به گزارش ایسنا، این پژوهشگر ادبی در یادداشت کوتاهی در اینباره نوشته است: آقای حسین اسرافیلی در گفتوگو با ایسنا (4 تیر 1395) با انتقاد از وضعیت فرهنگی کشور ، از جمله به موضوع نحوه انتخاب رایزنهای فرهنگی کشور اشاره کرده و چنین گفتهاند: «از رایزنهای فرهنگی تنها چهار نفر را به من نشان بدهید که افراد فرهنگی بودهاند؛ اما تا دلتان بخواهد در میان رایزنها بستگان و وابستگان سیاسیون هستند». من فاقد اطلاعات دقیق درباره رایزنهای فرهنگی کشورمان در دوره انقلاب و جمهوری اسلامی هستم. اما به نظر میرسد سخن آقای اسرافیلی تا حد زیادی صحیح باشد. به طبع، از کشوری مانند ایران که فرهنگ و ادب و شعر در آن پیشینهای بسیار ستودنی دارد، انتظار این است که استادان و محققان ادبی و فرهنگی خود را به عنوان رایزن فرهنگی به کشورهای دیگر بفرستد؛ چرا که این استادان و محققان دست کم به سبب رشته تحصیلی و موضوع تحقیق خود، هنگام تصدی چنین شغلی، با علاقه و اشتیاق، درصدد شناساندن فرهنگ کشور و گسترش زبان و ادب فارسی در کشورهای محل ماموریتشان برخواهند آمد. اما به نظر میآید که به احتمال زیاد صرف نظر از موارد بسیار بسیار اندک در دهههای 1390-1360 در این زمینه اهمال و کوتاهی عجیب و وسیعی صورت گرفته است. مروری اجمالی بر نام و کارنامه چند تن از رایزنان فرهنگی کشورمان در دهههای 1350-1320، که جملگی از ادیبان و پژوهشگران توانا و نامور بودهاند، وسعت این اهمال و کوتاهی را بر ما آشکارتر میکند: عباس اقبال آشتیانی، علیاصغر حکمت، مجتبی مینوی، سیدمحمد محیط طباطبایی، غلامعلی رعدی آذرخشی، سیدمحمد حسین مشایخ فریدنی، محمدامین ریاحی و محمدجعفر محجوب.
انتهای پیام
نظرات