به گزارش ایسنا، میرزا عبدالرحیم فرزند ملانصرالله، متخلص به وفایی به سال 1223 شمسی (1844 میلادی) در شهر مهاباد چشم به جهان گشود و از همان کودکی در حجره یکی از مساجد مهاباد به تحصیل علوم دینی پرداخت.
ظاهرا وفایی تا اتمام تحصیلاتش در مهاباد مانده و به رسم پیشینیان و دوستانش برای کسب علم به شهر و روستاهای کردستان سفر کرده است.
وی پس از اتمام تحصیلات در مهاباد مدرسهای بنیان میکند و به آموزش و تعلیم کودکان میپردازد.
در دوران تحصیلات، بیشتر اوقاتش را با سرودن شعر به سر برده است و در همان دوران جوانی شعرهایش نقل هر محفلی بودهاند.
آوازه شعرهای وفایی به گوش شیخ عبیدالله نهری میرسد؛ شیخ، وفایی را دعوت و با وی ملاقات میکند.
وفایی شیفته شخصیت والا و بلند شیخ میشود و شیخ هم از مصاحبت با او لذت میبرد و میخواهد که نزدش بماند و به امورش رسیدگی کند. وفایی هم بدون درنگ میپذیرد.
از ویژگیهای شخصیتی وفایی، علاقه بیحدش به زیارت خانه خداست و در آن روزگار که میبایست با پای پیاده به سفر طولانی و پرمخاطره حج رفت، سه بار به حج میرود.
او در آخرین سفر زیارت خانه خدا به سال 1281 شمسی در راه برگشت در ریگزارهای حجاز، جان به جانآفرین تسلیم میکند و در همانجا به خاک سپرده میشود.
اسلوب و روش شعری وفایی، همان روش نالی و مهحوی است. با وجود اینکه هر از گاهی گریزی زده و به شعر هجایی کُردی بازگشته و به آن اسلوب، هنر خود را عرضه داشته ولی حقیقتاٌ نمیتوان هیچ نوآوری را به او نسبت داد.
نوآوری نداشتن شاعر در اسلوب و روش و مکتب ادبی، دلیلی بر ضعف و ناتوانی او نیست بلکه بسیارند شاعران بنام و توانایی که مبدع روش نوینی نبودهاند ولی سرآمد شاعران قبل و بعد خود شدهاند.
تجربههای عشقی وفایی که به مدد پیر و مراد خود، شیخ عبیدالله نهری بدانها واصل شد اندیشه بکر و عمیق او را دوچندان با ظرایف و لطایف شعری درآمیخته و موجب شده معانی بدیعی بیافریند که وی را سرآمد شاعران همعصر خود کند.
نکته دیگر شعرهای فارسی وفایی است؛ بسیاری از شعرهای او به زبان فارسی است هر چند شعرهای فارسیاش با شعرهای کُردیاش قابل مقایسه نیست ولی از تسلط او بر ادبیات فارسی و نیز عمق درک و فهمش نسبت به مفاهیم عرفانی حکایت میکند.
مناجاتهای وفایی به زبان فارسی بسیار جذاب و ستودنی است و شامل معانی بدیعی است که بیانگر تسلط وی بر زبان و ادبیات فارسی است.
انتهای پیام
نظرات