این دوپای برتر از دیگر مخلوقات میتواند سگها را قتل عام کند. نهتنها میتواند این کار را انجام دهد، بلکه میتواند عمل خود را به افکار عمومی گزارش هم بدهد! درست گفتهاند که انسان از هر دو سو میتواند بینهایت باشد.
خیلی فکر کردم که چگونه درباره حیوانآزاریِ رایجِ این روزها بنویسم. اگر احساسی بنویسم میگویند، آه! چه قلب رقیقی! اگر از منظر توجه به اکوسیستم بنویسم، در مقابلش هستند کسانی که بگویند اکوسیستم را انسان باید کنترل کند! اگر بنویسم امام حسن (ع) لقمهای خودش میخورد و لقمهای هم برای سگ میانداخت ... باز عدهای هستند که استدلالی دیگر بیاورند. اگر بنویسم حیوانآزاری گناه دارد، عدهای هستند که مفهوم گناه را فقط در برخی چیزها میبینند.
بنابراین به زبان خودم مینویسم. به زبان انسان در معنای اصل خودش. زمین فقط مال ما نیست. شهر فقط مال ما نیست. پرندهها و حیوانات هم حقی از این زمین و هوا دارند. روستاییها این را خوب درک میکنند. زیستن در کنار مار و عقرب و گرگ و گوسفند و مرغابی برای روستاییها طبیعی است. آنها تضادی با طبیعت حس نمیکنند، اما از وقتی انسان پا به شهر گذاشت و در محاصره آهن قرار گرفت، ارتعاش اصلی طبیعت را فراموش کرد. به نظر من، شهرنشینی هم به اندازه کتاب خواندن بار مسئولیت دارد. زیستن در شهر موجب آلوده ساختن طبیعت است. حالا که در این زندگی شهری گیر افتادهایم، حداقل میتوانیم رفتار اجتماعی خود را کنترل کنیم. خیلیها از گرفتاری قلیان، اعتیاد، خودکشی، آزار جنسی، طلاق، خیانت، دزدی و ... میگویند. انسان بهطور طبیعی اگر حق حیات حیوانات و پرندگان را بپذیرد و آسیبی نرساند، میتوان امیدوار بود که کمتر مایه آزار همنوعان خود نیز بشود. کسی که به تکتک مخلوقات هستی احترام بگذارد، خود به خود آدمآزار و حتی خودآزار هم نخواهد بود.
در حالی این یادداشت را مینویسم که کبوترها در خیابان شلوغ و پرازدحام انسانی، با متانت و زیبایی از لبه پنجره دانه برمیچینند، پرهایشان در آفتاب کمرنگ عصر برق میزند. قدم میزنند. مرا نگاه میکنند. باز دانه برمیدارند. باز نگاهم میکنند و قدردان هستند. این روزها چقدر از ادراک بال پرنده جاماندهایم. چقدر از چشمهای معصوم و وفادار سگها غافل ماندهایم؟ چقدر گرسنگی گربهها را میبینیم؟ ممکن است هر انسانی در مواجهه با حیوانات نظری داشته باشد، اما یک اصل بدون تغییر وجود دارد و آن اینکه خالق همه ما یکی است.
دوست دارم همینقدر ساده و بیتکلف بنویسم که آزار دادن آگاهانه یا ناآگاهانه هر حیوان و گیاه و انسانی، بیاحترامی به خالق یکتاست و این را بگویم که وقتی این یادداشت به پایان رسید، کبوتری یک پر در ایوان به یادگار گذاشت و پرید.
انتهای پیام
نظرات