محمد سلامتی در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به لزوم تداوم حمایت اصلاحطلبان از دولت اظهار کرد: اصلاحطلبان باید بدانند که لازم است از روحانی به هر شکلی که ممکن است حمایت کنند، چون بیلان کار روحانی به حساب اصلاحطلبان که او را کاندیدا کردند نیز نوشته میشود. تخریب روحانی توسط عده ای ازاصولگرایان ادامه دارد؛ اما نباید روحانی از سوی اصلاح طلبان هم تخریب شود. البته روحانی باید هم حمایت و هم نقد شود. اصلاح طلبان از روحانی حمایت کردهاند، بنابراین قوت یا ضعف دولت به پای اصلاح طلبان هم نوشته میشود و ما باید پیه هر نوع عملکرد دولت را به تنمان بمالیم. اصلاحطلبان در قبال مردم باید متعهد بمانند و محکم بپذیرند که در قبال عملکرد دولت مسئولیت دارند.
وی در واکنش به اعلام پشیمانی برخی جهت حمایت از دولت تصریح کرد: وقتی جناحی تصمیم میگیرد از فردی در انتخابات حمایت کند، مسایل مختلف را به دقت بررسی میکند و سپس تصمیم نهایی را میگیرد، بنابراین بعدا نباید بگویند پشیمان شدهایم، زیرا اگر اعلام کنند که پشیمانیم دیگر نمیشود روی آنها حساب کرد. من با فکر به روحانی رای دادم الان هم از او حمایت میکنم ، ولی انتقادات و راهکارهای خود را هم به دولت بیان میکنم و نمیگویم اشتباه کردهام.
این فعال سیاسی اصلاحطلب همچنین درباره این گمانهزنی که روحانی در حال نزدیک شدن به جریان اصولگرایی است، افزود: روحانی طرز تفکری دارد و نمیتواند چرخش قابل توجهی به اصولگرایی داشته باشد. اصولگرایی او کمرنگتر خواهد شد، ولی پررنگتر نمیشود. من فکر میکنم روحانی اگر احیانا گرایش محسوسی به اصولگرایان سنتی داشته باشد، برای این است که بتواند مشکلات کشور را حل کند و این کار درستی است. روحانی اکنون رییسجمهور است و نباید صرفا به عنوان عنصر یک جناح خاص درعرصه اجرایی ظاهر شود، اوباید بتواند از همه تفکرات خوب، به درستی استفاده کند.
متن کامل گفت و گوی ایسنا با محمد سلامتی به شرح زیر است:
ارزیابی شما از وضعیت فعلی جریان اصلاحات پس از به دست آوردن موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر چیست؟
به نظرمن موقعیت اصلاحطلبان در حال حاضر نسبت به زمان انتخاباتهای گذشته تفاوت چندانی نکرده و همان وجهه، نفوذ و پرستیژی که مردم برای اصلاحطلبان قائل بودند را اکنون هم قائلند.البته باید بگویم که هر جناحی در تحرکات سیاسی خود موجب تغییراتی در نظرات طرفداران خود میشود. اصلاحطلبان نیز از این دایره و شمول این قانون خارج نیستند، ولی خوشبختانه وضعیت اصلاحطلبان به گونهای است که اگرچه ممکن است برخی انتقادات به دولت وارد باشد، اما به اصلاحطلبان هنوز از این ناحیه نگاه منفی در جامعه به وجود نیامده است.
پس از برگزاری انتخابات شوراها و ریاستجمهوری، انتقادات زیادی از سوی برخی اصلاحطلبان به عملکرد شورای سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان وارد شد. حتی رسول منتجبنیا از لزوم حذف شورای سیاستگذاری گفته است. شما چقدر این انتقادات را وارد می دانید؟
ساختارهایی که جریان های سیاسی برای خود ایجاد می کنند، طرفداران و منتقدانی دارد و این طبیعی است. ما متاسفانه در کشور احزاب قدرتمند نداریم که آنها سردمدار عرصه سیاسی باشند. بنابراین احزاب و شخصیتها مجبور می شوند با هم ائتلاف کرده و مجموعا این وظیفه رابه عهده میگیرند. این ضعفی است که هم در جریان اصولگرا وجود دارد و هم در جریان اصلاحطلب.
تمام تلاش شورای سیاستگذاری این بوده است که هم از ظرفیت احزاب اصلاحطلب استفاده کند و هم از شخصیتهای حقیقی که گاهی جایگاهی همتراز احزاب یا بالاتر از آن دارند. شورای سیاستگذرای تا حالا نتایج مثبتی داشته است. ما بعد انقلاب کمتر دیدهایم که یک جناح تقریبا نظر و لیست واحدی برای سه انتخابات پشت سر هم ارائه کند که آن لیست ها اکثریت آرا را بدست آورد.
اما در طیف گسترده اصلاحات نمی توانیم انتظار داشته باشیم که مخالفی با این ساختار شورای سیاستگذاری وجود نداشته باشد. اما این مخالفان دنبال از بین بردن این ساختاری که کارایی دارد، نیستند بلکه دنبال اصلاح آن هستند. آقای منتجبنیا هم بارها به پیشبرد کارها کمک کرده و این ساختار را تایید کرده است و هم نظرات انتقادی خود را اعلام کرده است. در شورای سیاستگذاری هم تا جایی که امکان داشته است، چنین نظراتی جمعبندی و سعی شده است در ساختار شورا تعدیلی انجام شود تا انتقادات کاهش پیدا کند. روند اصلاح کار شورای عالی سیاستگذاری در این مسیر بیشتر حرکت میکند ولذا انتقادات کاهش پیدا خواهد کرد.
در شورای عالی سیاستگذاری ، کمیته بررسی انتقادات تشکیل شده است. نتایج بررسی این کمیته چه بوده است؟
با ارائه جمعبندی کمیته بررسی انتقادات به شورای عالی سیاستگذاری ، این شورا پس از بررسی آن نظر خود را اعلام میکند.
از منتجبنیا یا سایر منتقدان برای حضور در این کمیته دعوت شده است؟
آقای منتجبنیا قائم مقام حزب اعتماد ملی است. از طرف این حزب دو سه نفر در شورای عالی حضور دارند. بنابراین نظرات اعتماد ملی درشورای عالی به خوبی انعکاس پیدا می کند. در انتخابات شورای شهر هم تعداد قابل ملاحظهای از عناصر اعتمادملی به شورای شهر تهران راه پیدا کردند در حالیکه اعضای برخی احزاب باسابقه بیشتر به شورای شهر راه پیدا نکردند. حزب اعتماد ملی همکاری خوبی با شورای عالی سیاستگذاری دارد و این همکاری، پایدار است. البته آقای منتجب نیا نظرات عمدتا شخصی دارند که باید مورد توجه قرار گیرد ولی تصمیم نهایی باید در شورای عالی گرفته شود.
شما اشاره کردید دستاورهای شورای عالی سیاستگذاری مثبت بوده است. یکی از انتقادات به این شورا این بوده است که افرادی را در لیست گنجاند که آنها پس از راه یابی به مجلس به لیست امید وفادار نماندند. حدود 160 یا 170 نفر از لیست امید به مجلس راه یافتند اما فراکسیون امید الان حدود 100 عضو دارد.
البته حدود154 نفر از طریق لیست امید وارد مجلس شدند. در این لیست هم اصلاح طلب حضور داشت و هم اصولگرا. اینکه عدهای مسیر خود را در مجلس تغییر دادند دو حالت دارد. یکی اینکه عدهای اصلا تعهدی به اصلاح طلبان ندادند و اصلاح طلبان برای جلوگیری از ورود افرادی به مجلس که افراطی فکر میکنند، از اصولگرایان معتدلی که تمایل خود را برای حضور در لیست امید اعلام کردند، حمایت کردند. آنهایی که هیچ تعهد ندادند، عذرشان موجه است که وارد فراکسیون امید نشوند. اما عدهای تعهد دادند اما به تعهد خود پایبند نماندند. انتقاد بیشتر متوجه این افراد است که تعهد دادند ولی عمل نکردند .آن ها به خودشان ظلم کردند زیرا آنها با این کار، اعتماد مردم ونخبگان را از خود سلب کردند.
این ضعف ساختار اصلاحطلبی نیست بلکه از نقاط مثبت اصلاحات است که با توجه به شرایط موجود و در نظر گرفتن منافع ملی تصمیم گرفتند که لیست امید را به نحوی تهیه کنند که به صلاح کشوراست. پایبند نماندن برخی نمایندگان مجلس به تعهد خود به ضعف این نمایندگان بازمی گردد نه جریان اصلاحات. واقعیات جامعه و محدودیت اصلاح طلبان موجب شد آنها نتوانند در لیست امید از همه عناصر خود بهره ببرند. بنابر این اقدام و تصمیم اصلاحطلبان در مقطع انتخابات مجلس درست بود اما اشکالی که بعد پیدا شد به دلیل ضعف ساختار اصلاحات نبود.
چرا تاکنون اسامی فراکسیون امید منتشر نشده است؟موافق انتشار این اسامی هستید؟
اینکه چرا منتشر نشده باید فراکسیون امید توضیح دهد ولی به نظر من باید مشخص شود نمایندگان چه طرز تفکری دارند. این جزء پرستیژ واعتبار یک نماینده است. اگر موضع یک نماینده مبهم باشد، شخصیتش مخدوش میشود و مردم نمی دانند با چه معیاری باید روی او حساب باز کنند. اگر نمایندهای اصولگراست باید محکم بگوید اصولگرایم و اگر اصلاح طلب است باید محکم بگوید اصلاح طلبم بنابراین ماهیت اعضای فراکسیون باید مشخص شود.
البته وقتی کسی به جناحی منتسب است این تصور ایجاد میشود که او باید دگم باشد و فقط به فکر منافع حزب و جریان خود باشد. این طرز تفکر غلط است. فکری برتر است که موقعی که مسئولیت میپذیرد، از همه امکانات و ظرفیتهای انسانی کشور در جهت منافع همه اقشارجامعه استفاده کند. من وقتی میگویم اصلاحطلبم یعنی که اگر قدرت در اختیار من باشد باید از همه دیدگاهها در جای خود استفاده کنم اما بعضی بدون توجه به این مساله از هر جناحی که باشند، یا به صورت دگم و یک جانبه عمل می کنند یا با نوعی تزلزل روحی و ابهام دید، گاهی فضای بیخاصیتی درعرصه عمل واجرا ایجاد میکنند. پیشنهاد من این است هرکس در هر جناحی است، شفاف وابستگی جناحی خود را اعلام کندتا ارزیابی پشتوانه سیاسی کارها برای مردم راحتتر باشد.
البته برخی نمایندگان عمدا به گونهای موضعگیری می کنند که وابستگی آنها به یک جناح سیاسی مبهم باشد.
این ضعف شخصی یک نماینده است.بی هویت بودن ، ارزش نیست.
ساختار هم ممکن است موجب این نوع موضعگیری شود. ممکن است نمایندهای به دلیل ترس از ردصلاحیت شدن در انتخابات بعدی، گرایش اصلاحطلبی خود را مخفی کند.
بله ما در کشور مشکلات زیادی داریم. ممکن است فردی همین ملاحظات را داشته باشد که به خاطر این ملاحظات، شخصیت خودش را تخریب کرده است. ممکن است ساختار به فرد حساس شود اما نماینده باید از طرز تفکر خود و کسانی که به او رای دادهاند دفاع کند درغیر این صورت اگر چنین فردی را شورای نگهبان تایید کند، مردم او را ردصلاحیت میکنند.
نماینده مجلس باید از طرز تفکر خود و کسانی که به او رای دادهاند دفاع کند درغیر این صورت اگر چنین فردی را شورای نگهبان تایید کند، مردم او را ردصلاحیت میکنند
ایده تشکیل پارلمان اصلاحات مجددا از سوی برخی اصلاحطلبان مطرح شده است. شما با ایجاد این پارلمان موافقید؟
این ایده خیلی وقت است که مطرح شده ولی چیزی از آن درنمیآید. اگر بخواهیم احزاب قدرتمند شوند باید به آنها پربها بدهیم ولی چون احزاب هنوز قدرتمند نیستند، باید نمایندگان احزاب با هم ارتباط داشته باشند. زمانی میگفتند پارلمان اصلاحات باید 5 هزار عضو داشته باشد.طبیعی است که در این صورت چون تصمیم گیری درچنین جمعی مشکل می شود، این پارلمان کاملا بیخاصیت می شود. این 5 هزار نفر نماینده چه کسانی باشند؟ اگر نماینده اقشار محتلف جامعه باشند که احزاب وجناح را تخریب کردهایم. مساله اصلی سازوکار انتخاب این افراد است که تا به حال سازوکارمناسبی پیشنهاد نشده است. این ایده تخیلی است. وقتی از اول انقلاب تحولات مربوط به احزاب را مورد توجه قرار دهیم به این نتیجه می رسیم که چه ایده ای جواب میدهد و چه ایده ای جواب نمی دهد. به نظر من امکان ایجاد پارلمان اصلاحات وجود ندارد.
اگر پارلمان اصلاحات با حضور نمایندگان احزاب تشکیل شود باز هم جوابگوی نیازهای این جریان نخواهد بود؟
این دیگر پارلمان نمیشود و همان شورای عالی سیاستگذاری میشود. نهایت تعداد احزاب اصلاحطلب سی حزب است. تقریبا از اکثریت قریب به اتفاق آنها درشورای عالی یک نماینده حضور دارد. امیدواریم تعداد احزاب کم شده و به دو سه حزب بزرگ و فراگیر برسد تا مثل کشورهای پیشرفته فقط آن ها در عرصه رقابتهای سیاسی حضور داشته باشند. تا آن موقع شورای عالی سیاستگذاری میتواند تفکرات احزاب و شخصیتهای حقیقی دارای وزنه در جریان اصلاحات را یک جا جمع کند.به نظر من پیشنهاد تشکیل پارلمان اصلاحات ،پیشنهاد پختهای نبود.
این پیشنهاد به خاتمی هم داده شده است؟
چون این پیشنهاد حدود ده تادوازده سال پیش مطرح شده قاعدتا به ایشان هم ارائه شده است.
نظر اقای خاتمی چه بوده است؟
تا جایی که من میدانم ایشان نظر خاصی ندادهاند. این پیشنهاد اگرمجددا مطرح شود باید در شورای سیاستگذاری بررسی شود.
برخی اصلاحطلبان پس از حمایت از روحانی در انتخابات این مطالبه را مطرح کردند که باید اصلاحات در دولت حضور پررنگی داشته باشد. در مقابل برخی اصلاحطلبان عقیده داشتند که اصلاحات با دولت ائتلافی نداشته است که اکنون دنبال سهم و حق خود از دولت باشد، دیدگاه شما به کدام نظر نزدیکتر است؟
اصلاح طلبان در سال های 92و 96 چون با محدودیتهای خاص مواجه بودند بنابراین از روحانی که برنامه اصلاح طلبانه داشت حمایت کردند که کار درستی بود. اصلاحطلبان می دانستند که روحانی همه نظرات آنها را جامه عمل نمیپوشاند و او نه یک اصلاحطلب بلکه اصولگرای متمایل به اصلاحطلبان است. ظرفیت روحانی قابل پیشبینی بود و با وجود همه این واقعیتها، اصلاحطلبان از روحانی حمایت کردند.لذا نباید توقع داشت که حتما باید اصلاح طلبان در دولت حضور پررنگی داشته باشند. ازسوی دیگر باید توجه داشت که اگراصلاح طلبان از آقای روحانی حمایت نمی کردند بعید بود که ایشان رای بیاورد.اصلاح طلبان بدون چشم داشت از آقای روحانی حمایت کردند. الان هم اصلاح طلبان باید از روحانی حمایت کنند چون آنها روحانی رابه عنوان کاندیدای خود به مردم معرفی کردند و تا آخر چهار سال دوم دولت روحانی باید از او حمایت کنند مگر اینکه انحراف غیرقابل قبولی از خود نشان دهد.
ظرفیت روحانی قابل پیشبینی بود و با وجود همه واقعیتهای موجود کشور، اصلاحطلبان از روحانی حمایت کردند بنابراین نباید توقع داشت که حتما باید اصلاحطلبان در دولت حضور پررنگی داشته باشند
بعد از چینش کابینه و مخصوصا دیدار روحانی با اعضای جامعه روحانیت مبارز و دعوت از وی برای بازگشت به جلسات این تشکل اصولگرا، این نظر مطرح شد که روحانی در حال بازگشت به خاستگاه اصولگرایی خود است. آیا شما نشانهای مشاهده کرده اید که روحانی پس از انتخابات به اصولگرایان نزدیکتر شده باشد؟
نه، روحانی قول داده است به تمامی برنامهها و وعدههایش پایبند باشد اما اینکه چقدر تیغش ببرد مساله دیگری است. روحانی طرز تفکری دارد و نمیتواند چرخش قابل توجهی به اصولگرایی داشته باشد. اصولگرایی او کمرنگتر خواهد شد ولی پررنگتر نمیشود. من فکر میکنم روحانی اگر احیانا گرایش محسوسی به اصولگرایان سنتی داشته باشد برای این است که بتواند مشکلات کشور را حل کند و این کار درستی است. او باید با رقیبش صحبت کند . ما این پیشنهاد را هم به خاتمی دادیم و گفتیم با رقیبت صحبت کن و حرف های درست آنها را بپذیر. اگر با این دید روحانی به اصولگرایان نزدیک شود، اقدام خوبی است زیرا برای حل مشکلات کشور همه جناحها باید دست به دست هم دهند. تفکری خوب و قدرتمند است که از همه تفکرات استفاده کند. روحانی اکنون رییسجمهور است و نباید صرفا به عنوان عنصر یک جناح خاص درعرصه اجرایی ظاهر شود. اوباید بتواند از همه تفکرات خوب، به درستی استفاده کند.
مخالفان این دیدگاه شما معتقدند مردم به شعارها و برنامههای اصلاحطلبی روحانی رای دادند و حالا مدیری اصولگرا نمی تواند این برنامهها را اجرایی کند.
این نظر درست است. بدیهی است که یک برنامه اصلاح طلبانه را اصلاح طلبانی که به آن معتقدند بهتر اجرا می کنند اماروحانی می تواند از مدیری اصولگرا استفاده کند با این شرط که او موظف به اجرای دقیق برنامه باشد. برنامه دولت اصلاح طلبی است به همین دلیل من نوعی از دولت حمایت می کنم. وقتی مدیری برنامههای دولت را پیاده نمیکند باید سریعا برکنار شود اما اگر مدیر اصولگرا برنامههای دولت را پیاده میکند باید مورد حمایت باشد.اشکال کار اینجاست که برخی از مدیران اصولگرا برنامههای دولت را اجرا نمیکنند.
اصولگرایی رییسجمهور کمرنگتر خواهد شد ولی پررنگتر نمیشود. روحانی اگر احیانا گرایش محسوسی به اصولگرایان سنتی داشته باشد برای این است که بتواند مشکلات کشور را حل کند و این کار درستی است. او باید با رقیبش صحبت کند. ما این پیشنهاد را هم به خاتمی دادیم و گفتیم با رقیبت صحبت کن و حرفهای درست آنها را بپذیرپس با این تفاسیر شما به تلاش عدهای برای طرح گزینههایی مانند «عبور از روحانی» یا «پشیمانی از دولت» اعتقادی ندارید.
نه، طرح این مسایل هم برای وجهه جناح مضر است و هم به دلیل ایجاد اختلال درکار دولت به منافع ملی صدمه می زند. وقتی جناحی تصمیم می گیرد از فردی در انتخابات حمایت کند، مسایل مختلف را به دقت بررسی میکند و سپس تصمیم نهایی را میگیرد. بعدا نباید بگویند پشیمان شده ایم زیرا اگر اعلام کنند که پشیمانیم دیگر نمیشود روی آنها حساب کرد.
اصلاحطلبان باید بدانند که لازم است از روحانی به هر شکلی که ممکن است حمایت کنند چون بیلان کار روحانی به حساب اصلاحطلبان که اورا کاندیدا کردند نیز نوشته می شود. تخریب روحانی توسط عده ای ازاصولگرایان ادامه دارد اما نباید روحانی از سوی اصلاح طلبان هم تخریب شود. البته روحانی باید هم حمایت و هم نقد شود. برخی اقدامات دولت قابل نقد است مثلا به نظر من در زمینه مسائل اقتصادی دولت مشکلاتی دارد. آقای روحانی به کسانی بها میدهد که راهکارهای آنها برای شرایط فعلی کشور مناسب نیست.آقای روحانی مشاورانی دارد که از ظرفیتهای داخلی نمیتوانند خوب بهره ببرند .آن ها نمیتوانند با قاچاق یا وارادات بیرویه مقابله کنند.
تمام تلاش اصلاحطلبان باید برای حمایت از دولت و ارائه راهکار به دولت و رییسجمهور باشد. اصلاحطلبان باید به دولت بگویند چگونه از همه نیروها و ظرفیتهای کشور از جمله اصولگرایان برای پیشبرد برنامههای دولت استفاده کنند. من منتقد اقدامات اقتصادی دولت هستم اما از دولت حمایت کرده و راهکار ارائه می کنم، ولی نمیگویم اشتباه کردم. تنها راه پیش روی ما درانتخابات، حمایت از روحانی بود. مردم هم بدانند حمایت از روحانی اشتباه نبود اگر روحانی پیروز نمیشد شرایط ممکن بود بدتر شود. بنابراین باید از روحانی حمایت کرد ولی دولت را هم نقد کرد و من صریح می گویم اشکال کاردولت، مشاورانی هستند که راهکارهای آنها به درد حل مشکلات فعلی اقتصادی کشور نمیخورد. دولت باید از افکار جدیدی برای حل مشکلات اقتصادی کشور بهره ببرد.
من وقتی به روحانی رای دادم اگر از او حمایت نکنم به خودم بیاحترامی کردهام. من با فکر به روحانی رای دادم و دیدم در میان نامزدهای موجود باید به روحانی رای بدهم. الان هم می گویم که کار درستی انجام دادم و باید به روحانی رای می دادم و اگر روحانی انحراف خاصی پیدا نکند تا آخر از او حمایت میکنم اما نقد خود به دولت را هم مطرح میکنم. در دولت اول هم انتقادهای مختلفی به عملکرد اقتصادی دولت داشتم که آنها را بیان میکردم تا عملکرد دولت بهتر شود مثلا باتوجه به لطماتی که بنگاه های تولیدی کوچک ومتوسط در دولت های نهم ودهم دیده بودند به دولت یازدهم درابتدای کارمتذکر شدم که لازم است آن هارا فعال کند تا در کشور اشتغال ایجاد شود ولی متاسفانه دولت در سال سوم خود به اجرای این کار آن هم به شکل ناقص اقدام کرد .
من از دولت حمایت کرده ولی دولت را هم نقد میکنم و راهکار هم ارائه میدهم و نمیگویم در انتخاب روحانی اشتباه کردم. تنها راه پیش روی ما درانتخابات، حمایت از روحانی بود. مردم هم بدانند حمایت از روحانی اشتباه نبودحمایت از دولت و بیان نقد سازنده و ارائه راهکار به دولت هم می تواند به جریان اصلاحات کمک کند و هم به دولت. هشت سال از احمدی نژاد حمایت بیچون و چرا شد و سپس همان حامیان به مخالف سرسخت او تبدیل شدند و در نتیجه آن دولت نهم و دهم به اشکالاتش پی نبرد و جریان اصولگرا هم شکستهای پی در پی در انتخابات خورد.گویا اصلاحات نمی خواهد این اشتباه را تکرار کند.
کسانی که حامی احمدینژاد بودند حاضر نمیشدند به دولت او انتقاد کنند.درست است که او ابتدا برنامه خوبی را ارائه کرد و خود من هم آن ها را مناسب می دانستم. طوری که اگر من هم می خواستم رییسجمهور شوم همان برنامهها را ارائه می کردم. اما عملکرد دولت احمدینژاد در بسیاری از موارد اساسی درست عکس آن برنامه ها بود. این موضوع را ما دریک سالگی دولت نهم، در کنگره سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران تبیین کردیم. در سال دوم دولت احمدینژاد هم در ارزیابی با انطباق با قانون اساسی در کنگره دیگر گفتیم عملکرد او با قانون اساسی هم مغایرت دارد ولی حامیانش حاضر نبودند به این مهم توجه و برنامههایش را نقد کنند.
برخی اصولگرایان میگویند دلیل نقد دولت توسط اصلاح طلبان این است که آنها زیر بار مسئولیت کاستیهای دولت نروند.
اصلاح طلبان از روحانی حمایت کردهاند بنابراین قوت یا ضعف دولت به پای اصلاح طلبان هم نوشته میشود و ما باید پیه هر نوع عملکرد دولت را به تنمان بمالیم. اصلاحطلبان در قبال مردم باید متعهد بمانند و محکم بپذیرند که در قبال عملکرد دولت مسئولیت دارند اما وقتی اصلاح طلبان نقد خود را به دولت وارد میکنند مردم متوجه میشوند که اصلاحطلبان هم ار دولت حمایت می کنند و هم دولت را نقد می کنند بنابراین نظر مردم نسبت به اصلاح طلبان منفی نخواهد بود. مردم می گویند اصلاحطلبان از میان موجودین، خیرالموجودین را انتخاب کرده و از او حمایت کردند که کار درستی بود و او را هم نقد کردند که این هم کار درستی بود. در این شرایط اعتماد مردم به اصلاح طلبان حفظ میشود.
برخی اظهار کردهاند که جایگاه جهانگیری در دولت دوم روحانی نسبت به دولت اول وی تنزل یافته است بنابراین باید اصلاحطلبان جهانگیری را از دولت بگیرند و آماده انتخابات ریاستجمهوری 1400 کنند. شما با این نظر موافقید؟
خیر. آقای جهانگیری باید در هر شرایطی تلاش کند تا دولت روحانی در اجرای برنامههایش موفق شود. این اظهارنظرها تحلیل سیاسی عمیقی نیست. برای 1400 اصلاحطلبان اگر پخته عمل کنند آرای آنها بیشتر هم خواهد شد. ضمنا از الان معلوم نیست چه کسانی از اصلاحطلبان برای آن انتخابات نامزد میشوند. اگر شرایط به گونهای باشد که نیروهای اصلی اصلاح طلبان ردصلاحیت نشوند، آنها قطعا باید از نیروهای اصلی خود در انتخابات استفاده کرده و در رقابتی سالم شرکت کنند اما اگر شرایط به گونه دیگری شود، باید براساس شرایط آن مقطع تصمیمگیری کنند. نباید از حالا برای انتخابات آینده ریاست جمهوری تصمیم گرفت. صحبت کردن از حالا درباره انتخابات بی مورد است.
بازگشت اصلاح طلبان به عرصههای قدرت که از سال 92 آغاز شد چه دستاوردهایی برای کشور داشته است؟
اصلاح طلبان از موقعیت خوبی به دلیل صداقت و احترام به جامعه برخوردار هستند اما اینگونه نبوده است که درسال های اخیر قدرت بخشی از ارکان نظام را به طور کامل در اختیار داشته باشند. قدرت آنها به شکل غالب در ارکان نظام ظاهر نشده است. یعنی دولت اصلاحطلب یا مجلس اصلاحطلب از سال 92 نداشتهایم که بتوانیم درارزیابی عملکرد آن ها نتیجه را به طور کامل متوجه اصلاح طلبان بدانیم. فقط شورای شهر اصلاحطلب داریم که قدم های خوبی برداشته است اما هنوز برای ارزیابی عملکرد شورای شهرهم زود است. بنابراین ازاین زاویه ارزیابی دقیقی نمیتوان از عملکرد اصلاح طلبان داشت.اما ازآن جا که اصلاح طلبان باحمایت خود از روحانی موجب پیروزی وی شدند، میتوان گفت که درموفقیتهای او شریکند بنابراین اصلاح طلبان میتوانند ادعا کنند که در حل وفصل مساله انرژی هسته ای، فضای باز سیاسی، آرامش درمناسبات اقتصادی، گسترش روابط سیاسی باکشورها که ازدستوردهای خوب آقای روحانی است ، شریکند.
در مورد عملکرد فراکسیون امید میتوانیم اکنون ارزیابی داشته باشیم؟
به نظر من آن چه ازفراکسیون امید باید انتظار داشت این است که فضایی را در مجلس ایجاد کند که به دور از هیاهو و افراط و تفریط بوده و برای پیشبرد خواستههای مردم کمک کار دولت باشد و ضمنا نظارت جدی بر عملکرد ارکان مختلف نظام اعمال کند.تصور من این است که فراکسیون امید تلاش کرده است تا این مسیر را طی کند.
معیشت در شعارهای انتخاباتی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس قرار داشت. کارنامه فراکسیون امید در خصوص تحقق این وعده خود و مطالبه مردم را چگونه ارزیابی میکنید؟
تحقق این وعده در تصویب بودجه 97مشخص می شود. تصمیم فراکسیون امید در بودجه مشخص می کند چقدر به نفع توده مردم عمل کرده است. فراکسیون باید در مورد بودجه خوب عمل کند زیرا پیشنهاد بودجه دولت صد در صد خوب نیست و تورم زاست. افزایش قیمت حاملهای انرژی تورم زاست. به جای افزایش یکباره قیمتها باید قیمت ها به تدریج در سالهای گذشته افزایش می یافت. کار نادرست دیگر این است که دولت بودجه 97را با توجه به نرخ تورم اعلام شده ، ده درصد افزایش داده است که اشکال اینجاست که بودجه جاری را 17 درصد افزایش داده و بودجه عمرانی را کاهش داده است این حرکت نادرستی است. فراکسیون امید باید ارزیابی دقیقی از بودجه داشته باشد و بودجه را براساس برنامه پنج ساله وچشم انداز بیست ساله تنظیم کند.
این روزها در آستانه اولین سالگرد درگذشت آیتالله هاشمی قرار داریم. با توجه به اینکه آیت الله هاشمی نماد و رهبر جریان اعتدال بود، آیا جریان اعتدال از فقدان آیتالله هاشمی در یکسال گذشته ضرر کرده است؟
بدیهی است که فقدان شخصیتهایی که در یک جریان به عنوان وزنه تلقی شده و سابقه تلاش های خستگی ناپذیر دارند، به جریان ، حامیان و طرفداران آن جناح ضربه می زند. اما هیچ وقت نباید در یک جناح به این قضیه بهای زیاده از حد داد. به هرحال مرگ برای همه وجود دارد مهم این است که توجه شود چگونه میتوان این موضوع را جبران کرد و به نیروهای جدید پروبال داد تا جایگزین نیروهای قدیمی شوند. جریان اعتدال پس از فوت آیتالله هاشمی هم از لحاظ تشکیلاتی و هم شخصیتسازی باید بیشتر کار می کرد تا خلاءهای نبود وی را جبران کنند. ولی به نظر می رسد اعتدالیون خیلی در این کار موفق نبودند. آنها از ابتدای دولت روحانی باید از شرایط برای ارائه دیدگاههای خود و تئوریزه کردن آنها استفاده می کردند ولی این کار را نکردند. هنوز تئوری ارائه نکردند که اعتدال یعنی چه و اگر حرفی هم زدند ناگزیر از برخوردهای متقابل با آنها بوده است یعنی کسی به آنها ایرادی گرفته و آنها مجبور به پاسخ شدهاند.
گفتوگو از خبرنگار ایسنا: محسن فرامرزی
انتهای پیام
نظرات