«باید اجازه دهیم مردم درباره نظرات و دیدگاههای مختلف اطلاعات کسب کنند و سپس خودشان تصمیم بگیرند... موزهها نباید شبیه نمایشگاهی برای نشان دادن تاریخ و اعلام نظرات موسسان این مراکز به مردم باشند.»
اینها بخشی از سخنان «هانس مارتین هینز»، رییس کمیته بینالمللی موزهها (ICOM) درباره رسالت امروز موزههاست که در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار ایسنا مطرح شد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در آخرین روز سفر «هانس مارتین هینز»، رییس کمیته بینالمللی موزهها به ایران به مناسبت روز جهانی موزه، دیداری با او داشتیم. «هینز» اولین رییس ایکوم بینالمللی است که به ایران میآید. او در این فرصت کوتاه به سوالات خبرنگار ایسنا درباره وضعیت موزههای ایران، استانداردهای بینالمللی موزهداری، چگونگی تهیه لیست قرمز، تغییر و تحولات در نقش موزهها و ... با خوشرویی پاسخ داد. شرح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
کمی درباره فعالیتهایتان در «ایکوم» بگویید.
25 سال است عضو «ایکوم» هستم و سِمتهای مختلفی داشتهام؛ ابتدا رئیس کمیته ملی آلمان بودم، بعد رئیس «ایکوم» اروپا و در سال 2010 رئیس «ایکوم» بینالمللی شدم. تا دو ماه دیگر هم زمان مدیریتم تمام میشود و اوایل جولای در کنفرانس عمومی میلان، انتخاباتی برای تعیین رئیس جدید انجام میشود. قبل از آمدن من به ایران، هیچ رئیس ایکومی به اینجا نیامده بود. حدود یک سال و نیم پیش از من دعوت شد تا برای جشن روز جهانی موزه از ایران دیدن کنم. من همیشه در این روز به کشورهایی میروم که تاکنون روسای «ایکوم» به آن سفر نکردهاند، تا بتوانم کمیتههای ملی «ایکوم» آن مناطق را تشویق کنیم.
وقتی به تهران وارد شدید، گفتید پس از بازدید از موزهها نظرتان را اعلام کنید. ارزیابی شما از وضعیت موزههای ایران چگونه است؟
طی هفته گذشته ما بیش از 15 موزه را بازدید کردیم و هیأت ایرانی برنامه فوقالعادهای برای «ایکوم» ترتیب داده بود تا اجازه داشته باشیم انواع موزهها را ببینیم. ما از کاخموزهها، موزه هنرهای ملی، موزه علوم و فناوری، موزه دفاع مقدس و چند موزه در شیراز دیدن کردیم. نظرم این است که همه آنها در حال حاضر استاندارد بالایی دارند. استانداردها در ایران خوب و قابل قبول است. مردم اطلاعات خوبی از بازدید موزهها دریافت میکنند. در بعضی کشورها وقتی وضعیت موزههای خصوصی و عمومی را مقایسه میکنید، میبینید که موزههای عمومی خیلی فقیرتر به نظر میرسند. در ایران این موارد نبود و بسیاری از موزهها سطح بالایی داشتند. مردم با دیدن آنها میتوانند اطلاعات زیادی درباره فرهنگ و تاریخ به دست بیاورند. من خیلی افتخار میکنم که از موزههای خوب و پیشرفته اینجا بازدید کردم.
آیا یک استاندارد بینالمللی برای موزههای تمام کشورها وجود دارد یا هر کشوری برای خود چارچوبهایی را مشخص میکند؟ در هر دو صورت، این استانداردها چطور تعیین میشوند؟
ما یک استاندارد حداقلی داریم که دستورالعمل اخلاقی نام دارد. این دستورالعمل توضیح میدهد موزهها چطور باید با مجموعهها، اشیاء، میراث فرهنگی و کارمندانشان برخورد کنند. این برنامه مشترکی برای همه موزهها در سرتاسر جهان است. گاهی کمیتههای ملی «ایکوم» استانداردی با جزئیات بیشتر را تنظیم میکنند که در کشوری با کشور دیگر قابل مقایسه نیست، چون شرایط فرق میکند. این استاندارد میتواند تغییر و توسعه یابد، چون برای تنظیم آن، شرایط موزهها مورد تحلیل قرار میگیرد. بنابراین برای فعالیت حرفهای در این زمینه، چارچوب عظیمی وجود دارد. اما ما استاندارد جزئیتر را در کشورها هدایت نمیکنیم، آنها اگر بخواهند میتوانند چنین طرحی را پیاده کنند.
آیا «ایکوم» میتواند بستری را برای تبادل اشیاء بین موزههای کشورهای مختلف فراهم کند؟
اگر بخواهیم از لحاظ قانونی صحبت کنیم، چنین کاری بر عهده صاحبان اشیاء تاریخی است. «ایکوم» مالک آنها نیست، بلکه موزهها هستند. «ایکوم» میتواند، فضا را برای این تبادل و ارتباط ایجاد کند تا مردم بتوانند اطلاعات کسب کند. مثلا در کنفرانسها و نشستها، نمایندگان موزهها میتوانند گرد هم جمع شوند و با هم همکاری داشته باشند. «ایکوم» میتواند سکوی این گردهمایی و همکاریهای آینده را فراهم بیاورد.
درباره لیست قرمز و چگونگی تهیه آن توضیح دهید.
لیست قرمز در مناطقی تهیه میشود که اموال فرهنگی به خاطر درگیریهای اجتماعی مثل شورشها در معرض خطر است. در شرایطی مثل درگیریهای نظامی، زلزله و دیگر بلایای طبیعی، میراث فرهنگی کشورها در خطر است چون وقتی ساختمانها فرو میریزند، جرم و جنایت رشد پیدا میکند. قاچاق اشیاء فرهنگی در کنار قاچاق مواد مخدر، یکی از بزرگترین جرمهای جهان است. آنچه ایکوم انجام میدهد، تهیه چنین فهرستی است تا به مردم، مشتریان و پلیس درباره این نوع اشیاء در معرض فروش غیرقانونی اطلاعرسانی کند.
ما از سال 2000 تاکنون 16 لیست قرمز مخصوصا در مناطقی که درگیر مسائل نظامی هستند، تهیه کردهایم. ممکن است چند لیست در یک کشور داشته باشیم یا این که یک کشور چند فهرست داشته باشد. برای مثال لیست قرمز مالی، نیجریه و سنگال در غرب آفریقا مشترک است. سوریه، افغانستان، عراق، لیبی و مصر نیز هر یک چند لیست دارند. این لیست همیشه در نشستهای مطبوعاتی بینالمللی با حضور وزرای فرهنگ و میراث کشورها رونمایی و بعد به مشتریان آثار تاریخی و دیگران داده میشود. پس از مدتی متوجه میشویم که اشیاء تاریخی شناسایی شدند و به موزهها بازگردانده میشوند.
ایران هنوز لیست قرمز ندارد؟
این کشورها نیستند که لیست قرمز را تهیه میکنند. مثلا «ایکوم» پاریس است که لیست قرمز را تهیه میکند. هر کشوری که بخواهد لیست قرمز داشته باشد، درخواست میدهد. یک شورای راهنمایی علمی وجود دارد که درباره اولویتها تصمیم میگیرد. ما نمیتوانیم در مورد چند کشور همزمان تصمیم بگیریم. اگر موقعیتی اضطراری مثل سوریه یا عراق وجود داشته باشد، آنها در اولویت قرار میگیرند. ایران هنوز درخواستی ارائه نداده. شما تنها وقتی درخواست میدهید که میدانید وضعیت قاچاق اشیاء فرهنگی خیلی وخیم است. اگر اینطور نباشد یا قاچاق محدود باشد، ما نمیتوانیم کمکی کنیم چون اولویت با مناطقی است که شرایط حادی دارند.
به نظرتان دغدغه موزهها نسبت به گذشته تغییر کرده یا باید بکند؟
موزهها همیشه باید فکر کنند چطور با چالشهای 10 سال آینده روبرو شوند. باید فکر کنند موزهها در آینده چه شکلی خواهند شد و ما چطور میتوانیم به جامعه خدمت کنیم. کشورها در حال تغییر هستند، فضا دارد بازتر میشود و شرایط تغییر میکند. ما باید فکر کنیم چطور میتوانیم به مردم کمک کنیم تا از این تغییرات لذت ببرند و با آنها زندگی کنند. نباید اینطور باشد که مردم با خود بگویند چقدر تغییر سخت است و ای کاش همه چیز مثل قبل باقی بماند. میدانید، آدمها معمولا محافظهکار هستند. اما توضیح اهمیت فرهنگ و تاریخ به آنها در دوره جهانی شدن، اهمیت زیادی دارد. حالا دیگر اطلاعات کسب کردن در مورد کشورها و حتی قارههای دیگر کار آسانی شده و موزه باید تا میتوانند در راه همگام شدن با این روند، مردم را کمک کنند.
موزهها نباید شبیه نمایشگاهی برای نشان دادن تاریخ و اعلام نظرات موسسان این مراکز به مردم باشند. این یک رابطه یکطرفه است. مهم است که بازدیدکنندگان یاد بگیرند تاریخ نتیجه عقاید مختلف است و گروهها و کشورهای مختلف ممکن است نظرات متفاوتی درباره جنبههای مختلف تاریخ داشته باشند.
مهم است که اجازه دهیم مردم بفهمند دیگران درباره ما چطور فکر میکنند. باید از دیگر گروهها و کشورها برای حضور در برنامهها و نمایشگاههای مشترک دعوت کنیم. من مدیرکل نایب رئیس موزه تاریخ ملی در برلین بودم و ما در آنجا شاهد نمایش تاریخ آلمان با پسزمینهای بینالمللی و نه فقط ملی، بودیم تا مردم تاریخ را از منظرهای مختلف تماشا کنند.
برای این کار مثلا میشود نمایشگاه جنگ جهانی دوم برگزار کنیم و از روسها، انگلیسیها، فرانسوی و آمریکایی دعوت کنیم تا عقایدشان را درباره آن ابراز کنند. مردم میتوانند از این نمایشگاه دیدن کنند و شاهد دیدگاههای مختلف آلمانی، انگلیسی و... باشند. وقتی چنین کاری میکنید، در آخر متوجه میشوید این مردم بودهاند که زجر کشیدهاند. این نوع نمایشگاهها نمیگویند که «ببینید! اینها متجاوز بودهاند و باید سرزنش شوند.» شاید این حرفها در دهه 1940 معنی داشت اما در قرن بیستویکم، نه.
باید اجازه دهیم مردم درباره نظرات و دیدگاههای مختلف اطلاعات کسب کنند و سپس خودشان تصمیم بگیرند. این خیلی بهتر است تا این که به آنها بگوییم فلان کشور مهاجم است و ما قربانی تاریخ. این روند امروزِ موزههای مدرن نیست. 20-30 سال است موزههای کشورهای مختلف اینطور عمل میکنند. وقتی تعداد بازدیدکنندگان آنها را میبینیم متوجه میشویم مردم اینها را بیشتر دوست دارند، تا این که به آنها بگویی "این" تاریخ و فرهنگ است. آنها دوست دارند به آنها بگویی خودت تصمیم بگیر، اینجا انواع و اقسام اطلاعات در اختیار توست. این یکی از جنبههای جدید موزههاست.
قویترین و ضعیفترین موزه ایران از دید شما؟
من هرگز چنین سوالاتی را جواب نمیدهم، چون نمیشود به آنها اینطور پاسخ داد. میدانید هر موزهای رسالت خودش را دارد. میتوانید بگویید «لوور» یا موزه «بریتانیا»، بهترین هستند چون گنجینه غنی دارند، اما حتی یک موزه کوچک مثل «موزه کودک» اینجا که در یک پارک بود، با وجود کوچکی خیلی خوب کار میکرد. در اینجا میتوانستی انرژی و اشتیاق را در چشم بچهها ببینی. بعد با خودت فکر میکنی شاید چنین موزهای از «لوور» پاریس هم موفقتر است. بنابراین نمیشود مقایسه کرد. هر موزهای وظایف، سیاستها و گروه مخاطب خاص خودش را دارد و خوب و بد کردن آنها کار آسانی نیست.
مصاحبه از: سمیه ایمانیان و مهری محمدی مقدم؛ خبرنگار و مترجم ایسنا
انتهای پیام
نظرات