این مترجم در گفتوگو با ایسنا، درباره ترجمههای رونویسیشده اظهار کرد: بیشتر مترجمان تازهکار این اشتباه را انجام میدهند؛ آنها سراغ کتابهای کلاسیک و مشکل مانند «بینوایان» و «جنایت و مکافات» میروند که نمیتوانند از پس آنها برآیند و کپی میکنند. من انگیزه این مترجمان را نمیدانم اما حدس میزنم برخی از ناشران که این کار را انجام میدهند پول اندکی به مترجمان جوان میدهند و از آنها میخواهند کتاب را ترجمه و یا رونویسی کنند.
او با بیان اینکه کتابهای کلاسیک بیشتر مخاطب خاص دارند و همه خوانندگان سراغ آنها نمیروند، گفت: مخاطب حرفهای معمولا ترجمههای خوب را تشخیص میدهد. زمانی که کتابی با ترجمه خوب و با وجود چند ترجمه از آن به چاپ چندم میرسد یعنی خواننده هوشیار و آگاه است و میداند سراغ کدام ترجمه برود؛ مثلا رمان «برادران کارامازوف» به چاپ ششم رسید و یا کتاب «بارون درختنشین» که سال گذشته منتشر شد در عرض یکسال و نیم به چاپ سوم رسید. البته زندهیاد مهدی سحابی هم ترجمه خوبی از این کتاب کرده بود.
شهدی با تأکید بر اینکه رونویسی از ترجمه دیگران به صنعت ترجمه آسیب میرساند، افزود: این ترجمهها خواننده را بدبین میکنند، بهویژه خوانندهای که تجربه ندارد و کتابخوان واقعی نیست. معمولا این خوانندهها مترجمان و خود کتاب را نمیشناسند و زمانی که با چنین ترجمههایی برخورد میکنند ناامید میشوند.
او با بیان اینکه به خاطر مشغله کاری و خواندن کتاب به زبان اصلی وقت ندارد کتاب بخواند، اظهار کرد: گاهی که شناسنامه کتابها را میخوانم میبینم مثلا مترجم ۲۵-۲۶ سالهای یک کتاب معروف و ثقیل را ترجمه کرده است؛ مشخص است که این فرد نمیتواند فارسی کتاب را درک کند چه رسد به اینکه متن اصلی را درک کند و به زبان فارسی برگرداند.
مترجم نمایشنامههای آنتوان چخوف افزود: مشکل دیگر این است که ما هیچ ممیزیای برای جلوگیری از این کار نداریم. در کشورهای دیگر روزنامهها و مجلاتی هستند که به صورت تخصصی کارشان نقد و بررسی نوشتهها و ترجمههاست، و اگر مترجمی به این کار دست بزند چنان آبرویی از او میبرند که پشت دستش را داغ کند و سراغ این کار نرود. متأسفانه در کشور ما کسی به این مسائل نمیپردازد و برخی از ناشران نفعطلب و سودجو این کار را انجام میدهند.
او در ادامه تأکید کرد: ترجمههای بد نیز باعث بیاعتمادی مخاطب به کتابهای ترجمهشده میشود بهویژه خوانندگانی که شاید اسم کتاب و یا اسم نویسنده آن را شنیدهاند اما شناختی از مترجمان و سبک ترجمه آنها ندارند، و زمانی که کتاب را میخوانند از آن سر درنمیآورند. بسیاری از این کتابها مشکلات ویرایشی دارند و برخی از مترجمان در نوشتن زبان فارسی مشکل دارند.
پرویز شهدی با آوردن مثالی از دانشجوی مترجمی زبان فرانسه که بعد از هشت سال نمرهاش در ترجمه ۲ شده بود و در نوشتن فارسی نیز مشکل داشت، بیان کرد: در نظر بگیرید چنین افرادی کتاب ترجمه کنند. بسیاری از ترجمهها رونویسی است. مثالی که زدم مترجمان جوان سراغ کتابهایی مانند «بینوایان» میروند، زمانی که یکی از این ترجمهها را ورق زدم واقعا مایه شرمساری بود و اگر از کتاب قبلی رونویسی کرده بود حداقل برخی از اصطلاحات و واژهها را به اشتباه نمیآورد. این در حالی است که زندهیاد مستعان ترجمه بسیار دقیقی از این کتاب دارد، یا کتاب «دن کیشوت» که زندهیاد محمد قاضی آن را ترجمه کرده است و امکان ندارد هیچکس بهتر از آن ترجمه کند، زیرا اگر ترجمه و متن اصلی را بخوانید خواهید دید که عین هم هستند و ترجمه کم و کسری ندارد.
این مترجم درباره ترجمههای موازی نیز اظهار کرد: مشکلی که وجود دارد این است که مترجمان از ترجمه کتاب توسط مترجم دیگر خبر ندارند. اگر مانند کشورهای دیگر بنگاه انتشارات مأمور این کار میشد، کپیرایت کتاب را میپرداخت و با نویسنده کتاب قرارداد میبست و کتاب را منتشر میکرد، آن وقت کسی حق نداشت کتاب را دوباره ترجمه کند. اما در کشور ما هیچگونه ضوابطی در این رابطه وجود ندارد. البته اگر کتابی که ارزشمند است، شهرت جهانی دارد و برای همیشه در ادبیات دنیا باقی میماند چند ترجمه از آن منتشر شود ایرادی ندارد. همانگونه که یک خواننده برداشتی از کتاب دارد که ممکن است دیگری آن برداشت را نداشته باشد، برای مترجمان پیش میآید برداشت متفاوت از کتاب بهویژه کتابهایی با متن پیچیده داشته باشند.
او افزود: ترجمههای همزمان را میتوان قضاوت کرد، البته روزنامهها و مجلهها باید این کار را انجام دهند و آنها را با هم مقایسه کنند. در عین حال حُسنی که ترجمههای همزمان دارد این است که خواننده پی میبرد کار مترجمان مختلف به چه شکل است. من اشکالی در ترجمههای موازی و همزمان نمیبینم اما این کار به وضع خراب بازار کتاب لطمه میزند.
مترجم کتابهای آنتوان دو سنت اگزوپری تأکید کرد: خوانندگان حرفهای و باتجربه آگاهی دارند و میتوانند ترجمههای خوب و بد را از هم تشخیص دهند، البته هر خوانندهای ذوق و سلیقهای دارد و سبک یک مترجم خاص را میپسندد و کارهای او را دنبال میکند. ترجمه مجدد کتابهای مهم اشکالی ندارد اما ترجمه کتابهایی که جایزهای برده، بر سر زبانها افتاده و یا پرفروش شده دیگر مسئله پول درآوردن است. من نه به دنبال پول ترجمه هستم و نه به دنبال شهرت و تا زمانی که کتابی به دلم ننشیند و درس خاصی در کتاب برای جوانان نباشد سراغ ترجمه آن نمیروم.
انتهای پیام
نظرات