مرغ، آهنگ جدايي ساز كرد
ناگهان از سفره ام پرواز كرد
از فراقش قلب بشقابم شكست
قاشق و چنگال من در غم نشست
ديد او فيش حقوقم را مگر؟
كاين چنين از پيش من بگرفت پر
مرغكم رفتي تو از پيشم چرا
كردي از پيش خودت كيشم چرا
من به تو خيلي ارادت داشتم
حشر و نشري با كبابت داشتم
خاطراتت مانده در كنج اجاق
سوخت قلب ديگ تفلون از فراق
ران و بال و سينه ات يادش بخير
قلب چون آيينه ات يادش بخير
با سس قرمز چه زيبا مي شدي
خوب و دلچسب و دلارا مي شدي
اي فداي ژامبون رنگين تو
سوپ هاي داغ و آن ته چين تو
ناز كم كن پيش ماها هم بيا
لطف كن ،يك شام، اينجا هم بيا
دستمان از گوشت دور است اي نگار
پس تو ديگر اشكمان را در نيار
زندگي بي تو جهنم مي شود
سكته ،اسبابش فراهم مي شود
اي فداي قُد قُدايت باز گرد
اين دل و جانم فدايت باز گرد
بي تو باور كن كه مردن بهتر است
از جهان تشريف بردن بهتر است
از خر شيطان بيا پايين عزيز
عشوه كم كن ،زهر در جامم مريز
تازگي از ديگران دل مي بري
هركه بامش بيش ،با او مي پري
در نبودِ هيكل زيباي تو
دلخوشم با سنگدان و پاي تو
پس چه شد آن بال هاي خوشگلت
لك زده است اين دل براي شنسلت
ذهن يخچالم پُر است از ياد تو
بازگرد اي خوشگل تو دلبرو
تخم خود را لا اقل از ما نگير
تا كه با خاگينه اش گرديم سير
منبع: ايسنا به نقل از «نگاه شما» تابناك ـ محسن حاجی زاده
انتهاي پيام
نظرات