به گزارش ایسنا در ابتدای این میزگرد که دوشنبه (۲۲ آذرماه) در موزهی سینما برگزار شد، پس از نمایش «رویاهای دم صبح»، علیرضا بهرامی بهعنوان منتقد و روزنامهنگار، این فیلم را از سه جنبه مهم و درخور توجه دانست و با بیان خاطرهای از واکنش مخاطبان پس از نمایش فیلم «لانتوری» در جشنواره پنجاهویکم «کارلووی واری» و توجه آنها به مقولهی گذشت به جای خشونت و آنچه که از نظر ما برای انعکاس در جهان چندان خوشایند نیست، دلیل اول اهمیت فیلم را پرداختن به مسالهای جهانی از طریق سینما عنوان کرد و گفت: فیلم «رویاهای دم صبح» از یک درد مشترک بشری لایهبرداری میکند؛ دردی به عمق تاریخ و وسعت کرهی زمین؛ همهی انسانها در تمام ادوار در این درد و پیدایش و نحوه مواجهه با آن سهیمند؛ چون این موضوع که به فطرت انسانی نیز مربوط است و قدمتی به طول تاریخ و به وسعت تمام سرزمینهای کشف شده و قابل سکونت انسان دارد.
وی با اشاره به ۳۷ جایزه و ۹ نامزدی این فیلم در جشنوارههای بینالمللی را درحالیکه برای جشنوارههای آفریقایی و آسیایی هنوز عرضه نشده است، دلیل دوم اهمیت این فیلم را ارتقای سطح سینمای مستند ایران در جهان بهدلیل بکر بودن برخی از جوایز این فیلم عنوان کرد و گفت: در میان فهرست چند صفحهای جوایز فیلم برخی از آنها مانند جایزه موسسه فیلم بریتانیا یا جایزه بهترین مستندساز سال ۲۰۱۶ تروفالس آمریکا برای اولین بار نصیب سینمای ایران شد و اینها یعنی مهرداد اسکویی به سهم خودش سینمای مستند خود و ایران را در جهان ارتقا بخشید. این عرصهها، ویترینهای مهم سینمای مستند جهان هستند و مستندسازان ما از این جهت بهحق باید خوشحال باشند. این فیلم مسیری را برای مستندسازان ما باز کرده که حتی آثار قبلی این فیلمساز به آن راه نبرده بودند.
«بهرامی» دلیل سوم اهمیت این فیلم را نشان دادن توانمندی سینمای مستند ایران برای حضور در عرصه اسکار عنوان کرد و گفت: با این فیلم ما برای اولینبار فکر کردیم میتوانیم در عرصه اسکار فیلمهای مستند نیز حضور پیدا کنیم و این میتواند الگویی برای مسئولان ما باشد تا حتا مانند چند کشور در سال جاری، در سالهایی که فیلمهای داستانی مناسبی برای ارائه به اسکار وجود ندارد، روی فیلمهای مستند برنامهریزی کنند. گرچه این فیلم با وجودی که عموم رقبای اسکاری خود را دستکم در یک رقابت در جشنوارههای دیگر جا گذاشته بود، به دلایلی نتوانست در اسکار امسال شرکت کند اما به شرط حفظ برخی شرایط، شانس حضور در اسکار بعدی را همچنان دارد. ما باید فیلمهای مستندمان را قابل رقابت در عرصه جهانی بدانیم و با این کار شاید اموری را که در دیپلماسی از آن غافل یا عاجز بودیم، بتوانیم جبران کنیم.
وی با اشاره به اینکه سال ۲۰۱۷ به نام سال ژان روش (قوش)، مستندساز برجسته فرانسوی نامگذاری شده است و محل برگزاری اولین جشن سال ژان روش هم در خارج از فرانسه، تهران خواهد بود که به همت موسسه تصویر سال این جشن برپا میشود، مینا راد (عضو بنیاد ژان روش) را برای اهدای لوح عضویت افتخاری مهرداد اسکویی، احمد الستی و سیفالله صمدیان به روی صحنه دعوت کرد. این لوحها به اسکویی و الستی اعطا شد و صمدیان نیز به دلیل حضور در جشنواره ابوظبی در این مراسم غایب بود.
در ادامه مراسم و با آغاز میزگرد تحلیل «رویاهای دم صبح» که با حضور ناصر فکوهی، مصطفی ملکیان، مهرداد اسکویی و احمد الستی برگزار شد، ناصر فکوهی با اشاره به اینکه من آسیبشناس هستم و حرفهایم در این نشست تلخ خواهد بود اظهار کرد: پیش از این هم درباره این فیلم صحبت کردهام، اما موضوع آن بحث اخلاق فیلمسازی بود. بحث این بود که آیا فیلمساز حق دارد از مصیبت دیگران فیلم بسازد و به موفقیت و شادمانی برسد. این یک پرسش اخلاقی است، اما امروز به مبحث دیگری میپردازم که آن هم نکته شیرینی نیست و به مصیبتی که فیلم نشان میدهد برمیگردد.
این استاد جامعهشناسی و انسانشناسی ادامه داد: آنچه فیلم نشان میدهد و در همین حد هم شوکآور است، سطحیترین لایه و بخشی است که اسکویی میتوانست نشان دهد اما پشت صحنه واقعیت زندگی این دختران صدبار مصیبتبارتر است و ایشان نمیتوانسته آن را نشان بدهد. اسکویی سعی کرده در بدترین شرایطی که این جا داریم و در این فشار که هیچچیز بدی نباید نشان داده شود لایههای سطحی این زخم را نمایش دهد.
فکوهی با بیان اینکه آنچه در فیلم نمایش داده میشود هرچقدر مصیبتبار، بخش خوب قضیه است اظهار کرد: وقتی دختران این فیلم به جامعهی بیرون زندانشان فکر میکنند، زندان برایشان حکم بهشت را دارد. چرا باید فرد در جامعهای زندگی کند که زندان برایش بهشت باشد و این مصیبت اصلی است. آنچه در فیلم میبینیم بلایی است که در یک جامعه زنستیز و مردمسالار بر سر آنان آورده است. زندگی هرکدام از این دختران یک تراژدی بزرگ است. آنچه در فیلم دیده میشود وضعیت شادمانی آنان است. اکثر حکایتهای دختران در فیلم نشان داده نشده چون اگر نشان داده میشد فیلم امکان ساخت پیدا نمیکرد.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران افزود: اغلب این دختران قربانی خشونت خانگی و خشونت جنسی در خانوادههایشان بودهاند. اینها قربانیان این جامعه هستند. جامعهای که به لبه پرتگاه نزدیک شده و آنچه این اتفاق را رقم زده زنستیزی و مردسالاری بوده است. آخرین موانعی که در جهان باقی مانده تا این خشونت نتواند به اوج منطقی خود برسد زنان و کودکان هستند. وقتی چنین جامعه زنستیزی داریم نباید تعجب کنیم که بخش زیبا و شادمانه آن چیزی است که در این فیلم میبینیم.
این پژوهشگر در ادامه با بیان اینکه اسکویی باعث افتخار ماست و جوایز جهانی زیادی کسب کرده این پرسش را مطرح کرد که چرا این جوایز به او تعلق گرفته است و گفت: در درجه اول کیفیت فیلم است و اخلاقی است که این فیلمساز در کارش رعایت کرده است. خیلی دشوار است که مصیبت را نشان بدهیم اما در بازی استفاده از مصیبت نیفتیم و کسانی که این جوایز را داده اند به اخلاقیات او ادای احترام کردهاند.
فکوهی افزود: اما بخش دیگری ماجرا این است که دنیا دچار عذاب وجدان است. ماجرای این فیلم بخشی از اتفاقتی است که در جهان میافتد؛ وقتی اسکویی این فیلم را میسازد دیگر موضوع دختران ایران نیست بلکه بخشی از زنان جهان است. این یک مسئله ایرانی نیست بلکه یک مسئله جهانی است. گرچه این سخنان تلخ است اما باید گفته میشد. این فیلم این امکان را میدهد تا ما برابر وجدان خودمان بایستیم و این سخنان را به زبان بیاوریم ولو اینکه تلخ باشند.
در بخش دیگر میزگرد مهرداد اسکویی در خصوص ساخت این فیلم اظهار کرد: خیلیها میگویند چرا فیلمهای اینگونه از ایران باید در جهان نمایش داده شود اما در تکتک کشورهایی که این فیلم نمایش داشت همه میگفتند این یک موضوع جهانی است که توسط شما در ایران به آن پرداخته شده و موضوعی مختص ایران نیست. به کسانی که میگویند اینگونه فیلمها نباید ساخته شود تنها میگویم این بخش عمیق مسائل اجتماعی ما نیست.
اسکویی افزود: باید شرایطی فراهم کنیم که این فیلمها امکان پیشگیری از وقوع جرم و بزه را به وجود بیاورند. چرا که ما باید از ورود حتی یک دختر در شرایط اینچنینی پیشگیری کنیم.
مصطفی ملکیان، سخنران دیگر این میزگرد در خصوص محتوای این فیلم گفت: این فیلم از نظر من به چهار جهت جذاب و قابل تأمل است. اول اینکه اسکویی در این فیلم به مسئله پرداخته است نه به مسئلهنما؛ یکی از بزرگترین وظیفههای روشنفکر این است که این دو مسئله را از هم تفکیک کند. در جامعهای که سرتاپا مسئله است پرداختن به مسئلهنما اصلاً بخشودنی نیست. مسئلهنما چیزی نیست که مصیبت شهروندان جامعه باشد و بیشتر بازی های فکری روشنفکران است.
ملکیان ادامه داد: اسکویی مسلماً به مسئله بسیار مهمی در جامعه جهانی و در جامعه خودمان پرداخته است. پرداختن به امری ملموس که هرکس نگاه کند میفهمد مسئله جامعه نگاه اوست هنر اسکویی است و باید قدردان این تفکیکی باشیم که او انجام داده است.
این استاد فلسفه دلیل دوم اهمیت این فیلم را نگاه چندعاملی فیلمساز به دلایل این مسئله عنوان کرد و گفت: اسکویی همه نهادهای اجتماعی را در این فیلم دخیل نشان داده و نهادهای هفتگانه از جمله خانواده، مذهب، حقوق، سیاست، اقتصاد و ... را بدون هیچ گونه مبالغهای دخیل دانسته که و نشان داده که باید همه آنها را مسئول دانست.
این استاد دانشگاه سومین دلیل جذابیت فیلم را تأکید بر عامل فرهنگی دانست و گفت: فیلمساز درحالی که همه عوامل را موثر میداند و عامل این مشکل را مردسالاری، زنستیزی و بدتر از همه بیاعتنایی به زن عنوان میکند. زنستیزی مستلزم اهمیت دادن به زن است اما بیاعتنایی به زن انگار زن یک زائده است و این درسآموزترین نکته این فیلم است.
مصطفی ملکیان چهارمین عامل جذابیت این فیلم را امیدبخش بودن در عین نشان دادن سیاهیها عنوان کرد و گفت: همواره گفتهام امید اگر به امیدواران سود نرسانده است اما ناامیدی همواره به ناامیدان زیان رسانده است. اسکویی امید را نشان داده است یعنی همواره میتوان امیدوار بود.
این پژوهشگر حوزهی اخلاق با اشاره به اینکه ناصر فکوهی فیلم را نشانگر تراژدی جامعه ایرانی توصیف کرد در این باره گفت: تراژدی گریزناپذیر است اما در اینجاست که مصیب فیلم اجتنابپذیر است که اگر نبود عظمت مصیبت کم میشد اما اسکویی نشان داده که این مصیبت اجتنابپذیر هم هست اما روابط ناسالم اقتصادی و فرهنگی چنین وضعی را ایجاد کرده است.
ملکیان در پایان این بخش سخنان خود با بیان اینکه هر متفکر و روشنفکری دو وظیفه برای خود قائل است گفت: یکی اینکه حقایقی را که مییابد با همنوعان خود در میان بگذارد و دیگری اینکه از درد و رنج همنوعان نیز بکاهد. اسکویی در این فیلم هر دو کار را انجام داده است. موفقیت او نتیجه کار اوست نه هدف کارش. هدف او درمیان گذاشتن این درد است تا مقدمهای شود تا این درد کاسته شود.
در ادامه اسکویی نیز درباره فیلمش گفت: بیشترین بحث ما در حین ساخت فیلم این بود که چهچیزی را نشان ندهیم. به خصوص تصویربردار و تدوینگر فیلم درد زیادی را در جریان ساخت فیلم متحمل شدند. ما به شدت تلاش میکردیم که تصاویر را در فیلم نگذاریم اما فیلم ساخته شود.
احمد الستی نیز در خصوص مباحث تکنیکی این فیلم اظهار کرد: مشکل است که این فیلم را تماشا کنیم و جلوی اشک های خود را بگیریم نه به دلیل اینکه فیلم خواسته که ما را احساساتی کند بلکه این فیلم سرشار از تکنیکهای اثرگذار سینمایی است. دوربین هرگز از کانون اصلاح تربیت بیرون نمیرود. دوربین از جنس کاراکترهای فیلم میشود و آنقدر با آنها همزاد پنداری میکند که مانند آنها دلش نمیخواهد بیرون برود. در فیلم های مستند کمتر اتفاق میافتد اما در این فیلم از ابتدا ما هرچه می بینیم به عنوان حقیقت باور میکنیم.
این استاد سینما قدرت فیلم را در تکنیک ها و میزانسن های آن که احساساتی شدن مخاطب را زمینهسازی میکنند دانست و گفت: برای نمونه میزانسن های انتقالی که به انتقال احساسات کمک میکند یا پدید آمدن دوربین مشارکتی که زمانی رخ می دهد که کاراکترها احساس کنند دوربین از خود آن هاست و برای دفاع از آن ها آمده است. از طرفی این فیلم یکی از زیباترین سکانس های آغاز و پایان در فیلم های مستند را دارد. در پایان فیلم هم می بینیم که دخترها با حالتی غم زده به این فکر می کنند که چرا در چنین شب خوبی باید در بند باشند و اگر دوربین از این مکان بیرون نمی رود به این معناست که این سرنوشت ما هم هست.
مهرداد اسکویی نیز پس از این سخنان از احمد الستی، مصطفی ملکیان و ناصر فکوهی دعوت کرد تا در فیلم جدیدش به عنوان مشاوران ارشد به او کمک کنند و اظهار کرد: از تمام دوستان مستندسازم تقاضا می کنم که در دایره مستندسازان نمانیم. ما باید با همدیگر نشست و برخاست کنیم و گپ بزنیم اما مسئولیت مهمتری نیز در این جهان داریم. جهان نیاز دارد که فیلم های مستند ما سرشار از نگاه های فلاسفه و جامعه شناسان و استادان باشد.
مصطفی ملکیان در بخش پایانی سخنان خود در این میزگرد با اشاره به اجرای عدالت تنبیهی در جامعه و نیاز به جایگزینی آن با عدالت ترمیمی گفت: عدالت ترمیمی در جامعه ما مغفول واقع می شود که این خود مسئله بزرگی است. این که محیطی فراهم شده که مستعد رشد انسان های بزهکار است اما در نهایت کسی را که محصول اجتنابناپذیر این محیط است کیفر میکنند نه کسی که این محیط را ایجاد کرده است؛ بزرگترین جنایت کار کسی است که شرایطی ایجاد کرده که افراد با هشت ساعت کار شرافتمندانه نتوانند زندگی خود را آبرومندانه اداره کنند.
ملکیان افزود: در این وضع آدم ها بر سر دوراهی هستند یا باید شرافت خود را حفظ کنند و کار خود را افزایش دهند که بیشک از لحاظ اخلاقی و روانی به سرازیر میافتند یا باید هشت ساعت کار خود را حفظ کنند اما از کیفیت آن بکاهند که نتیجه آن جامعه فعلی خواهد بود که سرشار از مسائل و مشکلات اجتماعی است و در نهایت جنایتکارانی که این وضع را به وجود آورده اند بدون کیفر می مانند.
مهرداد اسکویی نیز در پایان با اشاره به صحنهای از فیلم که دو تن از دختران درباره منشأ مشکلات خود صحبت میکنند و به بحث دولت می رسند او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است گفت: آیا دولتی در ایران داریم که مشکلات اجتماعی ما را رفع کند؟ آیا ما دولت اجتماعی داریم؟ وقتی یک زن دست فروش کتک میخورد دولت اجتماعی ما کجاست که از او حمایت کند؟ یک زن تنفروش و یک کودک کار کجا باید حق خود را بستانند؟
او ادامه داد: من به عنوان یک ایرانی معتقدم باید دیدگاه دولتمحور را به دیدگاه مردممحور تغییر دهیم. باید به این فکر کنیم که جهان محدود به ما و خانواده ما نیست. انسان های بزرگ یک گام فراتر می روند و به بشریت فکر می کنند. از مردم تقاضا می کنم فارغ از مسئولیت اجتماعی، مسئولیت فردی خود را انجام دهند. اگر چنین بچه هایی در جامعه وجود دارند تک تک ما مسئولیم.
در پایان این مراسم نیز حسن زاهدی - صدابردار پیشکسوت - و اُرُد عطارپور - مستندساز پیشکسوت - به نمایندگی از موزه سینما با اهدای لوح یادبود و هدایایی فرهنگی از عوامل سازنده فیلم مستند «رویاهای دم صبح» تجلیل کردند.
نشست پژوهشی «سینمای مستند و آسیبهای اجتماعی» به همت شورای عالی مؤسسهی ملی انسانشناسی و فرهنگ، کمیتهی ملی موزههای ایران (ایکوم) و با همکاری موزهی سینما برگزار شد.
انتهای پیام
نظرات