او که در زمینه فرهنگ عامه لرستان پژوهش کرده است درگفتوگو با ایسنا، درباره شاخصه فولکلور لری گفت: از آنجا که قوم لُر به واسطه جغرافیای طبیعی خاص خود، در طول تاریخ کمتر مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار گرفته، در نتیجه کمتر دستخوش استحاله فرهنگی شده است؛ به همین سبب جلوههای نابتر و بکرتری در حوزه ادبیات فولکلور، آداب و رسوم و فرهنگ در این قوم دیده میشود.
او در ادامه بیان کرد: به طور مثال واژگان و بسیاری از آیینهای کهن که در ادبیات ایران باستان ریشه دارند، در فولکلور و زبان لری به چشم میخورند. بسیاری از آواها و نواهای موسیقایی این مردم به اسطورههای کهن نزدیک است. همچنین سایر موضوعاتی که به نوعی برگرفته از فرهنگ ریشهدار ایرانی است، در فولکلور این خطه به چشم میآید.
عسگریعالم متذکر شد: البته باید در نظر داشت بیشتر اقوام ایرانی در فرهنگ، آداب و رسوم ریشهدار اشتراکهای پررنگی دارند. در این بین هیچگاه فاصلهها مانع اشتراکات فرهنگی نبوده و نیستند. لیکن هر یک از این اقوام در آیینها، باورداشتها و شیوههای زندگی تفاوتهایی دارند.
میزان پرداختن به شاخههای مختلف فولکلور
این پژوهشگر، افسانه را قالب مسلط ادبیات عامه لری دانست و اظهار کرد: به قدری به شاخههای ادبیات فولکلور اعم از افسانه، قصه، مثل، لالایی و... پرداخته شده که درباره هر یک کتاب یا کتابهایی نوشته شده است و امکان ادامه این روند هم وجود دارد. اما افسانهها در فرهنگ مردم این دیار در داستانها یا همان «متلها» نقش پررنگی دارند.
او درباره شخصیتهای این افسانهها شرح داد: در فولکلور لرها موجودات - اعم از آدمیان و غیرآدمیان - به دو گونه نقش دارند. قهرمان قصهها بهطور کلی نقش مثبت دارد، و سایر همنوعان او هم چه حاکم باشند و چه زیردست گاه نقش مثبت و گاه نقشی اهریمنی یا منفی دارند.
عسگریعالم ادامه داد: دیگر موجودات همانند غولها، دیوها، اجنه، حیوانات، پرندگان و عناصر طبیعی – اعم از باد، خاک، آب و آتش - ممکن است هر کدام دو نقش داشته باشند؛ یکی منفی و دیگری مثبت. زمانی که به قهرمان قصه کمک میکنند «مثبت» و زمانی که قهرمان را میآزارند «منفی» محسوب میشوند.
او با بیان اینکه «مثلها نیز توام با طنز، لطیفه و گاه هجو و هزل درباره موضوعات خاصی بیان میشوند»، اظهار کرد: این مثلها بیشتر برای عبرتگیری در موضوعی که باید راه را از چاه تشخیص داد و نکتهای دریافت، به درد زندگی مخاطب میخورد. بیشتر مثلها یا زبانزدها، تدبر و تلنگر برای یادآوری و یادگیری هستند.
این پژوهشگر لالاییها را «نوای آسمانی» خواند و بیان کرد: همیشه لالاییها بر زبان مادران این دیار جاری شده و میشوند. مادران لر همه آمال و آرزوهای مادرانه خود برای خوشبختی فرزند در آینده را به صورت شعر و ادبیات در لالاییهای سرشار از عاطفه بروز میدهند. این لالاییها نه فقط کودکان، بلکه بزرگسالان را نیز مفتون خود میسازند. ادبیات لالاییهای مربوط به دختر و پسر جداگانه است.
مشابهسازی در فولکلور لری
عسگریعالم درباره مشابهسازی در ادبیات لری گفت: لرها همچون بزرگان ادبیات ملی کشورمان برای هریک از داستانهای شناختهشده به زبان و گویش خود کتاب دارند. مثلا برای شاهنامه، شیرین و فرهاد، منظومههای کهن پارسی، یوسف و زلیخا و... داستانهای معادل دارند.
تاثیر جغرافیای محل سکونت بر فولکلور لرها
او با بیان اینکه «طبیعت و مظاهر طبیعی یا جغرافیایی این قوم بر تمام شأن زندگی آنان تاثیر گذاشته است»، اظهار کرد: قوم لُر در طبیعتی بسیار بکر و زیبا زندگی میکند. به قطع این طبیعت در اندیشه و خیال مردمان این خطه بینقش نیست. اگر به فرهنگ واژگان و محاورههای این مردم دقت کنید خواهید دید که همه مظاهر طبیعی در شعر، ترانه، قصه، روایت و زبانزدهای آنها به خوبی آشکار است.
این پژوهشگر افزود: کوهها، آبها، آبشارها، جنگلها، پرندگان، حیوانات، گلها، گیاهان و عناصر طبیعی بر دایره واژگانی این مردم تاثیر پررنگ داشته و دارد. هریک از مناظر طبیعی و یا جغرافیایی این حوزه از ایران به صورت نمادها، سمبلها و سوژههایی هستند که حول محور آنها در ادبیات عامه لری مطلب تولید شده است.
مفاهیم پایهای شناخت فولکلور لری
عسگریعالم درباره مفاهیم پایهای ادبیات فولکلور لری گفت: ادبیات عامه یا بهتر بگوییم «ادبیات شفاهی قوم لر»، بازتعریفی از شیوههای زندگی آنان است. ادبیات فولکلور لری مانند هر پدیده ادبی دیگری دارای مفاهیمی است که در متن و محتوای خود حرفی برای گفتن، موضوعی برای تحقیق، آیینی برای دیدن و آواهایی برای شنیدن دارد.
او ادامه داد: مفاهیم مورد نیاز در ماهیت همین موارد نهفته است. این موضوع در خواننده یا شنونده ایجاد رغبت میکند تا در این فقره به تجزیه و تحلیل بپردازد. مخاطب هریک از این شیوههای گوناگون را به نوعی درمییابد و از این تجزیه و تحلیل به نتیجهای قابل فهم و درک میرسد.
این پژوهشگر آواهای کار را مثال زد و بیان کرد: یکی از این ساختارها که خاستگاه آن لرستان محسوب میشود، آواهای کار است. هر چهار فصل سال آواها یا موسیقی کار در گاهشماری بومی، محلی ویژه دارد. با توجه به اینکه فصلهای چهارگانه سال با گاهشماری و تقویم رسمی و ملی کشورمان تفاوت دارند، منبع گاهشماری در این دیار «زراعی و شبانی» است.
او ادامه داد: محقق یا پژوهشگر برای پی بردن به آواهای کار و شیوه گاهشماری زراعی و شبانی به تحقیق نیاز دارد؛ تحقیق و پژوهشی که خود در محقق ایجاد نیاز میکند تا به مفاهیم این پدیدهها پی ببرد، بشناسد و بشناساند. البته صدها موضوع دیگر وجود دارد که خود در مفاهیم کلی ادبیات شفاهی قوم هست و به تبیین و تفسیر و تحلیل نیاز دارد.
انتهای پیام
نظرات