید. پیش از انقلاب، ایران صرفاً به عنوان «ژاندارم خلیجفارس» مطرح بود؛ چیزی که به بهای پیروی از عوامل آمریکا و انگلیس به دست آمده بود. اکنون ایران به یک ابرقدرت منطقهای تبدیل شده که هیچ فعل و انفعالی در این منطقه، بدون در نظر گرفتن منافع ملی و خواستهای ملت ایران محقق نمیگردد و این برای ما واقعاً باعث افتخار است که از یک کشور وابسته و نیمهمستعمره مطیع اوامر اربابان خارجی به قدرتی در منطقه تبدیل شدهایم که خط مشی، اهداف و منافع ملیاش برای بقیه، لازمالاحترام است. امروز آمریکا و اسرائیل برای انجام هر فعل و انفعال خود، حتماً باید واکنش احتمالی ایران را هم در نظر بگیرند. این نشاندهنده اوج اقتداری است که انقلاب برای مردم ایران به ارمغان آورد.
- از فرهنگ شهادت و جایگاه شهدا در میان یهودیان بفرمائید؟
در تفکر یهودی، چندین مورد وجود دارد که شهادت، وجوب مذهبی و دینی پیدا میکند. اگر بخواهند کسی را به بتپرستی، زنا یا قتل مجبور کنند، وظیفه دارد تا حد شهادت در برابر این کارها مقاومت کند. همچنین، وقتی دشمن به کشور حمله میکند، وظیفه عینی هر یهودی، دفاع از کشور است. اگرچه در تفکر یهودی، همواره تأکید بر استفاده از روشهای صلحآمیز است و حتیالامکان باید از جنگ اجتناب شود، اما در صورت تجاوز، موظفند تا پای جان از کشور خود دفاع کنند و اگر در این راه، جان خود را از دست دهند، شهید به حساب میآیند. اساساً دفاع از میهن، جز دستورهایی است که در تفکر یهودی بر آن تأکید شده. در عین حال یهودیان، ملزم به مراعات قوانین منطقهای هستند که به عنوان وطن در آن زندگی میکنند. در واقع نگرش یهود به شهروند، یک نگرش وظیفه-حق است. ما باید وظایف خود به عنوان یک شهروند را به طور کامل انجام دهیم و به این ترتیب، حق شهروندی کامل برای خود قائل هستیم. وقتی در جنگ شرکت میکنیم، در واقع وجود خودمان را عرضه میداریم و در هر اتفاقی برای کشورمان میافتد، در آن سهیم و شریک هستیم، لذا این حق طبیعی ماست که به عنوان شهروند از مزایای ایرانی بودن به صورت کامل برخوردار باشیم، که خوشبختانه بعد از انقلاب، حرکت مثبت و روبه جلویی در این راستا صورت گرفتهاست.
- موضع جامعه کلیمیان نسبت به جنگ اقتصادی کنونی امریکا علیه ایران چگونه است؟
نمیتوان جامعه کلیمیان را جدا از بقیه ایرانیان در نظر گرفت. ایرانیان یهودی که در ایران ماندهاند، قصد مهاجرت ندارند و از ایران به عنوان وطن اول و آخر خود دفاع کردهاند و تا به امروز نیز پایبندی خود را نشان دادهاند. ما مشکلات اقتصادی شدیدتر از این را ما تجربه کردهایم و ترامپ تا این لحظه موفق نشده اجماع جهانی علیه ایران فراهم کند. من تصور نمیکنم که شدت مشکلات، حتی تحریمهای اولیه با اتفاقاتی که زمان جنگ افتاد، قابل مقایسه باشد. شاید دشمن، گاهی عظمت ملت ایران را فراموش میکند که دست به اقدامات کودکانه علیه ما میزند. من اطمینان دارم که این اقدامات، هیچ نتیجهای در بر نخواهدداشت و خیلی زودتر از آنچه تصور شود، آنها مجبور به تغییر سیاستهای کلی خود در رابطه با ایران خواهندشد.
- دیدگاهتان درباره سمپاشی رسانههای غربی درباره حقوق اقلیتها، بهخصوص جامعه کلیمیان در ایران چیست؟
ما همیشه تأکید نمودهایم که شرایط کلی اقلیتهای دینی ایران، رو به بهبود است. یکسری مشکلات هم وجود دارد، اما خوشبختانه نگرش کلی نظام، حل این مسائل است و در این رابطه، تا جای ممکن با ما همکاری شدهاست. این مسئله باید در سطح جهانی منعکس شود. در این صورت، دیگر کسی خارج از کشور نمیتواند برای ما نقش سخنگو و قیم را بازی کند. بنده، بارها با برخی از اصحاب رسانههای استکباری، مصاحبه و مناظره نموده و به مخاطبان آنها ثابت کردم که واقعیت با آنچه این افراد نشان میدهند، متفاوت است. از جمله یکبار طی مناظرهای با «احمد شهید» در ژنو، او در نهایت اعتراف کرد که وضعیت ایران از نظر حقوق بشر در منطقه خاورمیانه -حتی با ملاکهای غربی- از دیگر کشورها بهتر است. وضعیت حقوق بشر در ایران با عربستان، بحرین و امارات، قابل مقایسه نیست. در کدامیک از این کشورها، چیزی به نام انتخابات وجود دارد؟ کدام کشور در خاورمیانه است که به طور متوسط، حداقل سالی یک بار در آن انتخابات برگزار شود؟ فرایند مردمسالاری در ایران، به مراتب سالمتر از آمریکاست. در آمریکا شاید بیش از ۲۰۰ کاندیدا وجود دارد اما فقط دو کاندیدا دیده میشوند، چون پولی برای در اختیار گرفتن رسانه ندارند. این در حالی است که در ایران تمام کاندیداها از فرصتهای رسمی تبلیغاتی برابر برخوردارند. این شکل از دموکراسی در کدامیک از کشورهای دنیا وجود دارد و چرا ما روی آن مانور نمیدهیم؟
مراسم خودجوش مختلفی همواره از سوی اقلیتها در رابطه پاسداشت ارزشهای انقلاب برگزار میشود که متأسفانه انعکاس مناسبی داده نشدهاست. زمانی که رهبر معظم انقلاب تحت عمل جراحی قرار گرفتند، در تمام کنیسههای ایران برای سلامتی ایشان، مراسم متعدد دعا برگزار شد، اما گزارشی از این مراسم تهیه نشد. نمونه دیگر، بیمارستان سپیر است. حداقل در ماه، چهار خبرنگار خارجی برای بازدید به این بیمارستان میآیند و این موضوع که اقلیت کلیمی در ایران از یک بیمارستان خیریه برخوردار است و به همه مردم ایران خدمات میدهد، برایشان غیرقابل باور است. تنها بیمارستان خیریه متعلق به کلیمیان در کل خاورمیانه، بیمارستان دکتر سپیر است و همینطور، تنها بیمارستان کلیمیان در تمام دنیا که همه بیماران –اعم از کلیمی و غیرکلیمی- را بر اساس ضابطه خیریه درمان میکند. بیش از ۹۰ درصد کارمندان و بیماران این بیمارستان، مسلمان هستند. یکی از جملات مهم تورات -که عصاره آن به حساب میآید- بر سر در بیمارستان نوشته شده که میگوید: «همنوعت را مانند خودت دوست بدار»، نمیگوید «همدین» یا «برادرت» را، بلکه از واژه «همنوع» استفاده کردهاست. یعنی صرف انسان بودن، برای ما کافی است تا تمام خدمات درمانی را با شرایط خیریه در اختیار مراجعهکنندگان قرار دهیم. خب این فعالیت در رسانههای ایرانی، بیشتر انعکاس پیدا کرده یا خارجی؟
ایران، تنها کشوری است که در زمان اوج فعالیت «داعش» علیه مسیحیت شرقی، به صورت عملی از مسیحیان عراق و سوریه دفاع کرد، اما این مسئله در کجا انعکاس پیدا کرد؟ بنده در همان زمان، این موضوع را پارلمان اروپا مطرح کردم. این یکی از افتخارات جمهوری اسلامی است که مسیحیان عراق و سوریه به سردار «سلیمانی» به چشم یک نجاتدهنده نگاه میکنند. قدیمیترین کنیسه آسیا در سوریه توسط داعش و قدیمیترین کنیسه آفریقا در جرباس (یکی از جزایر تونس) توسط طالبان مورد حمله قرار گرفتهاند، در حالیکه امنترین کنیسههای دنیا در ایران وجود دارد. حتی در اروپا هم هر کنیسه، دو یا سه گارد امنیتی دارد که یکی از آنها متعلق به موساد است که در کنار پلیس و سازمان امنیتی محلی از آنجا محافظت میکند. حالآنکه، کنیسههای ایران حتی نیازی به وجود پلیس هم ندارد و تنها مواقعی که ما در کنیسههای خود برای برقراری نظم داخلی از پلیس کمک میگیریم، روز «روزه بزرگ» است که تعداد یهودیان حاضر در کنیسه، زیاد است. یک چنین امنیتی را ما در کجای دنیا دیدهایم و کجا راجع به آن صحبت کردهایم؟ این نکاتی است که خودمان باید بیشتر راجع به آن دقت کنیم.
این انتظار که وزیر امورخارجه آمریکا، واقعیتها را راجع به اقلیتها در ایران بگوید، سادهاندیشی است. من بارها گفتهام که اصلاً جواب دادن به اینها معنی ندارد، چون این حرفها آنقدر تکراری است که حتی ارزش پاسخ دادن هم ندارند. تنها راهکار، آن است که خودِ ما، سیستمی منسجم برای انعکاس واقعیتها داشته باشیم.
- درباره شهید «حمید نهاوندی» برای ما بگویید؟
سرباز به مردم پیوسته با شهادتی مظلومانه. شهیدی که با وجود شهادت در تهران، آنقدر به خدا نزدیک بود که پیکر پاکش در گمنامی دفن شد و به نظر من، این از درجه بالای خلوص نیت و پاکی این فرد نشأت میگیرد. ما همیشه از خانواده این شهید یهودی که در شب پیروزی انقلاباسلامی به شهادت رسید، قدردانی کردهایم، حتی در مراسمی که چند سال پیش برگزار شد، از نامزد سابق ایشان تجلیل کردیم و همواره به یاد او بودهایم. یک بنای یادبود نیز به یاد این شهید در آرامستان کلیمیان تهران تأسیس شدهاست.
دیدگاه خود را در قالب عبارت کوتاه در رابطه با این واژهها بیان کنید:
-حضرت امام خمینی (ره)؟
آمیزهای از پاکی، صداقت، شرافت و سیاست.
-حضرت آیتا… سید علی خامنهای (مدظلهالعالی)؟
هوشیار، منتهای بصیرت.
-حاج قاسم سلیمانی؟
امنیت، قدرت و دفاع از منافع ملی و ارزشها.
-شهید «محسن حججی»؟
مقاومت، نه گفتن به آمریکا در منطقه و حراست از منافع ملی، فراتر از مرزهای جغرافیایی.
-مرحوم دکتر «سپیر»؟
از خود گذشته و پروانه.
-دکتر سیامک مرهصدق؟
مفلوک و محتاج عنایت خدا.
انتهای پیام
نظرات