نهم دیماه سالروز درگذشت خسرو فرشیدورد است؛ استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران که چهار سال پیش در سکوت خبری در آسایشگاه سالمندان از دنیا رفت.
به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، خسرو فرشیدورد دیماه 1308 در ملایر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به پایان رساند. سپس به تهران آمد و به تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران مشغول شد. فرشیدورد در سال 1342 رساله دکتری خود را با عنوان «قید در زبان فارسی و مقایسه آن با قیود عربی و فرانسه و انگلیسی» به راهنمایی دکتر محمد معین ارائه کرد. او از سال 1343 در دانشگاه اصفهان به تدریس پرداخت. در سال 1347 به دانشگاه تهران آمد و تا سالهای پایانی عمر به تدریس دستور زبان فارسی، نقد شعر و متون فارسی در این دانشگاه میپرداخت.
فرشیدورد که بر زبانهای فرانسه و عربی تسلط و با زبانهای انگلیسی و پهلوی هم آشنایی داشت، سالها عضو گروه پژوهشی لغتنامه دهخدا بود. از او بیش از 200 مقاله و 16 کتاب با عنوانهایی همچون «دستور برای لغتسازی فرهنگ پیشوندها و پسوندهای فارسی»، «عربی در فارسی»، «پژوهشی در دستور تاریخی زبان فارسی، فعل و گروه فعلی و تحول آن در زبان فارسی»، «دستور مختصر تاریخی زبان فارسی»، «مسأله درست و غلط، نگارش و پژوهش در زبان فارسی»، «جمله و تحول آن در زبان فارسی»، «تاریخ مختصر زبان فارسی از آغاز تا کنون»، «پیرامون ترجمه» (مجموعه مقالات) و «دستور مفصل امروز بر پایه زبانشناسی جدید» (شامل پژوهشهای تازهای درباره آواشناسی و صرف و نحو فارسی معاصر و مقایسه آن با قواعد دستوری انگلیسی) و همچنین دو مجموعه شعر با عنوانهای «حماسه انقلاب» و «صلای عشق» منتشر شده است.
عزیزالله جوینی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران، در مراسم بزرگداشت او، شاعر بودن فرشیدورد را یکی از ابعاد پنهانمانده شخصیتش برشمرده و گفته است: «فرشیدورد هیچگاه از شاعر خوب بودن خود به عنوان یک مزیت تعریف نکرد. او دیوان شعری درباره انقلاب و جنگ دارد که میتوانست با ارائه این اشعار به موقعیتی مالی و یا شغلی دست پیدا کند، اما این استاد بزرگ هیچگاه به اندازه سر سوزنی از اشعار خود سوءاستفاده نکرد. فرشیدورد در شعر انقلاب مضمونآفرینی بسیار محکمی داشته است که شاید در این عرصه کمتر همتایی برای او پیدا شود.»
فرشیدورد که بیشتر زندگی خود را در تنهایی سپری کرده بود، نهم دیماه 1388 در خانه سالمندان نیکان در شمال تهران از دنیا رفت. مرگ او در سکوت خبری اتفاق افتاد و خبر درگذشتش یک هفته بعد منتشر شد.
شعری از خسرو فرشیدورد:
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست / این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست
آن کشور نو آن وطن دانش و صنعت / هرگز به دلانگیزی ایران کهن نیست
در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان / لطفیست که در کلگری و نیس و پکن نیست
در دامن بحر خزر و ساحل گیلان / موجیست که در ساحل دریای عدن نیست
در پیکر گلهای دلاویز شمیران / عطریست که در نافه آهوی ختن نیست
آوارهام و خسته و سرگشته و حیران / هرجا که روم هیچ کجا خانه من نیست
آوارگی و خانه به دوشی چه بلاییست / دردیست که همتاش در این دیر کهن نیست
من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ / در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست
هر کس که زند طعنه به ایرانی و ایران / بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست
پاریس قشنگ است ولی نیست چو تهران / لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست
هر چند که سرسبز بود دامنه آلپ / چون دامن البرز پر از چین و شکن نیست
این کوه بلند است ولی نیست دماوند / این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست
این شهر عظیم است ولی شهر غریب است / این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست
انتهای پیام
نظرات