• یکشنبه / ۳ اردیبهشت ۱۳۹۱ / ۰۸:۲۶
  • دسته‌بندی: علم ورزش
  • کد خبر: 91020301015
  • خبرنگار : 90047

گفت‌وگوي تفصيلي ايسنابامسئول كميته روانشناسي بازي‌هاي المپيك

دكتر خبيري: بسياري ورزشكاران به خودشان مي‌بازند/توانايي "تمركز مجدد" عامل مهم موفقيت است

دكتر خبيري: بسياري ورزشكاران به خودشان مي‌بازند/توانايي "تمركز مجدد" عامل مهم موفقيت است

مسئول كميته‌ي روان‌شناسي بازي‌هاي المپيك لندن با اشاره به فعاليت‌هاي صورت گرفته در اين بخش از ورزش به بيان راهكارها، مشكلات، فرصت‌ها و چشم‌اندازهاي پيش رو در علم روان شناسي ورزشي ايران پرداخت.

مسئول كميته‌ي روان‌شناسي بازي‌هاي المپيك لندن با اشاره به فعاليت‌هاي صورت گرفته در اين بخش از ورزش به بيان راهكارها، مشكلات، فرصت‌ها و چشم‌اندازهاي پيش رو در علم روان شناسي ورزشي ايران پرداخت.

خبرنگار علم ورزش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت و گوي مفصلي را با دكتر محمد خيبري ترتيب داده است كه در ادامه مي‌آيد. اين استاد دانشگاه و متخصص مديريت ورزش در گرايش اصلي و روانشناسي ورزش در گرايش فرعي، مدت 28 سال است در زمينه روانشناسي ورزشي فعاليت مي‌كند و اذعان دارد، هم اكنون بيش از 400 متخصص مديريت ورزشي در كشور داريم، همچنين پنج سال به عنوان رييس كميسيون روانشناسي ورزشي كميته ملي المپيك بوده و پيرامون روانشناسي كتابي تحت عنوان در كاربرهاي روانشناسي در مربيگري فوتبال با تاكيد بر اخلاق ورزشي ارائه داده است. اين استاد دانشگاه سال‌ها با فدراسيون‌ها و تيم.هاي ورزشي در كلاس‌هاي حرفه‌اي (A,B,C) فوتبال به عنوان مدرس روانشناسي ورزشي فعاليت داشته است.

** روانشناسي ورزشي رشته نو پا در كشور است

به عنوان رييس گروه روانشناسي ورزشي دانشكده تربيت بدني دانشگاه تهران پس از 10 سال پيگيري و به پيشنهاد من رشته روانشناسي ورزشي را به مدت يك سال است در سيستم‌ كارشناسي ارشد و با حدود 16 دانشجو در دانشكده تربيت بدني راه‌ندازي كرديم، با توجه به نياز جامعه و در جهت توسعه اين رشته در سطح دكترا، دو گرايش روانشناسي فعاليت‌هاي بدني در ارتباط با آثار ورزش و فعاليت‌هاي بدني بر روي سلامت روان و روانشناسي ورزشي در ارتباط، ورزش قهرماني و ارائه راهكارهاي رواني يا ذهني براي ارتقا سطح عملكرد ورزشكاران پيش‌بيني كرديم كه پس از فارغ‌ التحصيل شدن اولين دانشجويان دوره كارشناسي ارشد اين رشته را در سطح دكترا نيز ادامه خواهيم داد.

** مشاورين روانشناسي، روانشناسان ورزشي را به عنوان متخصص نمي‌شناسند

وقتي صحبت از روانشناسي باليني مي‌‌كنيم يعني روانشناساني كه به افراد طبيعي كمك مي‌كنند تا با غلبه كردن بر مشكلات خود بتوانند زندگي خوب و موفقي داشته باشند. متخصصاني كه با افراد غير طبيعي كار مي‌كنند، روان پزشك و تعداد كمي هم روانشناسان باليني هستند، در ارتباط با افراد سوپر نرمال كه نياز آن‌ها از لحاظ جسماني، عضلاني، قلبي، عروقي و رواني با افراد معمولي و غير معمولي متفاوت است. به عنوان مثال اگر ضربان قلب يك فرد طبيعي در روز 75 مرتبه بزند، ضربان قلب يك فرد سوپر نرمال (مانند ورزشكاران) بالاي 200 تا مي‌زند، البته كساني كه در زمينه روانشناسي باليني و روان پزشكي تخصصي دارند، افراد ورزشكار نيز مي‌توانند مشاوره لازم بدهند، در صورتي كه تخصص و تجربه علمي در قسمت روانشناسي ورزشي را ديده باشند. در غير اين صورت كمك آن‌ها دغدغه‌اي از مشكلات ورزشكاران را مرتفع نخواهد كرد.

** روان شناس ورزشي يا بايد ورزشكار باشد يا اطلاعات ورزشي داشته باشد

روانشناسي ورزشي كار فوق تخصصي است كه انجمن روانشناسي ورزشي آمريكا (APA) نيز آن را يك تخصص مي‌داند، در حالي كه مشاورين، متخصصان روانشناسي در اين زمينه تا حدودي نسبت به روانشناسي ورزشي كم لطفي دارند و اين رشته را به عنوان تخصص در نظر نمي‌گيرند. البته به تازگي تعدادي از روانشناسان ورزشي از كشورهايي همچون استراليا، بلژيك، هند، روماني و روسيه كه براي ادامه تحصيل در رشته روانشناسي ورزشي در گرايش‌هاي مختلف به اين كشورها رفته بودند، به ايران بازگشتند و مي‌توانيم ادعا كنيم با بازگشت اين‌ها تا حدودي مشكل كمبود متخصصان روانشناسان ورزشي در كشور حل شده است، اما چون از يك سو كمتر درگير مسايل فرهنگي ورزشي كشور بودند و از طرف ديگر تخصص آن‌ها آموزشي، اجرايي، عملي با ورزشكاران و دادن مشاوره‌هاي ويژه و اجراي مهارت‌هاي ذهني است به عنوان روانشناسان ورزشي چون درك كاملي از روحيات ورزشكار ندارند كمتر مي‌توانند نسبت به روانشناسي كه شرايط ورزشكار را درك مي‌كند و در تمام مدت تمرينات و اردوها همراه وي بوده است، كارساز و مفيد واقع شوند. روانشناسان ورزشي زيادي در دنيا داريم،‌اما روانشناسي در ورزش موفق است كه قبلا خود يا ورزشكار بوده و يا اين كه در آن رشته ورزشي اطلاعات كافي داشته باشد.

** مهارت كسب تمركز مجدد كليد موفقيت ورزشكار است

در رشته‌هايي همچون تيراندازي ، تير و كمان و وزنه‌برداري كه نياز به مهارت و تمركز زيادي داريم از تمركز مهم‌تر، تمركز مجدد است؛ يعني تيراندازي كه دو تير را به هدف مي‌زند اگر تير سوم را به خط بزند، اگر مهارت تمركز مجدد را آموزش نديده باشد و نسبت به اين مهارت آمادگي كافي نداشته باشد، فاجعه است و اين فاجعه شكست ورزشكار را بلافاصله رقم مي‌زند. به عبارت ديگر وقتي ورزشكاري انرژي و تمركز اوليه خود را در رقابت بعدي از دست بدهد، دچار افت مي‌شود و اگر مهارت تمركز مجدد را تمرين نكرده باشد، پشت سر هم دچار اشتباه و در نتيجه‌ چيزي جز شكست عايد وي نمي‌شود ، از سوي ديگر يكي از چالش‌هاي اصلي مربيان با بازيكنان حفظ تمركز مجدد است و همين مشكل بارها سبب شده تا در يك بازي فوتبال فوتباليست بازي برده را به راحتي ببازد؛ بنابراين گاهي وقت‌ها تمركز مجدد به مراتب سخت‌تر از تمركز است.

** كسي قهرمان المپيك مي‌شود كه ذهنش آماده است

قهرمانان اول دنيا شايد از لحاظ فيزيك بدني و قواي جسماني بهم نزديك باشند، اما كسي بالاي سكو مي‌رود كه از لحاظ ذهني و قواي رواني آماده‌تر از بقيه ورزشكاران باشد، ورزشكاران بزرگ دنيا يك سرسختي ذهني خاصي دارند كه اين سرسختي يك مهارت است و سبب مي‌شود تا ورزشكار از شرايط بسيار سخت و تنگناهاي رواني و ذهني عبور كند و خود را به بالاترين قلعه توانايي‌هاي ذهني برساند؛ در حقيقت آمادگي جسماني شرط لازم است، اما كافي نيست. همانند قهرماني چون «سوزان اونيل» در شناي استراليا، شوماخر در اتومبيلراني، هادي ساعي، عليرضا دبير و ... اگر هر كدام از اين اسطوره‌هاي تاريخ ورزش ايران و جهان را بررسي كنيد، مي‌بينيد تنها چيزي كه آن‌ها را اسطوره كرده است، توانمندي‌هاي ذهني آن‌ها است نه آمادگي جسماني،

اگر «سوزان اونيل» در شناي استراليا، شوماخر در اتومبيلراني، هادي ساعي، عليرضا دبير و هر كدام از اين اسطوره‌هاي تاريخ ورزش ايران و جهان را بررسي كنيد، مي‌بينيد تنها چيزي كه آن‌ها را اسطوره كرده است، توانمندي‌هاي ذهني آن‌ها است نه آمادگي جسماني.

** موفقيت در المپيك يا مسابقات جهاني مديون ذهن‌هاي خوب پرورش يافته است

يكي از مهارت‌هاي ورزشكاران اين است كه بتوانند استرس خود را به خوبي مديريت كنند، يعني اين كه وقتي مي‌‌خواهند در رقابتي شركت كنند به موقع غذاي مناسب بخورند، استراحت كافي داشته باشند و در تمرينات خود تمركز و دقت كافي را داشته باشند و اگر بتوانند تمام اين فاكتورها را به درستي مديريت كنند، در اجرا نيز موفق عمل خواهند كرد؛ البته بعضي چيزها در اختيار ورزشكار نيست، مثلا حريف، نحوه تمرين و قضاوت داوران مسايلي هستند كه ايجاد استرس مي‌كند و اگر ورزشكار نتواند با اين مسايل به خوبي كنار بيايد و يا استرس خود را به درستي كنترل نند، بدون شك در مسابقات مهم به ويژه جهاني وال. به خاطر نترل نكردن استرس و اضطراب ناشي از اين گونه مسايل به راحتي تن به شكست مي‌دهد. بسياري از استرس‌ها در شرايطي است كه لحظه مسابقات مهم و حساس سراغ ورزشكاران مي‌آيد و اگر ورزشكار با راهكارهاي كنترلي اين گونه استرس‌ها آشنايي نداشته باشند، باز هم فرصت قهرماني خود را از دست خواهد داد، مانند فردي كه شب‌ها خوابش نمي‌برد و يك بار اضافي روي دوش خود احساس مي‌كنند، در نتيجه‌اين سنگيني بار سبب مي‌شود تا نتواند حداقل‌هاي عملكردي خود را به نمايش بگذارد. متاسفانه ورزشكاران ما هميشه با كوله باري از استرس و فشار رواني وارد مسابقات مي‌شوند و كمتر مربيان و يا روانشناس توانسته‌اند به كاهش استرس وي كمك كنند،‌ اما در عين حال با پشت سر گذاشتن اين مراحل سخت باز هم افتخارآفرين بودند. بنابراين هر موفقيتي كه در صحنه مسابقات عايد ورزشكار مي‌شود، بستگي به عملكرد خوب ذهن دارد. اگر ذهن ورزشكار به موقع تصميم بگيرد و تمرينات لازم را به درستي انجام دهد،‌عضلات و جسم مجريان بي عيب و نقصي هستند كه كارها را بدون كوچك‌ترين اشتباه انجام مي‌دهند، حال اگر ذهن نتواند كار خود را به خوبي انجام دهد،‌ بدون شك عضلات، اعصاب، هورمون‌ها و ساير قسمت‌هاي بدن چون هماهنگ عمل نمي‌كنند، اجرا كننده‌هاي موفقي نخواهند بود. پس اگر شاهكاري در زمينه ورزش صورت بگيرد، مديون ذهن‌هاي خوب پرورش يافته و تمرين كرده است.

** بسياري از ورزشكاران ما به خودشان مي‌بازند نه حريف!

اگر ورزشكاري قبل از شركت در رقابت حساس و مهم حريف خود را تجزيه و تحليل كند و روي نقاط ضعف و قوت وي تمركز لازم داشته باشد، ديگر دچار استرس قبل از مسابقات نخواهد شد. استرس زماني به وجود مي‌آيد كه تمركز خود را به جاي نقاط ضعف حريف روي ضعف‌هاي خود متمركز كنيم و نتوانيم توانايي خود را ارتقا ببخشيم. ضمن اين كه استرس زاييده تفكرات خود ورزشكاران است و در حين مسابقات هم از لحاظ ذهني رقيب خود را آماده‌تر و بهتر از خود قلمداد مي‌كند و در نتيجه‌ عملكرد وي تحت تاثير فشار زياد و به خاطر دريافت پيام‌هاي منفي از سوي ذهنش دچار افت مي‌شود. مساله اين نيست كه چقدر حريف مقابل قدر است، اگر ورزشكاري بتواند پيام‌هاي منفي را به مثبت تبديل كند و خودش را آماده‌تر از حريف بداند و تمام توانمندي‌هاي خود را به نمايش بگذارد، حتي در صورت باخت، ديگر ورزشكار خود باخته نيست. هم چنين خيلي از ورزشكاران هستند كه به خود مي‌بازند تا حريف، اين ورزشكاران قبل از ورود به صحنه مسابقات چون توانمندي‌هاي خود را كمتر از حريف مقابل مي‌داند در نتيجه‌ نمي‌تواند با تمام قوا و انرژي ظاهر شود. البته گاهي وقت‌ها نيز ديده شده بعضي ركوردها فراتر از تمرينات شكسته شده و اين به خاطر آن است كه ورزشكار در صحنه مسابقات به دليل اعتماد به نفس بالايي كه دارد، از يك نيروي مضاعفي برخوردار مي‌شود و توانمندي‌هاي خود را خلاف آن چيزي كه در تمرينات بوده در صحنه مسابقات نشان مي‌دهد.

** اعتماد به نفس كاذب عامل مهم ناكامي ورزشكار است

يكي از مهارت‌ها در روانشناسي يا مهارت‌هاي ذهني اين است كه ورزشكار ياد بگيرد دچار اعتماد به نفس كاذب نشود. مساله‌اي كه به صورت غرور خود را نشان مي‌دهد. وقتي ورزشكاري دچار اعتماد به نفس كاذب شود با كوچك‌ترين اشتباه حتي در صورتي كه از لحاظ رواني آماده‌تر از حريف باشد، اعتماد به نفس كاذب وي تبديل به اعتماد به نفس ضعيف مي‌شود و در نتيجه‌ ورزشكار تمركز خود را از دست مي‌دهد و توانايي خود را نمي‌تواند به درستي به نمايش بگذارد. وقتي فردي اعتماد به نفس كاذب پيدا مي‌كند، دچار ضعف عملكرد و ضعف عملكرد مجددا به اعتماد به نفس ضعيف تبديل مي‌شود و اين حالت براي ورزشكار يك فاجعه مي‌آفريند. بنابراين اعتماد به نفس واقعي كليد حل اين مساله است.

** روانشناسي نزديك اعزام به مسابقات و يا پس از مسابقات كارساز نيست

از اسفند ماه سال 90 كار خود را به عنوان مسئول كميته‌ روانشناسي ورزشي بازي‌هاي المپيك لندن با گروهي از روانشناسان ورزشي به صورت ستادي آغاز كرديم و با ارسال روانشناس به تيم‌هاي ملي ورزشي اعزامي به بازي‌هاي المپيك تا جايي كه در توانمان باشد به فدراسيون‌ها و مربيان تيم‌هاي ملي كمك مي‌‌كنيم؛ البته رويكرد ما نياز محور است و تا زماني كه فدراسيون‌ها و تيم‌هاي ورزشي احساس نياز نكنند، روانشناس براي آن‌ها معرفي نمي‌كنيم. از سوي ديگر در تمرينات 90 درصد قواي فيزيكي و جسمي و 10 درصد مهارت ذهني ذخيل باشد، در مسابقات 90 درصد ذهن و 10 درصد قواي جسماني دخيل است، بنابراين هر چقدر به المپيك نزديك‌تر مي‌شويم، نياز مربي و ورزشكار به روانشناسي بيشتر احساس مي‌شود. بنابراين فدراسيون‌ها و باشگاه‌ها توصيه مي‌كنم، روانشناس ورزشي بايد كاملا در كنار بدنسازان و كادر فني كار خود را شروع كند و اين طور نباشد تركيب به اعزام مسابقات المپيك و پس از پايان مسابقات تيم‌هاي ورزش تازه به فكر استفاده از روانشناس باشد، چون ديگر روانشناس نمي‌تواند كارساز و كارايي مثبتي داشته باشد، درست است كليد موفقيت ورزشكار مربي است، اما اين موفقيت زماني شكل مي‌گيرد كه روانشناس نيز در كنار مربي باشد و در صورت نياز اطلاعات لازم را به مربي منتقل كند.

** درباره المپيك بيشتر شاهد رشد روانشناسي بوديم

كميسيون روانشناسي ورزش كميته ملي المپيك در سال 72 فعاليت خود را با برگزاري كنگره‌هاي علمي آغاز كرد و با دعوت از چند روانشناس بزرگ و مطرح دنيا به ايران و برگزاري دوره‌هاي تخصصي روانشناسي توسط اين اساتيد بزرگ به روانشناسان حاضر در كشور، رشد روانشناسي ورزشي را در رشته‌هاي مختلف ورزشي در آن زمان رقم زد و به جرات مي توانم بگويم رشد روانشناسي از آن زمان تاكنون در رشته‌هاي پارالمپيك نسبت به المپيك چشمگيرتر بوده است، همچنين با زحمات زيادي كه اساتيد محترم دانشگاه‌ها در جهت بهتر شناسايي جايگاه اين رشته كشيدند، سبب شد تا نگاه‌ها نسبت به روانشناسي ورزشي تغيير پيدا كند، البته تا وضعيت ايده‌آل هنوز راه طولاني در پيش داريم.

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha