فریدون حسنپور در گفتوگویی اختصاصی با ایسنا، دربارهی سریال در حال پخش «گذر از رنجها»، علاقهاش به طبیعت شمال کشور، مشکلات مالی پروژه و تحمل سختیهای ساخت «گذر از رنجها» از سوی عوامل پشت صحنه و همچنین پایان قصه این سریال صحبت کرد.
کارگردان سریال «گذر از رنجها» در گفتوگو با خبرنگار سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا، ابتدا درباره گرفتن پلانهای دور از طبیعت زیبای شمال و اینکه آیا نگاه سینماییاش باعث این اتفاق شده است؟ توضیح داد: به هر حال من فیلمساز سینما هستم و در تلویزیون کمتر کار کردهام؛ بنابراین نگاه سینماییام حتما در این موضوع دخیل است، اما این اتفاق به این معنی نیست که موضوع خوب دیده نشود؛ چراکه در بحث سینما و تلویزیون میبینیم همیشه قصه سر این است که مدیوم تلویزیون کوچک است و در عین حال باید همه چیز دیده شود. به عقیده من با همان نگاه سینمایی در تلویزیون هم میشود کار کرد و با استفاده از لنز واید طبیعت را با عمق میدان بیشتری نشان داد و همزمان سوژه را مقابل کادر قرار داد.
وی ادامه داد: یکی از اتفاقاتی که در تلویزیون به چشم میخورد، استفاده زیاد از لنز «تله» است؛ چراکه این نوع لنز کلوزآپهای خوبی از تصویر میدهد و موضوع را از پس زمینه (بکگراند) جدا میکند، به همین خاطر است که تصویربرداران، بسیار علاقهمند هستند که از این نوع پلانها استفاده کنند ولی من خودم شخصا به هیچ عنوان در طبیعت این کار را نمیکنم.

طبیعت شمال آنطور که می بینید،نیست
این کارگردان و نویسنده سپس درباره نشان دادن طبیعت شمال کشور در قاب تلویزیون بیان کرد: طبیعت شمال آنطور که بینندگان در تلویزیون میبینند، نیست. بسیاری از مردم از ما میپرسند لوکیشنهای «گذر از رنجها» کجاست که ما هم برویم آنجا را ببینیم؛ در حالی که طبیعت شمال آنطور که نشان داده میشود نیست و من از مدتها قبل به لوکیشنهای مختلف گیلان رفتم، عکاسی کردم. گاهی دو پلان که به یکدیگر کات شدهاند، 100 کیلومتر از یکدیگر فاصله دارند؛ به عنوان مثال یک لوکیشن در شرقیترین نقاط کوهستان شمال است و لوکیشن دیگرمان در غربیترین نقطه قرار دارد و باید دو ساعت تمام در جاده خاکی راه برویم تا دو پلان را به یکدیگر وصل کنیم.
حسنپور همچنین تصریح کرد: تصاویر سریال «گذر از رنجها» مثل پازلی است که کنار هم چیده شدهاند و این نگاه یک فیلمساز است که نقاط خاص و خوب را برای موضوعش انتخاب کرده است. فیلم و سریالهای زیادی در گیلان ساخته میشوند ولی اینطور که در «گذر از رنجها» دیده میشود، نیست؛ چراکه ما روی طبیعت کار کردهایم. به نظرم دیده شدن طبیعت هم کار سادهای نیست؛ به عنوان مثال شما میتوانید یک فیلم را تماشا کنید که سرشار از پلانهای زیبای طبیعت باشد اما اگر طبیعت موقعیت دراماتیک نداشته باشد، نهایتا در عرض پنج دقیقه از دیدن تصاویر خسته میشوید و همین طبیعت ممکن است تماشاچی را دلزده کند.

اصلیتم گیلانی است
این فیلمساز در ادامهی صحبتهایش دربارهی علاقه شخصیاش به شهرهای شمالی کشور گفت: اصلیت من گیلانی است ولی کارهای زیاد دیگری هم در تهران داشتهام که با استقبال مواجه شده است؛ بنابراین بحث تهران و شمال نیست بلکه بحث سر سوژهای است که کار میکنیم و باید به این نکته توجه کرد که سوژه مورد نظر در کدام نقطه از جغرافیا جواب میدهد؛ به عنوان مثال اگر سوژه «گذر از رنجها» در کویر جواب میداد، قطعا باید به کویر میرفتیم. اصولا یک کارگردان در هر نقطهای که کار میکند اگر آنجا را بهتر بشناسد موفقتر خواهد شد؛ چراکه با آداب و رسوم و شرایط محیطی آنجا آشناست.
حسنپور در همین راستا تاکید کرد: به نظرم در هر شهری اگر با جدیت کار کنیم و پلانهایمان را خوب بگیریم، قطعا کار دیده خواهد شد؛ به عنوان مثال وقتی میخواستم فیلم سینمایی «تعطیلات تابستانی» را کار کنم، خیابان به خیابان و کوچه به کوچه گشتم تا بهترین لوکیشنها را در تهران پیدا کنم. به نظرم آنچه که در کار مهم محسوب میشود، دقت و با جدیت تمام کار کردن است؛ این در حالی است که بعضا میبینیم بسیاری از فیلم و سریالها با یکسری ملودرامهای سبک در یک خیابان با چندین آپارتمان سر و ته قصه را هم میآورند که این کارها قطعا جذاب نخواهد شد.
این کارگردان همچنین معتقد است: تماشاچی با تماشای طبیعت احساس تنفس میکند.
وی سپس تاکید کرد که در هر نقطهای از دنیا اگر قصه اندوه، شادی و عشق انسانها را تعریف کنیم، کار معنای دراماتیک و انسانی خودش را پیدا میکند که این اتفاق بستری برای تعریف کردن داستان میخواهد.

خوشحالم سریالی ساختم که مردم با دیدن آن نفس میکشند
کارگردان «گذر از رنجها» در بخشی دیگر از صحبتهایش اظهار کرد: خوشحالم که سریالی ساختم که مردم با دیدن آن نفسی میکشند. همچنین از سویی دیگر خوشحالم که در انتهای هر قسمت سعی نکردم داستان را در بخش حساسش تمام کنم که اعصاب تماشاچی خُرد شود؛ چراکه اصلا این کار را دوست ندارم و دلم نمیخواهد فکر تماشاچی تا قسمت بعد مشغول باشد. معتقدم اگر تماشاچی قرار است کاری را ببیند به خاطر نفس خود قصه باشد نه اینکه حالت تعلیق و آزاردهنده برایش داشته باشد. شاید علت اینکه در خیلی از کارها این اتفاق میافتد به خاطر این است که داستان کم دارند و وقتی داستان کم میآید، به سوی ریتم و تعلیق کاذب میروند.
او سپس به سختیهای سریال «گذر از رنجها» اشاره کرد و یادآور شد: «گذر از رنجها» برای کل گروه سازنده واقعا «گذر از رنجها» بود. به نظرم فیلم و سریالی که سخت روی آن کار نشود، کار خوبی از آب در نمیآید و به دل تماشاچی نمیچسبد. کاری که با جان و دل ساخته میشود، خود به خود احترام برانگیز است. در این زمینه معتقدم وقتی یک پلان را به زیباترین شکل ممکن همراه با حساسیت بالا و تحمل تمام سختیهایش میگیریم در ابتدا به خودمان احترام گذاشتهایم و به نظرم مخاطب هم جنس پلان را تشخیص میدهد؛ مثل ارزشی که فرش دستبافت نسبت به فرش ماشینی دارد.
برای کار خوب باید سختی کشید
وی اضافه کرد: همیشه تماشاچی به کار خوب احترام خاصی میگذارد و متوجه جنس کار میشود و نمیتواند به راحتی آنرا تحلیل و نقد کند. ما هم اگر میخواهیم کارمان خوب باشد طبیعی است که باید سختی بکشیم؛ بنابراین من کارگردان هم حاضرم برای یک کار خوب حتی از خودم هزینه کنم و با شرایط بحران مالی و سایر گرفتاریها کنار بیایم تا یک کار آبرومند ارائه بدهم. وقتی میگویم برای کار خوب باید از خودمان هم هزینه کنیم به این معنی نیست که خرج صحنه را بدهیم بلکه میشد از همین متن «گذر از رنجها» 10 سریال 30 - 40 قسمتی نوشت. به نظرم برای ساخت یک کار آبرومند باید عمر، وقت و انرژی گذاشت.

کارگردان «گذر از رنجها» سپس در پاسخ به اینکه ساخت این سریال نسبت به کارهای معمول چقدر زمان برد و آیا این مجموعه یک سریال الف ویژه محسوب میشود؟ گفت: وقتی به یک کاری میگویند الف ویژه، این معنی را میدهد که بودجه خیلی بالایی صرف آن شده است با آن نگاه، «گذر از رنجها» الف ویژه نیست اما ما به لحاظ حرفهای تمام تلاشمان را کردیم تا با بودجه موجود با دقت و وسواس بالایی کار را تحویل بدهیم؛ حالا اینکه «گذر از رنجها» چه نمرهای میگیرد ما نمیدانیم. ما برای ساخت این سریال سعی کردیم در ابتدا کاری بسازیم که خودمان دوست داشته باشیم و سپس تماشاچی از آن خوشش بیاید. همیشه به عنوان یک نویسنده چیزی که فکر میکنم درست است را مینویسم و هیچ گاه عقیده و نگاهم را فدای تماشاچی نمیکنم اما در تمام مدت نگارش، خودم را جای تماشاچی می گذارم.
وی تاکید کرد: اساسا در ساخت کارهایم سعی نمیکنم به خاطر پسند و سلیقه مخاطب فیلم یا سریال بسازم، بلکه کاری را میکنم که درست است و همیشه دوست دارم مخاطب کارم را ببیند اما هدفگذاریام مخاطب نیست که برای توجیه آن از هر ابزاری استفاده کنم.
ایده «گذر از رنجها» از 15 سال پیش به ذهنم آمد
او سپس با بیان اینکه ایده اولیه «گذر از رنجها» از 15 سال گذشته شکل گرفت، یادآور شد: در کل زمان زیادی صرف «گذر از رنجها» شد. اگر بخواهم از زمان مقدمه و یادداشتبرداری حساب کنیم باید بگویم این کار متعلق به 15 سال پیش است. من برای «گذر از رنجها» طی یک شب به داستان نرسیدم، بلکه از سالها قبل ایدهاش را در ذهنم داشتم تا اینکه کم کم پیش رفت و به مرحله تولید رسید. اصولا هر سوژهای که برای سینما و تلویزیون کار میکنم از سالها قبل در ذهنم شکل میگیرد و مدت طولانی روی آن کار میکنم؛ چراکه قصهنویسی را از زمان مدرسه شروع کردم به همین خاطر همیشه به سوژههایم حساسیت دارم.
حسنپور سپس درباره سوژه فیلم «وقتی همه خواب بودند» خاطرهای تعریف کرد و گفت: به عنوان مثال وقتی میخواستم فیلم «وقتی همه خواب بودند» را بسازم از سال 74، زمانی که مادرم از دنیا رفت ایدهاش در ذهم شکل گرفت تا اینکه سال 84 آن را ساختم. آرزوی مادرم، زیارت خانه خدا بود و من هم قصدم بود که او را به آرزویش برسانم ولی نتوانستم به همین خاطر بعدها همیشه به این فکر میکردم که یک فیلم بسازم و در آن یک مادری را به مکه بفرستم. در واقع «وقتی همه خواب بودند» ادای دینی نسبت به مادرم و همه مادران بود.
کارگردان «گذر از رنجها» در بخشی دیگر از گفتوگویش با ایسنا درباره پایان قصه «گذر از رنجها» توضیحاتی را نیز ارائه داد.

آزاردهندهترین بخش «گذر از رنجها» کجا بود؟
وی گفت: قسمت به قسمت این مجموعه در زمان نگارش برایم جذابیت داشت و خودم دوست داشتم قصه به گونهای باشد که مخاطب خسته نشود. به نظرم «گذر از رنجها» هر شب جذابتر میشود. از نظر خودم این مجموعه از قسمت 15 به بعد جذابیتتر میشود؛ چراکه وقتی از قسمت 15 به بعد پیش میرفتم بیشتر اذیت میشدم و مدام برگههایم را پاره میکردم و مجددا بازنویسی میکردم. آزاردهندهترین بخش «گذر از رنجها» قسمتهای میانی بود که برایم خیلی جذاب بود.
این فیلمساز در ادامه تصریح کرد:در اکثر کارهای تلویزیونی معمولا یک گره در ابتدای داستان ایجاد میشود و آخر داستان همان گره باز میشود و داستان به خوبی و خوشی تمام میشود اما در «گذر از رنجها» قسمت به قسمت گره جدیدی باز میشود و یک گره دیگر به وجود میآید. «گذر از رنجها» مثل یک رمان است و گام به گام اتفاقات جدیدی در آن رخ میدهد و به نظرم وظیفه یک رمان، ادبیات، قصه، فیلم، سریال و در کل هنر این است که جامعه را از لحاظ روحی و روانی متعادل کند. ما اصولا با قهرمان اصلی داستان همذاتپنداری میکنیم و ممکن است با او کار خلاف انجام بدهیم، بخشش و محبت کنیم و یا خشم بورزیم. اگر فردی فرضا میخواهد این کارها را در واقعیت انجام بدهد در فیلم و سریال با همذات پنداری این کار را میکند که این اقدام یعنی در کارهایمان روان درمانی صورت میگیرد.
هیچوقت بین کاراکترهای خوب و بدم خطکشی نمیکنم
وی اضافه کرد: من همیشه سعی میکنم در کارهایم این نکات را در نظر بگیرم تا تماشاچی حالش خوب شود و هیچوقت بین کاراکترهای خوب و بد خطکشی نمیکنم. من نویسنده، وقتی داستانی را مینویسم وظیفه دارم منافع تک تک شخصیتهایم را حفظ کنم؛ چراکه همه انسانها همیشه به خودشان حق میدهند و این نتیجهگیری است که نشان میدهد چه کسی به کجا میرسد و سرنوشت افراد چه میشود.
این کارگردان دربارهی جدیدترین کارهایش در حوزه سینما اعلام کرد: اکنون طرح یک فیلم سینمایی با عنوان «نامرد» را برای کودک و نوجوان دارم که اگر شرایط مهیا شود آنرا میسازم. همچنین در حال نوشتن یک فیلنامه طنز سینمایی هستم که هنوز اسمی برایش انتخاب نکردهام. علاوه بر این دو پروژه سینمایی، از سالها پیش طرح یک سریال به نام «گرداب» برای نسل جوان و معضل مواد مخدر را نوشتم؛ قصهای که در آن برای پیشبرد درام، پلیسبازی و باندهای مواد مخدر وجود ندارد بلکه به طور بسیار قابل باور به ویرانگری مواد مخدر در خانواده و جامعه میپردازد.
وی در همین زمینه عنوان کرد: همیشه ترس از سیاهنمایی باعث شده که در این زمینه کار کمتری تولید شود اما «گرداب» سیاه نیست بلکه قصه تلخی است که درد آمپول را برای درمان را دارد. نگارش نهایی و ساخت این سریال کار بسیار دشواری است اما قطعا فکر میکنم برای جامعه لازم است. اساسا کاری را که دوست نداشته باشم و به آن ایمان و باور نداشته باشم نه مینویسم و نه میسازم. فکر میکنم اگر سریال «گرداب» ساخته شود بسیاری از جوانان با دیدن این کار به دنبال مواد مخدر نخواهند رفت.
او همچنین اعلام کرد که تابستان کتاب «گذر از رنجها» را آماده انتشار میکند.
و حرف آخر، تشکر از آنهایی که کنارش ماندند
فریدون حسنپور در پایان گفتوگوی خود با ایسنا از عوامل «گذر از رنجها» تشکر کرد.
او خاطرنشان کرد: از تمام دوستانی که ما را در تولید این پروژه حمایت کردند و همچنین از همه همکارانی که در ساخت «گذر از رنجها» با جان و دل در شرایط سخت برف و باران کار کردند، تشکر میکنم؛ از همه آنهایی که در دوران سخت مالی تلویزیون حتی بدون یک روز تعطیلی، کنارم ماندند و کار را به پایان رساندند سپاسگذارم. من به عنوان کارگردان قول داده بودم مسائل مالی را خودم پیگیری کنم اما شرمنده آنها شدم ولی خوشبختانه اخیرا با جناب آقایان سرافراز و پورمحمدی ملاقات صمیمانهای داشتم که به امید خدا به زودی همه مشکلات حل خواهد شد.
انتهای پیام


نظرات