«همانهايي كه الان مرا بايكوت ميكنند و ميگويند كار بلد نيستم سري به آرشيو صداوسيما بزنند» اين جملات سخنان يك مستندساز بازنشستهي سيماست.
غلامرضا جنتخواه دوست در گفتوگويي با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به روند ورود خود به سينما و تلويزيون پرداخت؛ او كه از مستندسازهاي دوران جنگ تحميلي است در اين مصاحبه، انتقادهايي را به مسوولان فرهنگي وارد دانست.
**دوران كودكي و علاقه به سينما ***
به گزارش خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) غلامرضا جنتخواه دوست با بيان اين مطلب كه از 12 سالگي وارد سينما شدم، گفت: من هم مثل خيليها كه عاشق اين كار بودند پادويي كردم، استوديو تميز كردم و در ضمن اين كارها به كارهاي ديگر ميپرداختم و مشغول تحصيل بودم. فرزند رنج هستم و هيچ چيز را راحت به دست نياوردم.
وي با اشاره به وجود دو نگرش مذهبي و ليبراليسم در زندگي خانوادگي خود اظهار كرد: مادرم سيد طباطبايي بود و قرآن، حافظ، مولانا و سعدي را ميدانست و من به مرور زمان با مادرم بيشتر انطباق پيدا كردم و هرچه دارم از عظمت و روح بزرگ اوست؛ در حالي كه پدرم سياسي بود و من همواره جريانهاي سياسي و فرهنگي را در درون خانوادهام حس ميكردم.
***ورود به سينما و تلويزيون و آغاز به كار مستند سازي***
اين مستندساز افزود: تا گرفتن ديپلم رياضي در سينما رشد كردم؛ به گونهاي كه دستيار كارگردان گرانترين كارگردان سينماي ايران شدم و مدتها با ساموئل خاچيكيان كار كردم و سرانجام نامهاي براي تلويزيون ملي ايران نوشتم و تخصصهايم را شرح دادم مبني بر اينكه گرفتن عكس رنگي، چاپ عكس دستي رنگي، فيلمنامهنويسي، فيلمبرداري با دوربين 16 و 15، تدوين را بلدم و من با استعدادي كه داشتم و از نظر تجربي آنها را آموخته بودم و در نامه خواسته بودند كه از من آزمايش به عمل بياوريد و كارهايي را انجام دادم.
وي با بيان اينكه پس از ارايهي عكسها از من خواستند راجع به نظافت شهري فيلمنامه بنويسم، گفت: من براي نوشتن فيلمنامه از آنها خواستم امكاناتي را در اختيارم قرار دهند تا كار تحقيقاتي را انجام دهم، چرا كه نوشتن فيلمنامه مستند سخت است و فيالبداهه نيست و فيلمنامه كه نوشتم مورد قبول واقع شد و گفتند دوربين ميدهيم تا كار فيلمبرداري را انجام دهي و من هم لحظه به لحظه فيلمنامه را تصويربرداري كردم و اسم فيلم هم «شهر ما خانه ما» گذاشته شد و 5 بار هم از تلويزيون قبل از انقلاب و يك بار هم پس از انقلاب پخش شد.
جنتخواه دوست با بيان اين مطلب كه قبل از انقلاب پس از فيلم «شهر ما خانهي ما» من را به گروه اجتماعي فرستادند، اظهار كرد: پس از آن من را به گروه ايران زمين فرستادند و در آنجا حكم دستيار يك كارگردان فيلم را در تلويزيون ملي به من دادند و در آن گروه از يكي از تهيهكنندگان با نام فرشته سعادت خواستم تا 7 حلقه نگاتيو به من بدهد تا فيلم بسازم و پس از آن به نطنز رفتم و 7 تا 3 دقيقهاي فيلمبرداري كردم و با 3 چراغ و يك دوربين فيلم يادگارهاي نطنز را ساختم كه با اذان شروع و با اذان به پايان ميرسد و 2 بار از تلويزيون پخش شد و پس از اين فيلم موزه آب انبار سيد اسماعيل را ساختم و پس از آن به عنوان تهيهكننده، كارگردان، فيلمنامهنويس به دعوت مدير گروه ورزش خبر با گروه فوتبال تيم ملي ايران به سفرهاي خارج از كشور رفتم و فيلم 70 دقيقهاي ساختم و به خاطر اينكه آن چنان كه خودم ميخواستم پرداخته بودم مورد تنبيه واقع شدم.
اين مستندساز با اشاره به ساختن 3 فيلم قبل از انقلاب خاطرنشان كرد: همانهايي كه الان مرا بايكوت ميكنند ميگويند كارم را بلد نيستم؛ در حالي كه همهي كارهايم در آرشيو موجود است.
جنتخواه دوست افزود: براي گويندهي گفتار متن از فردي استفاده كردم كه پيشتر گفته بود صدايش خوب است. او را 3 روز به زيرزمين پخش بردم و پس از اينكه صدايش پخش شد نزديك به 7-8 سال از بهترين گويندگان خبر شبكه يك تلويزيون بود و پس از انقلاب هم چندين سال گوينده بود.
اين مستندساز افزود: مدتي در پخش كار كردم و فيلمهاي مختلفي نظير فيلم مستند «قلعه كليا»، «جشن درختكاري» ساختم و به مناسبت بعثت پيامبر (ص) در مايههاي كليپ كاري را انجام دادم.
***ادامه فعاليتها پس از انقلاب اسلامي***
جنتخواه دوست با بيان اين مطلب كه كمكم در مهرماه 57 با فضاي انقلاب آشنا شدم، اظهار كرد: در همين دوران كتابهاي مرحوم شريعتي و شهيد مطهري را مطالعه كردم و در من بسيار اثر گذاشتند و خاصيت ستيزهگري و دفاع از حق جزو ذاتم شده بود و تا 22 بهمن ماه كمتر خانه ميرفتيم و در شب 22 بهمن ماه با تانك به جام جم وارد شديم.
اين مستندساز با اشاره به ساخت فيلم «نبرد تا موعود» در زمان انقلاب اظهار كرد: داستان اين فيلم دربارهي بچههايي است كه حركت ميكنند تا مدرسهشان را كه توسط دزدان دريايي اشغال شده بود فتح كنند و پس از اينكه بچهها مدرسه را فتح كردند سه اسلحه ساخت آمريكا، اروپا و اسراييل بيرون ميآيد و فيلمي كاملا سمبليك بود اما گفتند اين فيلم به سن بچهها نميخورد.
***مستند سازي در دوران دفاع مقدس ***
جنتخواه دوست با اشاره به حضور خود در دفاع مقدس براي ساختن فيلم مستند اظهار كرد: پس از اينكه وارد واحد جنگ شدم 8 سال شب و روز به جبهههاي جنگ رفتم و برگشتم و طي يك ماه 8 تا 10 سوژه انتخاب ميكردم، مونتاژ ميكردم و تحويل ميدادم و ميرفتم و در هر هفته حتما يك فيلم از من پخش ميشد.
وي افزود: به عنوان مثال «سقاي حور» عنوان فيلم 20 دقيقهاي است كه آن را ساختهام و داستان آن دربارهي پيرمردي است كه به دنبال پسرش به جبهههاي جنگ ميرود و او را پيدا نميكند و در نتيجه در نيزارهاي آنجا به بچههاي جنگ كمك ميكند.
اين مستندساز تصريح كرد: بخشهايي از فيلمهاي مستند جنگي من در فيلمهاي سينمايي جنگ مشاهده ميشود.
جنتخواه دوست با بيان اين مطلب كه من معدل سه نسل هستم و انواع و اقسام دورههاي مديريتي را ديدهام اظهار كرد: هريك از مديران صدا و سيما از هاشمي گرفته تا ضرغامي به نوبهي خود مسووليتهاي خود را به خوبي اجرا كردند. مثلا هاشمي در زمان خود تلاش بسياري كرد و توانست به دستور امام(ره) موسيقي را زنده كند.
اين مستندساز تاكيد كرد: ساختن فيلم مستند جنگ با فيلمهاي مستندي كه با آرامش خاطر ساخته ميشود بسيار متفاوت است. من تعدادي از فيلمهاي مستندم را زير گلوله ساختم و سوژههاي ناب و نويي را آنجا پيگيري كردم.
جنتخواه دوست تصريح كرد: تعدادي از فيلمهاي مستندي كه در دوران جنگ ساختم و سوژههاي خوبي داشتند در آرشيو صدا و سيما خاك ميخورد.
وي با بيان اين مطلب كه 3 فيلم مستند جنگي من در نخستين جشنواره دفاع مقدس شركت كرده بود، گفت: «لبيك يا امام»، «چاووشان نينوا» و «دو لاله سرخ» از فيلمهاي مستندي بود كه در اين جشنواره شركت كردند و دو لاله سرخ جايزهي ويژهي هيات داوران را گرفت و آنقدر كه من را دوست نداشتند نگذاشتند جايزه را روي سكو بگيرم و بعدا به من دادند.
وي با بيان اين مطلب كه پس از جنگ هم پاداش مادي و معنوي به من تعلق نگرفت، گفت: پس از جنگ در گروه به يك نفر 8 سريال دادند تا كار كند اما من يك فرم هم نتوانستم كار كنم.
اين مستندساز معتقد است: صدا و سيما دانشگاه و سينما دانشكده است و دانشكده حق ندارد خود را بالاتر از دانشگاه ببيند و سينما در فرهنگ ما معني ديگري دارد و همهي آنهايي كه در صدا و سيما مدير بودند بعد مسوولين فارابي و ارشاد شدند.
***نپذيرفتن فيلمنامهها و انتقاد به مسوولان فرهنگي***
جنتخواه دوست با بيان اين مطلب كه در سينما هم بسياري از فيلمنامههايم رد شدند اظهار كرد: آنها ميگفتند فيلمنامهي شما شعارگونه است و تصويب نميشود و حتي در يكي از موارد در فيلمنامه نوشتند با اينكه نصيحتش كرديم كه ضعيف است آنقدر اصرار كردم كه قبول كرديم تا من به هر تهيهكنندهاي بدهم آن را قبول نكند.
وي عنوان كرد: صدا و سيما اولش هدايت است، اگر شد، تجارت. اما سينما اولش تجارت است و اگر شد هدايت.
اين مستندساز تاكيد كرد: جملهي «سينما صنعت است» متعلق به مكتب ما و سينماي ما نيست و معنا و واژهي غريبهاي است كه در اين مملكت به كار برده ميشود.
جنتخواه دوست در ادامه با بيان اين مطلب كه تهيهكنندگان و كارگردانان تلويزيون قويتر از سينما هستند، گفت: براي اين حرف دليل دارم؛ چرا كه اولا زبان چشم و گوش انقلاب هستند و بايد با احتياط كار كردند. ثانيا بودجهي بيتالمال را هدايت ميكنند ميسازند و به لحاظ تخصصي هيچ فرقي با يكديگر ندارد و ضمن اينكه صدا و سيما مهربانتر از ارشاد است.
جنتخواه افزود: سوال من اين است كه در كجاي قانون اساسي آمده است كه افرادي حق آزادي بيان دارند كه پولدار هستند؟ هنرمند بي پول حق بيان هنري، سياسي، فرهنگي و عقيدتي ندارد.
وي افزود: به عنوان مثال دانشجويي كه در دانشكده صدا و سيما و هنرهاي دراماتيك درس ميخواند يا بايد براي پولدارها بيگاري كند يا اينكه هرگز نميتواند فيلم بسازد مگر اينكه از طرف بنياد فارابي سفارش شده باشد و بودجه در اختيار او قرار بدهد.
جنتخواه در پايان سخنان خود تصريح كرد: من در سن 46 سالگي و اوج فعاليت كاريام بازنشسته شدم.
انتهاي پيام
نظرات