به گزارش ایسنا، این کارگردان سینما در ادامه به بیان نظرات خود دربارهی فضای هنری کشور پرداخت و اظهار امیدواری کرد:رابطه بین مردم و هنر تا ابد حفظ شود، فارغ از اینکه کار هنرمندی را دوست داشته یا نداشته باشیم. اگر این تنوع وجود نداشته باشد، هنر از رشد باز میایستد. در همین گفتگوها و تقابلهاست که رشد میکنیم. هر کدام از ما بهعنوان هنرمند، تماشاچی، منتقد و.. به طریقی آگاهی خود را کسب میکنیم. چنین جلساتی باید بهشکل گستردهتر، با مشارکت بیشتر و در زمینههای مختلف هنری برگزار شود.
وی افزود: در طول سالهای اخیر رشد فرهنگی ما بیشتر از سینما، از راه تئاتر اتفاق افتاده است. تئاتر طی 10 سال گذشته، رشد بسیار خوبی داشته است. اگر در گذشته ارتباط ما سینماگران با اهالی تئاتر بیشتر در زمینه بازیگری بود، اکنون ابعاد وسیعتری به خود گرفته است. امیدوارم تئاتر به رشد خود ادامه دهد و سینما نیز بتواند از استعدادهای تئاتر استفاده کند. تکنیسینهای سینما نیز در زمینههای مختلف نورپردازی، صحنهآرایی و.. به تئاتر کمک کنند. کمتر شاهد بودهایم که کارگردانان موفق از سینما به تئاتر بروند. بهرام بیضایی یک استثنا و یک متفکر خاص است که هم در نمایشنامهنویسی و هم در داستاننویسی تسلط دارد. کار بیضایی هنر و هنرورزی است. برای هنرمند شدن در این حد، لازم است به کلیت هنر احاطه داشته باشید.
تقوایی درباره نقش منتقدان در رشد هنر گفت: برخی منتقدان بی هیچ طمعی در کنار شما هستند و بهترین دوستان شما میشوند. آنها مطالعه زیادی دارند و با عالم هنر در ارتباطند، بنابراین در بحثها از این دوستان چیزهای زیادی یاد میگیریم. همانطور که در نشستهای هفته اخیر، منتقدان مطالب لذتبخشی بیان کردند که برای من نیز مسائل را بازتر کرد. خود فیلمساز تمام فریمهای فیلمش را از حفظ نیست، ولی حافظهی خوب لازمهی کار نقد هنری است. منتقدان، یک ستون هنر به شمار میآیند و میتوانند راهنمای بسیار خوبی در زمینههای مختلف نویسندگی، فیلمسازی و.. باشند.
او اضافه کرد: در این میان، برخی منتقدان جامعترند و در چند زمینه هنری تسلط دارند. به همین دلیل است که کسی مانند پرویز دوایی جایگاه دیگری پیدا میکند. سالهاست که جامعهی منتقد خوبی در سینما داریم که با وجود دعواهایی که ممکن است در ظاهر اتفاق بیفتد، باز هم بیشتر از هر چیز روی فیلمسازها تاثیر میگذارند. ممکن است از کار همدیگر خوشمان نیاید ولی مجلات هنری جای رو کم کنی یا انتقامجویی نیست. بلکه بهدنبال توضیح یک دانش هستیم و این حشر و نشر فیلمسازان و منتقدان به رشد هنر منجر میشود. امیدوارم هر کس دانشی دارد، آن را در اختیار جوانان بگذارد.
کارگردان «کاغذ بی خط» سپس به اهمیت جغرافیا و فضا در سینما پرداخت و گفت: هیچ واقعهای وجود ندارد که در یک جغرافیا اتفاق نیفتاده باشد. هنر بدون فضا و جغرافیا وجود ندارد و جغرافیا بستر هنر است. هنری که جغرافیا و فضا ندارد، از واقعیت پرت شده و به دره سقوط میکند. هیچ اتفاقی در خلأ رخ نمیدهد؛ برای نویسنده و هنرمند شدن، در درجه اول باید مفهوم فضا را درک کرد. جغرافیا یعنی عالم واقع، و هر چیزی در عالم واقع اتفاق میافتد. تخیلات خود را نیز اگر در یک جغرافیا قرار دهید، واقعیت پیدا میکند. پیش از آنکه بهدنبال پیدا کردن ایرادات جملات نوشته شده باشید، به جغرافیا توجه کنید. قصهی خوب در جغرافیای نامناسب جواب نمیدهد. اکثر داستانهای خوب نیز ابتدا به معرفی جغرافیا و فضا میپردازند و بعد میگویند چه اتفاقی در آنجا رخ میدهد.
وی ضمن اشاره به مرگ دردناک عباس کیارستمی گفت: همواره انتظار داشتم با نسلی که مهرجویی، کیارستمی، کیمیایی و.. جزو آن بودند و رمان نوشته بودند، عکاسی کرده بودند و در واقع اهل هنر بودند، سینمای ایران ناگهان با رشدی غریب مواجه شود. رشد کردیم اما انتظار من خیلی فراتر از این بود. استعدادی که در جامعه ما وجود داشت، خیلی بیشتر از چیزی بود که دیدیم. همچنان منتظرم که نسل جوان جای ما را بگیرد و خیلی بهتر از ما کار کند. جان ما بالا آمده است تا این کارها را کردهایم. امیدوارم مراکز صنفی ما قدرتمند شوند، سینماگران در آنها عضو شوند و صنف نیز حامی آنها باشد.
تقوایی در پایان گفت: امیدوارم چنین نشستهایی استمرار داشته باشد و برای نویسندگان سینمایی، فیلمبرداران و.. نیز برگزار شود. برای لذت بردن از سینما لازم است زوایای مختلف آن شناخته شود. اگر هنرمند هستید با دلگرمی به کارتان ادامه دهید و اگر جزو علاقمندان هنر هستید، ارتباط خودتان را به آن نزدیکتر کنید.
در بخش دیگری از گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان آمده است: دو فیلم «رهایی» و «کشتی یونانی» در خانه هنرمندان ایران به نمایش در آمد و پیش از آغاز نشست، گنجوی تدوینگر آثار تقوایی برای حاضران از همکاریش با این فیلمساز گفت.
وی ضمن اشاره به رفاقتهایی که در گذشته وجود داشت، گفت: امروز آن رفاقتها وجود ندارد، ولی رفاقت من و تقوایی هنوز پابرجاست. در آن زمان چیزی بود که باعث میشد افراد سالهای سال در کنار هم بمانند. در مورد تقوایی چیزی نمیتوان گفت جز اینکه ناصر تقوایی «ناصر تقوایی» است. چیزهای زیادی از او آموختهام؛ جنوب را از طریق تقوایی شناختم و این شناخت طوری بود که گمان میکردند من هم جنوبی هستم. در تدوین فیلمها صحبتهایی طولانی با هم داشتیم و ناصر با حوصله فراوان میکوشید من را به شناخت درستی از آنچه میخواهد برساند. وسواس و دقتنظر او در تمام مراحل ساخت فیلم از طراحی صحنه تا صداگذاری، بینظیر بود. از میان افرادی که با آنها همکاری داشتهام، هیچکس به یاد ماندنیتر از تقوایی نبوده است.
پس از آن خسرو دهقان ضمن اشاره به لذتبخش بودن تماشای «رهایی» با وجود گذشت سالهای طولانی، ادامه داد: نشستهای برگزار شده در خانه هنرمندان، نه اولین نشست در مورد تقوایی است و نه آخرین آنها خواهد بود، اما یکی از بهترین نشستهای برگزار شده در طول سالهای گذشته است. افراد مختلفی در مورد دنیای او حرف میزنند؛ آنها از این طریق هم تقوایی را برای شما توضیح میدهند و هم خودشان را. در مورد تقوایی نمیتوان به یک کلام آخر رسید و او را فرموله و کپسوله کرد. فرموله کردن تقوایی باعث میشود، نه آثار او اثر هنری باشد و نه خود او هنرمند. هنرمند باید قادر باشد زمان را درنوردد، و افراد مختلف از نسلهای گوناگون در مکانها و زمانهای متفاوت راجع به او حرف بزنند. گمان میکنم راجع به تقوایی این اتفاق رخ داده است. در غیر اینصورت اثر هنری تبدیل به روزنامه و هنرمند هم تبدیل به هنرمندِ روزنامهای میشود که چند روزی بازتاب دارد و پس از آن کنار گذاشته میشود. اینجا هستیم تا در مورد چیزهای ماندگارتری سخن بگوییم.
وی افزود: سیروس الوند چند شب پیش تقوایی را «مهندس سینما» دانسته بود و من هم با اون همنظرم. متاسفانه در سالهای اخیر سوءتفاهمی در سینما بهوجود آمده و بار فلسفه و جامعهشناسی و.. بر دوش سینما سنگینی میکند. مشکل 100 سال اخیر سینمای ایران تا امروز، بیتوجهی به مهندسی سینما و عدم نگریستن به سینما بهعنوان یک صنعت است. سینما وجه هنری نیز دارد، ولی این پدیده در وهله نخست بهشکل یک صنعت ظهور کرده است. تقوایی متوجه این قضیه میشود که فارغ از مفاهیم، با مدیومی سر و کار دارد که نیازمند توانایی فنی است و با تعارف پیش نمیرود. سینمای ایران مدیون نگاه فنی و صنعتی تقوایی به سینماست. در این زمینه همچنین مدیون ارامنه هستیم که به مسائل فنی سینمای ما کمک فراوانی کردند. تقوایی را به دو چشم میتوان نگریست؛ منظر فنی در یکسو قرار میگیرد و سایر چیزها در طرف دیگر. به گمان من مهمترین وجه او در سینما، همین وجه فنی است.
این منتقد سینمایی ادامه داد: در آخرین نماهای «کشتی یونانی»، شاهد بازی درخشان عاطفه رضوی هستیم؛ توانایی بازیگر در صحنههایی نمایان میشود که در واقع مشغول انجام هیچ کاری نیست. در نمای پایانی که قوطیهای فلزی شناور روی آب به تصویر کشیده میشود، اندازه نما، لانگ شات، نوع صدا و.. همه درس سینما و کارگردانی است. اگر از نظر فنی خودمان را تعلیم دهیم، از سینما نیز لذت بیشتری خواهیم برد. حس خوبی که از دیدن چنین نمایی به تماشاگر دست میدهد، از دکوپاژ، نور، لنز، کارگردانی و.. درست نشأت گرفته است.
دهقان اضافه کرد: به جرات میتوان گفت تقوایی تنها فیلمساز سیاسی سینمای ایران است؛ سیاست در اینجا را باید به معنای گسترده آن در نظر گرفت. سیاست در کار تقوایی تبدیل به حزب و روزنامه نمیشود، بلکه همواره و در مکانها و زمانهای مختلف معنادار است. تمام جنبههای سینمای تقوایی یک وجه سیاسی دارد و او قادر است با توانایی فنی، ایده را به فیلم تبدیل کند. حتی اگر در برخی موارد شعاری به نظر برسند، اما به یک دوران مشخص محدود نمیشوند؛ مساله در اینجا حزب و انتخابات و.. نیست. تقوایی مسائل بسیار بسیار پیچیده را به شکل خیلی ساده در فیلم بیان میکند. گسترهی نگاه او به طول و عرض اقیانوس کبیر و ارتفاعش به بلندای قله اورست است.
وی در بخش دیگری از گفتههایش در توضیح مولف بودن یک فیلمساز گفت: تقوایی فیلمسازی مولف است، اما نه به این دلیل که قصهنویسی، صدابرداری، مونتاژ و.. را خود انجام میدهد. معنای فیلمساز مولف دچار بدفهمی شده و بخشی از تقصیر آن به گردن ما منتقدان و نویسندگان است. اثر انگشت هر انسان، او را از دیگران متفاوت میکند. همینطور وقتی اثر انگشت یک هنرمند پای اثر هنری او وجود داشته باشد، هنرمندی مولف خواهد بود. چنین هنرمندی هویت و شخصیتی دارد که در جهانِ خلق شده توسط او قابل تشخیص است.
دهقان سپس به نقش «جنوب» در آثار تقوایی اشاره کرد و ادامه داد: جنوبِ محبوب در آثار تقوایی اهمیت زیادی دارد، اما نباید به سادگی با آن مواجه شد. جنوب صرفا یک لوکیشن نیست، بلکه زبان، فرهنگ، اقتصاد و.. همه با هم آنرا شکل میدهند. تقوایی با جنوب بدهبستان دارد و تمام ارتباطات انسانی در جنوب، هوای شرجی، اقتصادش، مصائبش و.. در کار او تاثیرگذار است. ما نیز بیش از آنکه نگران نام خلیج فارس باشیم، باید به ساحلش و آدمهایش و مشکلاتشان بیاندیشیم. آب خلیج بالاخره به آن ساحل میرسد که جنوب را شکل میدهد؛ جنوبی که اینهمه مصائب و گرفتاری دارد. ما با سواحل جنوبی خود چه کردهایم و آنسوی آب چه کردهاند؟ حرف تقوایی این است.
این منتقد سینمایی در بخش پایانی صحبتهایش به تقوایی بهعنوان یک مستندساز پرداخت و گفت: تقوایی را میتوان یک مستندساز دانست که در فیلمهایش به مقولات ایرانشناسی، فرهنگشناسی و بومشناسی میپردازد و آن کاری را انجام میدهد که وظیفه سینمای مستند است. ضمن اینکه سینمای مستند ایران را سینمایی جدیتر و محترمتری میدانم. تقوایی نیز بیشتر عمرش را صرف فیلمهای مستند کرده است. او حدود 30 کار انجام داده است، اما اگر تمام آثار ساختهنشده و ناتمام تقوایی را در نظر بگیریم، به عدد 75 میرسیم. یعنی او در طول 75 سال زندگی، هر سال یک اثر خلق کرده است. پیشنهاد میکنم نشستهایی برگزار شود و مابقی آثار او که در دسترس نیست نیز مورد بررسی قرار بگیرد.
پس از آن، سجادی به فیلم «رهایی» اشاره کرد و ادامه داد: بخش زیادی از آموختههای من به کانون پرورش فکری برمیگردد. تماشای فیلم «رهایی» در میان سایر آثار همنسلان تقوایی، برای من بهترین کلاس درس بود و هست. در آن زمان به اقتضای سن، تعبیرهای آنچنانی و برداشتهای سیاسی از این فیلم داشتیم که برداشتهایی کودکانه بود. متاسفانه این مرض کماکان وجود دارد و همینگونه است که آثار ارزشمند خود را تباه میکنیم. «رهایی» هنوز هم سرپا و دوستداشتنی است، چرا که با یک «ماهی» ازلی ابدی کار میکند. همان زمان با پروژکتور به روستاها، پرورشگاهها و.. سر میزدیم و فیلمهای کانون مثل «رهایی»، «عمو سیبیلو»، «سفر» و.. را برای بچهها پخش میکردیم. از این رو تماشای مجدد آن برای من خاطرهانگیز بود.
وی افزود: مشکل سینمای ما مضمونپردازی و گرفتار شدن در مفاهیم است. در سنین نوجوانی، جذب وجوهات فنی تقوایی شدهام. آنچه تقوایی را از بسیاری افراد دیگر متمایز میکند، وجه کارگردانی اوست. در تقوایی با یک ذهن و انضباط فنی روبرو هستیم. او با هر فیلمبرداری که کار کند، باز هم استانداردهای خود را حفظ میکند و این برای ما بسیار آموختنیست. جای دوربین، اندازه قاببندی و.. در تمام فیلمهای او با انضباط و کاربلدی انتخاب شده است. همانطور که گنجوی اشاره کرد، پشت صحنه فیلم، همان جلو صحنه بود و شما بازتاب رفاقتها را در اثر تولیدی و امور فنی فیلم مشاهده میکردید. اوج کار تقوایی را در «داییجان ناپلئون» میبینیم که همه چیز چقدر سهلالوصول است؛ ترکیببندی، میزانسن، جابجاییها، رهبری بازیگرها و.. بهراحتی کار میکند، بیآنکه گرفتار اسنوبیسم شود. او متوجه است که در تنهی سینمای ایران کار میکند و اگر اندیشهای دارد باید در دل همین سینما تعبیه شود.
کارگردان «بازجویی یک جنایت» ادامه داد: تقوایی در اقتباسهای ادبی، آن آثار را تبدیل به خودش میکند؛ همانطور که شاملو در مواجهه با اشعار لورکا یا «گیلگمش» عمل میکند. تقوایی حتی آنجا که به مسائل روانشناختی میپردازد، باز هم متوجه وجوه بومی و نگاه اجتماعی و تاویل سیاسی است. بهعنوان مثال در «نفرین» اگرچه بیشتر روابط انسانی مدنظر است، اما باز هم نگاه سیاسی را در زمینه خود دارد و به همین دلیل کارکرد موثرتری دارد که از نگاههای ژورنالیستی فراتر میرود.
سجادی در پایان گفت: اثر انگشت تقوایی چه از نظر فنی و چه از نظر نگاه جامعهشناختی و بومی را در این اثر بهوضوح میبینیم؛ اثری که به معنای واقعی کلمه بومی، جنوبی و ایرانی است. ناصر تقوایی با فیلمهای خود، جنوب را به من آموخت. چرا تقوایی نباید در جنوب فیلم بسازد؟ بلایی که به جان سینمای ایران افتاده این است که واقعهنگاری یا همان ژورنالیسم، جایگزین واقعیتگرایی شده است. نباید نگاههای بنیادین به سیاست در آثار کسی مانند تقوایی را با نگاههای ژورنالیستی به مسائل شعاری تنزل دهیم. چنین نگاهی به آثار تقوایی، در واقع ظلم به اوست. آنچه اهمیت دارد، مفهوم بنیادین و ازلی ابدی آزادی است.
پس از آن رحمانیان به زمینه ادبی آثار تقوایی پرداخت و گفت: تا پیش از اینکه مجموعه داستان «تابستان همان سال» را بخوانم، ناصر تقوایی برای من بهعنوان یک سینماگر مطرح بود. نگاه سرشار و زیباییشناسی خاص تقوایی در این مجموعه قابل بحث است؛ فضاسازیای که با کلمه آغاز میشود و نه از مکان. کلمه به همراه خود فضا و موقعیت میآورد و بسیاری از موقعیتها را نیز حذف میکند. «روز بد» یکی از نمونهایترین کارهای تقوایی است که میتوان آن را یک اثر سینمایی درخشان با تدوینی بیرحمانه دانست؛ تقریبا تمام توضیحات اضافه و هر آنچه مربوط به فضا و مکان است و در داستانهای کلاسیک و مدرن با آن مواجه میشویم، در این داستان حذف شده است. «روز بد» در واقع شکلی مینیاتوری و ریزبافت از آثار همینگوی است. تقوایی سینماگر را بیش از هر چیزی، باید در داستانهایش جستجو کرد.
این کارگردان تئاتر افزود: تقوایی از جهتی دیگر نیز اهمیت پیدا میکند؛ او یادآور تفاوت میان دوره کلاسیکها و نوکلاسیکها است. آثار او در درون کادر اتفاق میافتد و از این نظر بسیار شبیه «سنکا»، نمایشنامهنویس رومی، است. در نمایشنامههای یونانی حادثه خارج از کادر و صحنه اتفاق میافتد و نتیجه و اثر را روی صحنه میبینیم. اما در آثار «سنکا»، آنچه مهم است روی صحنه اتفاق میافتد. اگر «کشتی یونانی» تقوایی را با سایر فیلمهایی که در مورد کیش ساخته شده مقایسه کنیم، میبینیم که او بهشکل سرراست و مستقیم سراغ عاملی قابل نمایش و دیدن میرود، یعنی کشتی یونانی. یا در صحنههای خشن «ناخدا خورشید» میتوان سبک کار تقوایی را متوجه شد که کارش اساسا «نشان دادن» است.
وی اضافه کرد: او به تصویر قدرت تمثیلی نمیبخشد؛ حتی اگر جریانی تمثیلی در زیر در جریان باشد، اما خود جسم و وجود و هرآنچه روی پرده میگذرد، به تنهایی دارای ارزش رئالیستی است. این تصاویر قائم به ذات هستند و همینجاست که اهمیت وسواس و دقتنظر تقوایی معنا پیدا میکند. چرا که در نگاه اول نباید چیزی ورای تصویر وجود داشته باشد. چیدمان این تصاویر، مانند چیدمان نویسندهایست که در حال انتخاب کلمات است. همانطور که در «روز بد» کلمهای اضافه نیست، گویی که یک شاعر کلمات را کنار هم چیده باشد. وسواسی که در سینمای تقوایی میبینیم، از بخش ادبی او ریشه میگیرد و به فیلمبرداری، نورپردازی و.. تسری مییابد. در واقع پرداختن زیاد به جزئیات، از ادبیات داستانی تقوایی برمیخیزد.
رحمانیان سپس به مساله اقتباس ادبی در آثار تقوایی پرداخت و گفت: تقوایی با نخستین اثر خود «آرامش در حضور دیگران» که از «واهمههای بی نام و نشان» غلامحسین ساعدی اقتباس شده، آینده سینمای ایران و آینده اقتباس ادبی را روشن میکند؛ اینکه چقدر دردناک و پرزحمت خواهد بود و کمتر کسی جرات خواهد کرد وارد مقوله اقتباس شود. رضا میرلوحی با اقتباسی از «موشها و آدمها»ی جان اشتاینبک، شروع خوبی دارد. اما در ادامه که «شورش» را با اقتباس از «اتللو» شکسپیر میسازد، جامعه سینمایی و نقدنویسها و.. کاری میکنند که دیگر سراغ اقتباس نرود. این بلایی است که همه دست به دست هم، بر سر فیلمساز فرهیخته میآورند که میخواهد کمی بلندمرتبهتر قد علم کند.
وی افزود: اقتباس درخشان تقوایی از داستان «باتلاق» میکا والتاری نیز آنچنان که باید دیده نشد. همین بلاها بر سر فیلمنامه «کوچک جنگلی» میآید که تقوایی از کتاب احمد احرار اقتباس کرده بود. او در «ناخدا خورشید» در روایت جزءبهجزء داستان بهشکل بومی، مثل یک رهبر ارکستر عمل میکند. تقوایی بهعنوان کارگردان مهمی که به اقتباس ادبی میاندیشد، در سینمای ایران قدر ندیده است. اقتباس ادبی جزء جداییناپذیر سینمای تقوایی است. ایکاش شرایطی فراهم شود تا فیلمنامههایی که از فرهنگ و هنر ایران اقتباس کرده و هم اکنون نیز امکان ساخت دارند، ساخته شوند. این امر برای سینمای ایران مفید است؛ هرچقدر رویکرد ما به ادبیات، رمانها، داستانهای کوتاه و.. بیشتر باشد، سطح فرهنگ و شعور سینمای ایران نیز بالاتر خواهد رفت. تماشاگران نیز نشان دادهاند که روی خوشی به اقتباسهای ادبی تقوایی نشان خواهند داد.
رحمانیان در پایان گفت: مثل هر درام درجه یک دیگری، طنز نیز جزئی از آثار تقوایی است. این جهان طنز را اگر از بقیه اثر منفک کنیم، منجر به فروپاشی آن خواهد شد. اینها درهم تنیدهاند و بخشی از زندگی واقعی ما نیز هستند، همانطور که غم نیز بخشی از آن است. افرادی مانند تقوایی و بیضایی، فیلسوفهایی هستند که جهان را بهشکلی متفاوت میبینند. آنها انتهای موقعیتها را دیدهاند و به همین دلیل بسیاری از حوادث را بهشکلی طنزآمیز به تصویر میکشند. بیضایی و تقوایی سالهاست فیلم نساختهاند و نمیدانم این را باید به چه کسی بگوییم؟
در این برنامه همچنین بخشهایی از مستند «تقوایی در حضور دیگران» ساخته ابراهیم شیبانی که به تصاویر پشتصحنه ساخت فیلم ناتمام «زنگی و رومی» اختصاص داشت، به نمایش در آمد، کتایون ریاحی، آهو خردمند و.. نیز از حاضران بودند و کیوان کثیریان اجرای برنامه را برعهده داشت.
انتهای پیام
نظرات