البته در تمام قرون تاریخ، وضعیت دوگانهی حاکمان ما با شعر، بر سرنوشت خیر و شر آن بیتاثیر نبوده است؛ چه آن زمان که بابت یک بیت از شاعرِ درباری چندین کنیز و چند کیسه زر به او هدا میکردند، چه آن زمان که دهانش را میدوختند، چشمش را از حدقه درمیآوردند و سر به نیستش میکردند. پس عجیب نیست اگر ما بهطور سنتی، با تلاش برای ناکار و بیخاصیت کردن شعر به یکی از این دو صورت مواجه بوده باشیم.
ازسوی دیگر، رسانه و ابزارهای ارتباط جمعی جدید، هیچگاه عمق لازم را نداشتهاند. کیست که نداند و نگوید که تلویزیون – در همه جای جهان – سطحی است!
پس باز هم طبیعی است که تلویزیون، آکنده باشد از لودگی، وقتتلفکنی و تبلیغات مصرفگرایی مضمحلکننده. تلویزیون ما هم از این قاعده مستثنا نیست؛ با این تفاوت که این تلویزیون، در بستر یک جامعه و حاکمیت ارزشگرا و مخالف اصول سرمایهداری صرف حرکت میکند و قاعدتا نباید نعل به نعل تلویزیون کاپیتالیستی باشد که جامعه را تحت تزریق مخدرها، مسخشده میخواهند و میپسندند.
کافی است به همین چند جملهی بیان شده توسط مقام معظم رهبری در دیدار رمضانی چند روز پیش با گروهی از شاعران توجه کنیم:
«کارکرد عمدهی شعر تأثیری است که شعر شما بر روی مخاطب میگذارد. شما با شعر خودتان خلوت مخاطب را اشغال میکنید. انسانها خلوتی دارند. این از ممیّزات انسان است، خلوتی دارند، درونی دارند، حیطهبندی اسراری دارند، خودی دارند؛ شما با شعرتان در این خلوت حضور پیدا میکنید، بر روی این خلوت اثر میگذارید، آن را غنی میکنید. این، یکی از مهمترین کارکردهای شعر است. میتوانید این خلوت را، این خصوصیترین لحظههای یک انسان را که حالا مخاطب شما واقع شده است، این مرحله، سرمنزل، یا این جایگاه وجود انسانی را، با شعر خودتان تروتازه نگه دارید؛ منزّه، پاکیزه، لطیف، پر نشاط و پر امید نگه دارید؛ میتوانید به او فکر تغذیه کنید، میتوانید به او رهنمود بدهید؛ چون خلوت انسانها درواقع اتاق فکر شخصی انسان است. هر انسانی در درون خودش یک اتاق فکری دارد که شما با شعرتان - اگر چنانچه این شعر قدرتِ نفوذ پیدا کرد و توانست در خلوت ذهن انسانها و خلوت دل انسانها و مخاطبان حضور پیدا کند - پای ثابت اتاق فکر مخاطبتان هستید. این یکی از مهمترین کارکردهای شعر شما است. و این چیز مهمّی است؛ چون این خلوت، درواقع تأثیرگذار و سازنده شکل جَلوَتها است. افکار انسان، تصمیمهای مهمّ انسان، در این خلوتها گرفته میشود. انسانها از عزیمتگاه این خلوتگاه به راههای درست یا غلط، به راههای خوب یا بد، حرکت میکنند. آنجا جای فهمیدن است، جای تصمیمگیری است، جای شکلگیری هویّت اصلی انسان است. شما میتوانید در آنجا حضور پیدا کنید و اثر بگذارید، و این، یکی از مهمترین کارکردهای شعر است.»
حال بلافاصله این پرسش مطرح میشود: مدیران صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، که در گفتار و در بخشی از رفتار خود قطعا با تاکید، خود را ملازم و تابع مقام عظمای ولایت تعریف میکنند، به این مهم چقدر اهمیت داده، یا پس از این بیانات، چقدر توجه دارند؟ پاسخ این پرسش، فقط پاسخ این پرسش نیست، خیلی جنبهها و مفاهیم جاری و مبتلابه جامعهی ما و ازجمله صداوسیما و دیگر رسانههای ما را در بر میگیرد.
اگر متمرکز به صداوسیما بخواهیم بررسی کنیم، شعر – بویژه در تلویزیون – در تمام این سالها، بیشتر یا زینتالمجالس بوده، یا اخیرا در قالب طنز و فکاهه، نقش مطایبه را ایفا کرده یا در غاییترین حالت، به مشاعره رسیده است!
البته همواره تک و توک برنامههای باوجاهتی دیده شده که در قامت تلویزیون – هرچند آنهم مناسبتی و در شبکههای خاص – به شکل باوقاری به مقولهی شعر پرداخته و خواسته یا ناخواسته، در مسیری گام نهادهاند که بر حکمت و دانایی بینندگانشان و البته نه به شکل نظری صرف، بپردازند.
از چندی پیش برنامهی «نقد شعر»، آنهم البته در شبکهی تخصصی چهار، چنین رویکردی را به اجرا گذارده است. تعقیب چند ماه به روی آنتن رفتن این برنامه گویای آن است که دستاندرکارانش آگاهانه و با یک استراتژی مشخص، به این مقوله میپرداختند.
تداوم آن به اتفاق خوشایندی در ایام ماه مبارک رمضان منجر شد؛ برنامهی «جویبار» که هر روز از ساعت 17 از شبکهی 4 پخش شد و به تاثیر قرآن کریم بر شعر فارسی پرداخت. این برنامه البته کمی فراتر از آن قالبی که از توضیحش برمیآید، شعر رودکی و منوچهری تا احمد شاملو و احمد عزیزی را از منظر استفاده از لفظها تا معناها و مفهومهای قرآنی بررسی کرد؛ تا چیزی بر داشتههای اندیشهای و نیز لذت زیباییشناسی مخاطبان افزوده باشد.
در میانهی انبوه برنامههای مناسبتی از جنس جشن رمضان در فلان و بهمان جزیرهی گردشگری که معمولا آکنده است از برنامههای تقلید صدا و مصاحبه با هنرپیشهها دربارهی اینکه شما از کدام غذای دستپخت مادرزنتان خوشتان نمیآید - که در جای خودش خوب و حتما لازم است - از دیدن چنین برنامهی شعرمحوری، هربار نهتنها بر دانستههای ما افزوده میشود، بلکه از رهگذر این دانش، به حظی فطری هم میرسیم.
ناگفته نماند که در شکل گیری چنین وضعیتی، حضور یک شاعر – کارشناس که با شعر و مطالعه بر آن عمر سپری کرده و از هیجانهای سیاسی و جناحی هم پرهیز میکند، خیلی تعیینکننده است. بهواقع میتوان گفت، سعید بیابانکی، پس از حضور مقطعی شاعرانی چون علی موسوی گرمارودی، عبدالجبار کاکایی و ساعد باقری، یک داشتهی ضروری و متناسب با هدفهایی که برشمرد بوده است و باید امید داشت که در سازمان عظیم صداوسیما، افزون شود.
ایسنا – علیرضا بهرامی
انتهای پیام
نظرات