اغلب دانشآموزان فکر میکنند به دلیل آنکه روش تدریس معلم را نمیفهمند و سنتی است، نمیتوانند تلاش بیشتری در مطالعه داشته باشند. عدهای فکر میکنند چرا همکلاسیهایشان نمرات بهتری کسب میکنند اما آنها نمیتوانند نمره خوبی کسب کنند و در حل مسائل ریاضی، خلاقیت و ابتکار داشته باشند. محققان در پژوهشی با عنوان «بررسی تأثیر روش آموزشی تلفیقی فعال و مبتنی بر شک دکارتی در درس ریاضی» آوردهاند: «عدهای تصور میکنند اگر شیوه تدریس بهتری از طرف معلم ارائه شود، میتوانند عملکرد بهتری داشته باشند. کلاس ریاضی سخت است چون با زبانهای خودش بیان نمیشود، بلکه در چارچوب کتاب و روش تدریس معلمان محدود شده است و با حجم زیاد کتاب، معلم نمیتواند مطالب جالب و توضیحات لازم را در مورد تاریخ و نحوه به کاربردن مطالب تدریس در زندگی را بیان کند.
در این پژوهش که توسط علی قانعی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی و احمد اکبری دکترای فلسفه تعلیم و تربیت انجام شده، آمده است: «باید توجه داشته باشیم که معلم به فرض هم ریاضیدان باشد نمیتواند ادعا کند، روشی که در تدریس به کار میبرد بهترین است؛ زیرا ریاضی دانستن یک چیز و ریاضی تدریس کردن چیزی دیگر است. اگر روش بنا به منطق بزرگسالان بهتر به نظر آید، معلوم نیست برای دانشآموزان که هنوز فرآیندهای منطقی نزد آنها در حال تحول است مناسب یا مناسبتر باشد.
کلاس باید محیط خلاق برای دانشآموزان باشد و او در امر آموزش مشارکت کند. کلاس باید جایگاه کشف کردن باشد و در مقام پرورش خلاقیتها و نوآوریها قدم بردارد. معلمان بایستی از روشهای سنتی تدریس که باعث سرکوب ابتکار و تفکر خلاق میگردند دست بکشند زیرا چنین کلاسی که معلم متکلم وحده باشد و تعاریف و مفاهیم انتزاعی را خود بیان کند و دانشآموز را در امر تدریس مشارکت ندهد باعث میشود که خلاقیت پروری که یکی از اهم اهداف آموزش ریاضی است آرام آرام به فراموشی سپرده شود.
آموزش ریاضی غیر خلاق در مدارس مردود شده است
باید توجه داشته باشیم، سالهاست که آموزش ریاضی غیرخلاق در مدارس مردود شده است و بسیاری از معلمان به این نتیجه رسیدهاند که آموزش خلاق مؤثرتر است. هدف آموزش درست اندیشیدن آن است که شرایطی ایجاد شود تا دانشآموزان بتوانند آنچه را نمیدانند و ندارند روی چیزهایی که میدانند و دارند بنا کنند. با این روشها است که معلم از طریق مناسبات نزدیک با دانشآموزان میفهمد که آنها چه چیزهایی را میدانند و آموزش را از چه نقطهای باید شروع کرد تا پیشرفت تحصیلی آنان میسر شود و فهم آنان را از مسائل بالا ببرد».
پژوهشگران میگویند: «این روشها که بر فهمیدن متمرکز است ماهیتاً متفاوت از روش افزایش معلومات دانشآموزان است. مفاهیم اساسی چارچوب گسترش مهارتهای اندیشیدن شامل مواردی از این نوع است: شفافسازی مهارتهای تفکر در برنامههای درسی، آموزش تفکر به روش همراهی و همکاری با دانشآموز، اتکاء به روشهای آموزش فراشناختی، یادگیری مشارکتی شامل یادگیری با استفاده از رسانههای کامپیوتری، ایجاد طب و عادت اندیشیدن درست، ایجاد تعمیم از محدودههای کوچک تفکر درست به موارد مشابه بزرگتر، عادت دادن دانشآموزان هر کلاس و کل دانشآموزان مدرسه به تفکر خلاق و درست اندیشیدن است. ما در یاددهی و یادگیری ریاضیات، چندان که انتظار داریم موفق نیستیم.
ما در یاددهی و یادگیری ریاضیات، چندان که انتظار داریم موفق نیستیم و بازده بالایی به دست نمیآوریم، خصوصاً در موارد مفاهیمی که به تفکر خلاق، انتقادی، تصور و تجسم نیازمندند. یک دانشآموز باید بتواند امور بدیهی را بشناسد، خلاقیت داشته باشد، مسأله را نقد کند و مشتاق یادگیری باشد. ریاضیات و کاربردهای آن بخشی از زندگی روزانه و در جهت حل مشکلات زندگی در حوزههای مختلف به شمار میآید که دارای کاربردهای وسیع در فعالیتهای متفاوت انسانی است.
ریاضیات، موجب تربیت افرادی خواهد شد که در برخورد با مسائل بتوانند به طور منطقی استدلال کنند، قدرت تجزیه و انتزاع داشته باشند و درباره پدیدههای پیرامونی تئوریهای جامع بسازند. وجه مهم ریاضی توانمندسازی انسان برای توصیف دقیق موقعیتهای پیچیده، پیشبینی و کنترل وضعیتهای ممکن مادی طبیعی، اقتصادی و اجتماعی است. بنابراین، توانایی به کارگیری ریاضی در حل مسائل روزمره و انتزاعی، از اهداف اساسی آموزش ریاضی است.
متأسفانه در کشور ما روشهای آموزش هیچ یک از مواد درسی با روش علمی مورد بررسی قرار نگرفته است، ولی قرائن موجود حکایت از آن دارد که روش تدریس ریاضیات، مثال از روش تدریس زبان فارسی، جغرافیا نظام یافته است با این وجود، تاریخ تعلیم ریاضیات در مجموع رضایتبخش نیست نه تنها بازده تلاشها مربوط به آموزش در این حیطه ناچیز است، بلکه برخلاف انتظار، فراگیری ریاضیات به رشد فکری دانشآموزان کمک نمیکند.
البته هیچ یک از روشهای تدریس فی نفسه خوب یا بد نیستند، بلکه نحوه و شرایط استفاده از آنهاست که باعث قوت یا ضعفشان میشود. لذا معلم باید با توجه به هدفهای آموزشی، محتوای تدریس، نیازها و علایق دانشآموزان، امکانات موجود، زمان، فضا، وسایل، تراکم دانشآموزی و... مناسبترین شیوه را برای یک تدریس مطلوب انتخاب کند».
معلمان سربازان خط اول جبهه تربیت هستند
محققان میگویند: «معلمان سربازان خط اول جبهه تربیت هستند و ضرورت دارد که با مدرنترین سلاحهای علمی روز یعنی روشهای مختلف نوین و فعال تدریس آشنا باشند و بدانند در کدامین موقعیت آموزشی از کدامین روش استفاده کنند. امید است که معلمان در به کارگیری مناسب و مفید روشهای نوین تدریس بتوانند به تعالی تربیتشوندگان کمک ویژه کنند و آینده هرچه روشنتری را رقم زنند .
اهمیت به کارگیری روشهای تدریس فعال در امر آموزش از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. بحث در روش تدریس ریاضی به زمان ما منحصر نمیشود. از هنگامی که تدریس ریاضی مطرح بوده است، روش تدریس آن نیز مورد بحث و مطالعه بوده است. در تمام سطوح تحصیلی مورد مطالعه، چه در بررسیهای به عمل آمده در بین کشورما و چه در مطالعات در فن نظامهای آموزشی هر کشور دیگر بین نگرش مثبت نسبت به ریاضیات و علاقه به یادگیری آن با پیشرفت تحصیلی، خلاقیت و تفکر انتقادی در این درس همبستگی مثبت وجود دارد.
روشهای تدریس باید بیان کننده، پیشبینی و کنترل کننده موقعیتی باشد که در آن رفتار معلم موجب تغییر رفتار شاگردان میشود. نظریههای تدریس توصیف کننده روشهایی است که بدان وسیله شاگرد را تحت تاثیر قرار میدهند و سب میشود که او یاد بگیرد. پیشرفت علم و گسترش دامنه علوم مختلف ضرورت کسب معلومات بیشتر و با دوامتر در زمان کوتاهتر را اجتنابناپذیر میسازد».
براساس این پژوهش: «یکی از وظایف متخصصان تعلیم و تربیت شناسایی شیوههای مناسب جهت یادگیری سریع و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و استفاده بهینه یادگیرندگان از زمان محدود آموزش است. اگر بخواهیم معلم یا کلاس خوب را با یک عبارت معرفی و توصیف کنیم، باید گفت؛ معلمی خوب است که دانشآموزان را به کنجکاوی و پرسش بیشتر برانگیزد.
بنجامین بلوم نیز پس از مطالعات و تحقیقات گسترده در این زمینه، به این نتیجه رسیده است که میزان مشارکت دانشآموزان در کلاس، روشنترین شاخص اثر بخشی آموزشی است. نظریههای جدید و پیشرفته یادگیری براساس روش آموزشی تلفیقی فعال و مبتنی بر شک دکارتی پژوه گروهی عنوان میدارد که یادگیری وقتی مؤثر است که یادگیرنده نقش اصلی را داشته باشد».
کلارک میگوید: «آن دسته از معلمانی که با روش غیرمستقیم تدریس میکنند نسبت به معلمانی که از این روش استفاده نمیکنند، کارایی بیشتری دارند، به این دلیل که دانشآموزان در شیوه تدریس غیرمستقیم مشارکت فعالتر دارند و معلم کوشش میکنند تا دانشآموزان را به تفکر وا دارد و آنها را با موقعیتهای یادگیری درگیر کند، در حالی که در شیوه تدریس مستقیم، معلم صرفاً مطالب را به دانشآموزان عرضه میکند».
این پژوهش در کنفرانس بینالمللی نخبگان مدیریت در سال ۱۳۹۵ منتشره شده است.
انتهای پیام
نظرات