به گزارش ایسنا، محمد شیخی در نشستی با عنوان حاشیهنشینی و فقر شهری که در پژوهشکده ثامن مشهد برگزار شد، اظهار کرد: عجیب است پس از گفتوگویی که سالها در خصوص حاشیهنشینی انجام شده، اما بهعنوان یکی از پنج آسیب در کنار اعتیاد، فحشا، ایدز و... قرار میگیرد و با ادبیات دهه 50 مطرح میشود. اصولاً هنگامی که درخصوص حاشیهنشینی بحث میشود، گمان میکنم به ادبیات دهه 50 اشاره دارد؛ یعنی زمانی که اقشار کمدرآمد در اثر رشد شتابان شهرنشینی و شهر، در اشکالی از حاشیهنشینی از بطن شهر خارج و در مکانی اقامت میکردند و این پدیده بهعنوان حاشیهنشینی تعریف میشود.
وی ادامه داد: آیا تحول پدیده حاشیهنشینی تا سالهای دهه 90 باعث نمیشود بازاندیشی در رابطه با این مفهوم داشته باشیم؟ آیا بهطور مثال، هنوز به زندگیکردن در مناطق مطهری و چمران مشهد میتوان حاشیهنشینی گفت؟ این مکانها چه از نظر کالبدی و چه از نظر جمعیتی، تبدیل به سکونتگاه و بخش مهمی از شهر شدهاند.
این پژوهشگر برنامهریزی شهری با اشاره به اینکه «باید در مفهوم حاشیهنشینی بازاندیشی داشته باشیم» گفت: اگر بپذیریم که این مفهوم نیاز به تأمل دارد، در طول این سالها و تا دهۀ 90 آنقدر این مفهوم پیچیده شده است که مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد آن تصمیمگیری کند.
شیخی عنوان کرد: پایاننامۀ من در سال 80، سعی کرد پیچیدگی مفهوم حاشیهنشینی را نشان دهد. در آن پایاننامه و همچنین در تجارب بعدی، به این نتیجه رسیدم که این پدیده، یک پدیده واحد است، اما مخرج مشترکهایی دارد که رشد سریع جمعیت و کالبد از جمله آنهاست. حاشیه شهرها در یک دورۀ 5 تا 10 ساله نرخ رشدهای بالایی را تجربه میکنند و سپس این رشد افت میکند. دارای سند رسمی نیستند و این موضوع مبنای تفکیک آنها از بافت فرسوده شهری قرار میگیرد. برنامهدار نیستند، طرح و نقشه برای اجرا نداشتهاند. ساکنان حاشیه شهر از دیگر بافتهای شهر متفاوت هستند، اگر در بافتهای فرسوده هنوز بومیهای بیشتری داریم، اما در سکونت گاههای غیر رسمی افراد بومی کمتری وجود دارد.
این پژوهشگر برنامهریزی شهری افزود: این موضوعات باعث شده حاشیهنشینان از قیود رسمی آزاد شده باشند و مکانیزم رشد را داشته باشند. در حاشیهنشینی با یک پدیده واحد مواجه نیستیم، بلکه انواع ساختوبافت با پیچیدگیهای کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی داریم که گونههای خاص مقابله را می طلبند و مواجهه با آنها کار راحتی نیست.
شیخی یادآور شد: در حاشیۀ شهرها جرایم و آسیبها، سازمانیافته و پنهان است، اما خیلی نمیتوان آسیبهای اجتماعی را فقط مختص به این مناطق دانست. همچنین برخلاف عدهای که میگویند در حاشیه شهرها آسیبی وجود ندارد، باید گفت حاشیه شهرها درجهای از آسیبها را شامل میشوند؛ زیرا اقشار کمدرآمد، گروههای مجرم اجتماعی و افرادی که حاشیه شهر را بهعنوان پناه تلقی میکنند، در این مناطق بیشتر هستند؛ در نتیجه حاشیه شهر درجهای از آسیبها را بیشتر از دیگر جاها در خود میپذیرد؛ اما نباید آن را اطلاق عام به حاشیهنشینان کرد. آنها اقشار شریف و مردم نجیبی هستند که جرم اصلی آنها کمی درآمد و گرفتارشدن در تله فقر است.
وی تصریح کرد: متاسفانه نگاهی که امروز پس از گذشت سالها حاکم است، میتواند به برخورد دفعی و ریشهکنی حاشیهنشینی منجر شود. چطور میتوان فکر کرد که حاشیهنشینان مشهد که 30 درصد جمعیت این شهر را تشکیل می دهند، آسیب هستند و باید آنها را دفع کرد؟
این پژوهشگر برنامهریزی شهری خاطرنشان کرد: جمعیت زیاد ساکنان حاشیه شهر حاکی از این است که آنها بخش مهمی از مسأله مسکن را حل کردهاند؛ در صورتی که برنامهریزی رسمی کشور نتوانسته این کار را انجام دهد و در معادلات خود حاشیهنشینان را به حساب نیاورده است. حاشیهنشینان از معادلات برنامهریزی رسمی کشور کنار گذاشته شدهاند؛ بنابراین خود آنها راه حلی پیدا و مسکن خود را تأمین کردهاند. امروز بخش مهمی از موجودی مسکن ما حاشیه شهر است؛ اگر فکر میکنیم میتوانیم با تخریب و نابودی آنها آسیب را حل کنیم، تصور خامی است.
شیخی ادامه داد: اتفاقی که اوایل دهه 70 در مشهد، اسلامشهر، شیراز و... افتاد، به ما گفت حاشیه شهرها پتانسیل آشوبهای شهری را دارند. همانطور که در بسیاری کشورهای سرمایهداری ممکن است این آسیب وجود داشته باشد، برای ماهم وجود دارد. حاشیهنشینی از یک جهت به حل نسبی مسأله مسکن پاسخ داده و از یک جهت بستری برای آشوبهای شهری در آینده خواهد بود. اگر برای این موضوع فکری نکنیم میتواند در آینده بسیار آسیبزا باشد و مشکلات جدی ایحاد کند. شاید همین مسأله بود که مدیران و نهادهای مربوطه را به این فکر انداخت که باید فکری کرد. پس از آن آشوبهاست که هم طرحهای منطقه شهری ایجاد شده و هم روی اسکان غیررسمی کارهای بیشتری انجام دادهایم.
وی درخصوص اینکه چطور میتوان گذار آسیب به راهحل را در مسأله حاشیهنشینی داشته باشیم، گفت: باید این تهدید را به فرصت تبدیل کنیم. خیلی از نظرات حاشیهنشینی را آسیب میبینند و میگویند حاشیهنشینی پدیدهای است که در مراحل گذار شهری بهوجود میآید و بهتدریج حل میشود، اما گر بخواهند برای آن راهحل بهکار ببرند، پاکسازی و ریشهکنکردن حاشیهنشینان را راه حل میدانند. آنها میگویند با پاکسازی حاشیهنشینی میتوان چهره شهر را زیباتر کرد. ردپای این تفکر را در یکی از طرحهای جامعی که بر روی آن کار میکردم، پیدا کردم.
این پژوهشگر برنامهریزی شهری اظهار کرد: نظرات اقتصاد سیاسی، ریشۀ پیدایش سکونتگاههای حاشیه شهر را بهخوبی تبیین میکند. برخی نظام سرمایهداری و مکانیزمهای آگاه و ناآگاه آن را در شکلگیری حاشیه شهر مؤثر میدانند، اما راه حلی نمیدهند؛ درحالیکه هنگام فکرکردن درخصوص حاشیهنشینان، اصلیترین نتیجهای که میتوان گرفت، این است که با نابودی نظام سرمایهداری و دگرگونی اساسی بنیادها میتوان کاری انجام داد. در غیر این صورت به نظر میآید تمام راه حلهای اصلاحی و ترمیمیای که بهکار میروند، درمان موقتی هستند.
شیخی تصریح کرد: خود حاشیهنشینان ظرفیتها و استعدادهایی دارند که با شناخت و سازماندادن آنها و همچنین توانمندسازی، میتوانیم حاشیهنشینان را به سامان برسانیم.
وی عنوان کرد: باید بپذیریم که حاشیهنشینان بخشی از جامعه شهری و مردمان ما هستند. آنها را باید به رسمیت بشناسیم. حاشیهنشینان مخزن رأی هستند، در انقلاب شرکت کردهاند و درمجموع، قشر تعیینکنندهای هستند. البته همراه با به رسمیتشناختن حاشیهنشینان باید کنترل و مهار آنها هم انجام شود تا این به رسمیتشناختن منجر به بازتولید حاشیهنشینی نشود.
این پژوهشگر برنامهریزی شهری گفت: توانمندسازی، نهادسازی، ظرفیتسازی، تأمین خدمات و زیرساختها و ارتقاء ظرفیت مسکن حاشیهنشینان باید در دستور کار قرار بگیرد.
شیخی تصریح کرد: اصلیترین مسألهای که درمورد حتی مشهد مطرح است، آمایش منطقهای است. تعادلهای منطقهای، توازن شهری و روستایی و حتی بین شهری وجود ندارد. بهطور مثال، فاصله بین مشهد تا سبزوار، نیشابور، تربت و... زیاد است. تمرکز شدید امکانات در مشهد جاذبهای را ایجاد میکند که باعث ایجاد نرخ رشد بالایی میشود .
وی افزود: ما طرح آمایش و برنامههای منطقهای داریم، اما براساس آنها چه میکنیم و اقدامات اجرایی را چگونه بر اساس آنها سازماندهی میکنیم؟ این طرحها باید به برنامههای توسعه شهری و محلی جهت بدهند، اما آیا واقعاً این کار انجام میشود؟ باید سامانههای آمایشی منطقهای را فعال کنیم و ترتیبات نهادی را برای آن به خوبی تدارک ببینیم.
شیخی خاطرنشان کرد: در خصوص مشهد طرحهای آمایشی داشتهایم، اما به دلیل اینکه آن ترتیبات نهادی درست نبوده و در مدیریت توسعه منطقهای مشکل داشتهایم، خیلی نتوانستهایم از آنها استفاده کنیم و شهرهای جدید همچون گلبهار نتوانستهاند با تمام ظرفیت کار کنند؛ درحالیکه میتوانستند بخشی از بار جمعیتی را بر دوش بکشند.
این پژوهشگر برنامهریزی شهری اظهار کرد: پتانسیلهای شهری مشهد در سالهای اخیر تقویت شده و جذب جمعیت داشته است، اما به این دلیل که برای این پتانسیلها بهخوبی برنامه نداشتهایم، جمعیتی که جذب شده به حاشیه رفته و حاشیهنشینی گسترده به حجم یک میلیون نفر به وجود آمده است.
شیخی یادآور شد: ما همیشه فکر میکنیم حاشیهنشینان فقط مسأله مسکن دارند، درحالیکه اینگونه نیست و آنها در بسیاری مواقع درخصوص مهارتهای پایه، سواد و... مشکل دارند. ارتقاء مهارتهای پایه، سطح دانش و سواد و... در این مناطق باید انجام شود.
وی گفت: در دو دهۀ گذشته، درخصوص حاشیهنشینی اقدامات مؤثری در کشور انجام شده است. شاید 20 سال گذشته، این مقبولیت در خصوص حاشیهنشینان وجود نداشت که آنها جزئی از جمعیت شهر هستند و باید برایشان فکری کرد. طی این مدت برنامهها و طرحهای متعددی در خصوص سکونتگاههای غیررسمی تهیه شده است. همچنین تسهیلگری در بافت فرسوده و سکونتگاههای غیررسمی آغاز شده که برای بهسازی محیط بسیار کمککننده بوده است.
این پژوهشگر برنامهریزی شهری افزود: گفتمان خوبی بین ساکنان سکونتگاههای غیررسمی و ما طراحان و برنامهریزان ایجاد شده است. حاشیهنشینان به حقوق خود آگاهی پیدا کره و تشکلهایی ایجاد کردهاند. آنها از مسئولان مطالبه دارند.
انتهای پیام
نظرات