در مراسم یادبود منوچهر ستوده گفته شد که، خدمات او در سالهای تعلیم و تدریس در زمینههای مربوط به تاریخ و جغرافیای ایران و آثاری که منتشر کرده از مهمترین منابع برای شناخت مرز و بوم ایران است.
به گزارش خبرنگار "ادبیات و نشر" خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، عصر چهارشنبه، 25 فروردین ماه مراسم یادبود منوچهر ستوده ایرانشناس، جغرافیدان و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران به همت مجلهی بخارا در کانون زبان فارسی برگزار شد.
در ابتدای این مراسم "علی دهباشی" با تسلیت به بازماندگان منوچهر ستوده و همه ایراندوستان و علاقهمندان با این ایرانشناس تازه درگذشته، به نقش مهم او در حوزه ایرانشناسی پرداخت و از تالیفات و خدمات ستوده به فرهنگ و تاریخ ایران زمین گفت.
سپس حجتالاسلام والمسلمین "مصطفی محقق داماد" با تسلیت درگذشت منوچهر ستوده به اهمیت وقف اشاره کرد و گفت: در سوره ی الرحمن خداوند میفرماید "همه چیز فانی است و تنها وجود خداوند است که باقی میماند".
عضو هیات امنای سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی گفت: یکی از راههای رسیدن به دیار باقی برای کسانی که ثروت مادی دارند ابقای اموال از طریق موقوفات است، ثروتمندان زیادی بوده اند که ثروت زیادی داشتهاند، اما پس از خودشان بین ورثه تقسیم شده است و یادی از آنها در جهان باقی نمانده است.
محقق داماد با بیان اینکه در سرزمین ما نسبت به موقوفات باید بازنگری شود، گفت: این بازنگری باید اتفاق بیفتد تا افرادی مثل محمود افشار و منوچهر ستوده الگو قرار بگیرند. این افراد الگوی بسیار خوبی برای چنین بازنگریای هستند
او در ادامه گفت: ستوده در خانوادهای اصیل متولد شد و همواره عاشق ایران بود.
او با اشاره به آخرین دیدار خود با مرحوم ستوده اظهار کرد: آخرین باری که خدمت ایشان رسیدم، سوم فروردین ماه امسال بود که در این هنگام کاملاً حواسش جمع بود و وقتی از ایران صحبت میکرد شعلههای عشق به میهن در درونش زبانه میکشید، در آن روز من متوجه شدم که ایشان مریض هستند و با وزیر ارشاد تماس گرفتم و ایشان و معاونشان برای او بیمارستانی در چالوس مهیا کردند، ولی به هر حال آنچه مقدر بود اتفاق افتاد.
او افزود: در قرآن مجید آمده است عدهای خیال میکنند با مالاندوزی جاودانه میشوند، اما اینگونه نیست. الآن میبینیم که آقای افشار اموالشان را وقف کردهاند و از ثمرهی اموال ایشان کتابهای بسیاری چاپ و منتشر میشود.
به گزارش ایسنا، در ادامه ی این مراسم "سیدکاظم موسوی بجنوردی" رئیس مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز در سخنانی دربارهی منوچهر ستوده گفت: ایشان بزرگترین مشوق برای محققان بعد از خود بود و آنها میتوانند حیات علمی استاد ستوده را پیش پای خود داشته باشند. حیات پربار علمی او میتواند بهترین راهنمای میهندوستان و عاشقان به تحقیق در حوزههای جغرافیا، فرهنگ و زبان و ادبیات ایران باشد.
موسوی بجنوردی با اشاره به تلاشها و سفرهای زیاد منوچهر ستوده برای پژوهش در حوزهی تاریخ و جغرافیای ایران، تصریح کرد: آقای ستوده با پای پیاده سفرهای بسیاری در سرما و گرما به جایجای میهن پیمود، این سفرها تنها به مرزهای فعلی ایران خلاصه نشد و از تاشکند تا بخارا و مرو ادامه داشت و به این واسطه از میراث به جای مانده از دوران کهن و استفاده از مکانهای تاریخی و سنگنوشتهها بر گوشههای تاریکماندهی تاریخ ایران پرتوافکنی کند.
رئیس مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی گفت: استاد ستوده ایرانشناسی را فقط در کتابها و کتابخانهها نمیدید. به همین خاطر شاید کمتر جایی از مرزهای ایران باقی مانده باشد که پای منوچهر ستوده به آن نرسیده باشد. آنچه استاد ستوده از این راه گرد آورد و در اختیار محققان قرار داد، کمنظیر و بلکه بینظیر است.
او افزود: خدمات استاد ستوده در سالهای تعلیم و تدریس در زمینههای مربوط به تاریخ و جغرافیای ایران و آثاری که منتشر کرده است از مهمترین منابع برای شناخت مرز و بوم ماست. ستوده از عمق جان به ایران عشق میورزید و آثار او همچون آثار دوست دیرینش ایرج افشار، بخش فاخری از منابع ایرانشناسی را تشکیل میدهد. او همچون دیگر دوستان و یاران بیمثالش آرزو داشت که ایرانشناسی همچنان پابرجا بماند. ستوده ایران را همواره از پنجرهی مازندران همیشه سبز و خرم میدید.
در ادامهی مراسم علی دهباشی متنی از هوشنگ دولتآبادی را که در وصف منوچهر ستوده نوشته بود، خواند. سپس دکتر "نصرالله پورجوادی" با بیان اینکه مرحوم ستوده را از نزدیک ندیده، اما همواره احساس ارادت به او داشته است، گفت: ارادت من به مرحوم ستوده به خاطر چیزیست که در وجود او بود، چیزی که متعلق به نسلی بود که ستودهها از آن برخاستهاند.
این استاد دانشگاه با اشاره به دوران تحصیل منوچهر ستوده اظهار کرد: فعالیت علمی و تحصیلات و کارهای فرهنگی ایشان متعلق به زمان رضاشاه بود. نسلی که مرحوم ستوده به آن تعلق داشت، نسلی ایراندوست بود. آنها کسانی بودند که علاقهی خاصی به ایران پیدا کرده بودند و این علاقه را حس کردند و حتی به نسلهای پس از خودشان منتقل کردند. در زمان رضاشاه و شاید اندکی پس از آن این حس ایراندوستی در این نسل به وجود آمد، این موضوع هم به خاطر توجهی بود که به هویت ایرانی پیدا شد.
او افزود: جنگ جهانی اول باعث شد که تا حدود زیادی ایران با دنیا ارتباط پیدا کند و وقایع جهانی را بشناسد و خود را در میان کشورهای جهان بیابد، از طرفی کارهای تحقیقاتی که فرنگیها دربارهی ایرانیان انجام داده بودند باعث شده بود که هویت ایرانی مشخص شود و برای جوانان، حس تاریخ و هویت تقویت شد.
پورجوادی اظهار کرد: در این دوران کسانی مثل ایرج افشار، سعید نفیسی، ذبیحالله صفا و دهها نفر دیگر پدید آمدند که اگر آثار هرکدام از آنها را بخوانیم حس وطنپرستی و ایراندوستی را در آنها مشاهده میکنیم.
پورجوادی در ادامه به سرنوشت این نسل در دورهی محمدرضا شاه پهلوی اشاره کرد و گفت: در دوران محمدرضا تحولاتی در این حس به وجود آمد، به خصوص از دهه 40 وقتی مسئله دیانت و فرهنگ اسلامی به عنوان بخشی از فرهنگ ایرانی مطرح شد ایران به عنوان کشوری که به هر حال هم سابقهای در پیش از اسلام داشت و هم بعد از آن، مشخص شد که خود ما هم متعلق به همین دوران هستیم.
او در ادامه گفت: اما در دورهای از تاریخ این کشور به آرمانهای نسل ستوده جفا شد، از این نظر که بعضیها به تصور اینکه این هویت ایرانی چیزیست که مانع اسلامیت ماست، حتی با آن به معارضه پرداختند. البته دیدگاههای چپ هم در این میان موثر بود. به همین خاطر آن ایراندوستی که قبلاً وجود داشت کنار زده شد و عدهای شروع کردند به کنار زدن هویت ایرانی و ایراندوستی؛ و امروز شاید اگر بخواهیم راجع به این احساسها که در دورهای کنار زده شد، سخن بگوییم، شاید به نژادپرستی متهم شویم، در حالی که اصلاً مسئلهی نژادپرستی مطرح نیست.
پورجوادی گفت: نژادپرستی در قرن 19 و 20 در اروپا پدید آمد و تقابل و خصومتی که ایرانیان با اعراب داشتند به خاطر اسلام نبود، چرا که پیامبر(ص) نیز خود عرب بود، اما عدهای میخواستند به اسم عربیت و اسلامیت فرهنگ ایرانی و زبان فارسی را حذف کنند و مخالفتها و دشمنیهایی وجود داشت. این مخالفتها از قرن دوم و سوم آغاز شده و در طول قرون متمادی وجود داشته است. در این دورانها کسانی بودهاند که میخواستند فرهنگ ایران و زبان فارسی نباشد. در همین زمینه برخی اندیشهی وطن اسلامی را مطرح کردند که برگرفته از افکار چپ بود و این را کسانی مطرح میکردند که خود وطن نداشتند و متولد ایران نبودند، مثلاً اقبال لاهوری راجع به وطن اسلامی صحبت میکرد چرا که خودش وطن نداشت و آن زمان هنوز پاکستان به وجود نیامده بود.
این پژوهشگرادامه داد: در دورهای به شخصیتهایی مثل مرحوم ستوده انگهای مختلف میزدند و میگفتند اینها فراماسونر یا نژادپرست هستند، به همین خاطر این شخصیتها در ادامه ساکت و خانهنشین شدند. اما در ادامه خوشبختانه کسانی متوجه شدند که اگر ایران بخواهد در جغرافیای عالم بماند باید زبان و فرهنگ و هویت تاریخی آن حفظ شود چون اگر اینها را از ایران بگیریم ایران از نظر جغرافیایی هم لطمه میخورد، بنابراین ما باید از امثال ستوده، محمود و ایرج افشار، ذبیحالله صفا و سعید نفیسی با افتخار یاد کنیم که به ما این عشق و محبت به زبان فارسی و تاریخ و هویتمان را منتقل کردند. ما مدیون این اشخاص هستیم. ستوده شاید یکی از آخرین افرادی از این نسل بود که ما از دست دادیم.
به گزارش ایسنا، در ادامهی این مراسم پروفسور "کارلو چرتی"، ایرانشناس ایتالیایی نیز در سخنانی به خدمات، فعالیتها و نقش منوچهر ستوده در ایرانشناسی اشاره کرد و گفت: ایران، در این روزها یکی از بهترین پسرهای خود را از دست داد.
او سپس با اشاره به آشنایی خود با منوچهر ستوده از طریق آثار و تألیفات او، گفت: ستوده را از طریق نوشتههایی که دربارهی ایران منتشر کرده بود میشناختم. برای ما که در دانشگاههای ایتالیا دربارهی ایران تحقیق میکردیم آثار ستوده پرارزش بود و ما ایران را از چشم آقای ستوده میدیدیم و شناختیم. از مهمترین کارهای ایشان کتاب جئوگرافی تاریخی او بود و من فکر میکنم مهمترین کار ستوده برای ایرانشناسان دنیا همین اثر است.
همچنین "میلاد عظیمی" متنی در وصف تلاشها و فعالیتهای منوچهر ستوده و اهمیت تلاشهای او خواند و در ادامه "هوشنگ ستوده" برادر کوچکتر منوچهر ستوده به ذکر خاطراتی از سفرهایش به همراه منوچهر ستوده اشاره کرد و گفت: از 12 سالگی من به دنبال ایشان بودم و یکی از بزرگترین سفرهایی که با او داشتم این بود که پیاده از تهران تا مشکین شهر اردبیل رفتیم.
به گزارش ایسنا در بخشهایی از این مراسم در قالب فیلم قسمتهایی از سخنرانیها و اظهارنظرهای منوچهر ستوده برای حاضران به نمایش درآمد. همچنین سرود ایران ای مرز پرگهر با صدای محمدرضا شجریان پخش شد.
در این مراسم شخصیتهایی چون محمدرضا شفیعی کدکنی، احمد اقتداری، محمدعلی موحد، سیدعلی آل داوود، علی دهباشی، توفیق سبحانی، احسان اشراقی، علیاصغر علمی، حسین محجوبی، کمال اجتماعی جندقی، میلاد عظیمی، عبدالله جاسبی (رئیس پیشین دانشگاه آزاد)، فریبا افکاری، روزبه زرینکوب، مریم بیات و... حضور داشتند.
مدیریت این مراسم بر عهده علی دهباشی بود.
انتهای پیام
نظرات