به گزارش ایسنا، متن یادداشت سید حسین موسویان در پایگاه خبری المانیتور منتشر شده، به شرح زیر است:
برداشت غالب در حلقههای سیاسی آمریکا و متحدانش این است که ایران به دنبال سلطه بر خاورمیانه است. اسرائیل و سایر کشورهای منطقه مکرر ادعا کردهاند که ایران میخواهد «امپراتوری پارسی» را احیاء کند. با وجودیکه مقامهای ایرانی بارها این ادعا را مضحک خوانده و آن را رد کردهاند، لیکن واقعیت این است که این موضوع مرکز ثقل اختلافات فعلی آمریکا و متحدانش با ایران است.
بر خلاف ادعاهای مذکور، ایرانیها همواره خود را قربانی تجاوزات قدرتهای متخاصم خارجی در تاریخ معاصرشان میبینند و در تلاشند تا امنیت خود را حفظ کنند. از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷، سلسلهای از رویدادها و عوامل سبب شدند تا تهران به این باور برسد که واشنگتن و متحدانش در منطقه، به دنبال تغییر رژیم و تجزیهٔ کشور هستند. واقعیت این برداشت با سخنانی از نوع آنچه جیمز متیس، وزیر خارجهٔ آمریکا در اوایل هفتهٔ جاری ابراز کرد، بهتر درک میشود. متیس گفت: «قبل از آنکه ایران و آمریکا بتوانند به روابط مثبت و ماندگاری دست یابند، تغییر رژیم در ایران ضروری است.»
در مجموع، شش عامل از زمان انقلاب ۱۳۵۷ این استنباط را در میان ایرانیان به وجود آورد که در معرض تهدید قرار دارند:
نخست: چالشهای دههٔ ۱۳۶۰، بهویژه جنگ ایران و عراق و شورش تجزیهطلبان در استانهای کردستان و خوزستان که جان صدها هزار تن را گرفت و صدها میلیارد دلار خسارت به جا گذاشت. آمریکا و متحدانش در حاشیهٔ خلیج فارس، نقشی مهم در ایجاد بحران ایفا کردند. آنان به تجزیهطلبان کمک رساندند و هرگونه حمایت ممکن را به صدام حسین ارائه دادند. از جملهٔ این کمکها میتوان به موشکهای بالستیک و سلاحهای شیمیایی اشاره کرد که برای کشتار استفاده شد. در زمانهای منتهی به پایان جنگ، ایالات متحده مستقیماً سکوهای نفتی ایران را هدف قرار داد و حتی یک هواپیمای مسافربری ایران را سرنگون کرد.
دوم: نظامیشدن روزافزون منطقه که ایران از زمان انقلاب تا کنون در سراسر مرزهایش مشاهده میکند. نه تنها ایران در حلقهٔ پایگاههای نظامی آمریکا قرار دارد، بلکه سیل سلاحهای آمریکایی نیز مستمرا به منطقه، بهخصوص خلیج فارس، سرازیر است. باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین آمریکا، به سعودیها بیش از ۱۱۵ میلیارد دلار اسلحه فروخت که رکورد این فروش را نسبت به دولتهای پیش از خود شکست. در عین حال دونالد ترامپ دست اوباما را نیز از پشت بست. امروز ایران با وجود آنکه دو برابر عربستان سعودی جمعیت دارد، یک پنجم این کشور بودجهٔ نظامی صرف میکند. حتی امارات متحده عربی با جمعیت بومی یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفری خود، دو برابر ایران بودجهٔ نظامی هزینه میکند.
سوم: تحریمهای بینظیری که ایران از سال ۱۳۵۷ تا به حال در معرض آنها قرار دارد. حتی با وجود آنکه ایران به دقت مفاد توافق اتمی تیرماه ۱۳۹۴ را رعایت میکند، کنگرهٔ آمریکا به دنبال وضع دور جدیدی از تحریمها است. چنین تحریمهایی مدتهاست که از سوی اسرائیل و عربستان سعودی با هدف زمینگیر کردن اقتصاد ایران، تشویق میشوند.
چهارم: جنگهای پنهان، آمریکا و متحدینش در شکل حملات سایبری، ترور و حمایت از گروههای تروریستی همچون سازمان بدنام مجاهدین خلق. اخیرا نیز آمریکا به قصد تقویت این تاکتیکها، یک واحد ویژهٔ ایران در سازمان سیا تحت هدایت فردی با خصوصیات شدیداً تندرو به نام مایکل دیآندریا، تاسیس کرده است. در واقع، تمامی دولتهای آمریکا از سال ۱۳۵۷، سیاست «تمام گزینهها روی میز است» را دنبال کردهاند.
پنجم: موضع تقابلی عربستان سعودی در قبال جمهوری اسلامی که امروزه گفته میشود ریاض را به سوی برقراری روابط استراتژیک با اسرائیل سوق داده است. ایران و عربستان سعودی در چارچوب سیاست حسن نیت اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری فقید ایران، طی مذاکرات نگارنده با عبدالله بن عبدالعزیز، ولیعهد آن زمان سعودی، به تنشزدایی دیپلماتیک رسیدند و از سال ۱۹۹۶ میلادی روابط خوبی را تجربه کردند. حدوداً در همان زمان، حسن روحانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، با وزیر کشور وقت سعودی، محمد بن نایف، به توافق امنیتی دست یافت. با این حال، در زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد (بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲) که جو بینالمللی برای فشار و تحریک جنگ علیه ایران، مساعد شده بود، عربستان این توافق را زیر پا گذاشت. رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق آمریکا، در سال ۲۰۱۰ گفت که چگونه سعودیها همواره میخواهند که «تا آخرین [سرباز] آمریکایی با ایران بجنگند.» جان کری، وزیر خارجهٔ پیشین این کشور نیز اظهار کرد که کشورهای منطقه از اوباما خواستهاند تا «اینها را بمباران کند.»
ششم: ایران با تهدیدهای جدی در مرزهایش مواجه است. این تهدیدها از جانب گروههای تروریستی؛ کشورهایی با دولتهای ناتوان مانند عراق، سوریه و افغانستان یا کشوری با بمب هستهای مانند پاکستان، وجود دارند. آنگونه که یک مقام نظامی ایران گفته است، در قریب به ۶۰ درصد از مرزهای ایران «هیچ کنترلی از جانب دولتهای کشور همسایه اعمال نمیشود.»
این حقایق ایران را واداشتهاند که حضوری فعال و پیشگیرانه در منطقه داشته باشد تا مرزهایش، حاکمیت ملی و یکپارچگیاش را حفظ کند. برای رسیدن به این مهم، اهداف سیاست خارجی ایران بر مقابله با تهدید، ایجاد ثبات منطقهای و بهبود خودکفایی در ایجاد سلاحهای بازدارندهٔ نظامی، از جمله قابلیت تولید موشکهای بالستیک، متمرکز شده است.
راه پیش رو
ریشهٔ دلایل کجفهمیها در مورد نیات منطقهای ایران، در فقدان گفتوگو میان قدرتهای منطقهای نهفته است. با توجه به شرایط کنونی، هیچ مجمع مشترکی وجود ندارد که قدرتهای منطقهای در آن به طرح نگرانیها و گلایههای خود با یکدیگر بپردازند. به جای آن، هر کدام از طرفین دعوا با هدف جلب افکار عمومی، روایت خود را از ماجرا ابراز میکنند.
ثبات منطقه و ریشهکنی تروریسم تنها با مفاهمه و همکاری همهجانبهٔ قدرتهای منطقهای و جهانی ممکن است. در مورد جنگ علیه تروریسم، بر خلاف تصویرسازی از تلاش یک ایران به اصطلاح «شرور» برای سلطه بر منطقه، ایران نقشی کلیدی در زدودن داعش از فلوجه، موصل، حلب و نواحی مهم دیگر در سوریه و عراق، ایفا کرده است. مقامهای عراقی تأکید کردهاند که اگر همکاری ایران نبود، بغداد به دست داعش میافتاد. همچنین مسعود بارزانی، رئیس دولت اقلیم کردستان عراق، گفته است زمانی که اربیل در آستانهٔ سقوط قرار داشت، «ایران نخستین کشوری بود که به ما سلاح و مهمات رساند.»
با وجود آنکه سیاست دولت ترامپ در منطقه بر مداخلهٔ نظامی استوار است، هیچ بحرانی در منطقه بدون دیپلماسی دقیق و حسابشده، راهحلی ماندگار ندارد. در این راستا، گفتنی است که مذاکرات منتج به توافق هستهای، مدلی مفید برای حل بحران از طریق دیپلماسی چند جانبه ایجاد کرده که این مدل میتواند برای تسهیل توافق و رفع بحرانهای جاری در منطقه مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
دولت ترامپ باید به سخنان گروهی از ژنرالها و آدمیرالهای بازنشستهٔ آمریکایی گوش فرا دهد که در نامهٔ سرگشادهٔ اخیرشان تأکید کردند: «بدون دیپلماسی، درگیریهای کوچک میتوانند به راحتی از کنترل خارج شوند.»
در واقع، متیس و تیلرسون، وزیران دفاع و خارجه آمریکا، به جای تدارک برای مداخلات نظامی، تخریب وجههٔ ایران یا تخریب توافق هستهای، باید راه تعامل دیپلماتیک را با تمامی طرفهای درگیر، دنبال کنند و مهمتر از آن، به ایجاد یک سیستم برای همکاریهای جمعی در منطقه، کمک کنند.
انتهای پیام
نظرات